English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ultimate truths U حقایق اولیه یا اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prim ry truths U حقایق اولیه یانخستین
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
You need to take care to differentiate between facts and opinions [ differentiate facts from opinions] . U شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید [حقایق را از نظرات تشخیص بدهید] .
corpus U سرمایه اولیه و اصلی
corpuses U سرمایه اولیه و اصلی
prototype U نمونه اصلی شکل اولیه
prototypes U نمونه اصلی شکل اولیه
archetypal U مربوط یا شبیه طرح اصلی نمونه اولیه
archetypical U مربوط یا شبیه طرح اصلی نمونه اولیه
archetypally U مربوط یا شبیه طرح اصلی نمونه اولیه
initial vector U مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
initial thrust U نفوذ اولیه نفوذ اصلی
Ideal City U [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
loop U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
basic communication U گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
preload loading U بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
facts of life <idiom> U حقایق زندگی
probative U حقایق فرعی
res gestae U حقایق عینی
a recital of all the facts U شمارشی از همه حقایق
bring some new facts to light <idiom> U کشف حقایق جدید
low dwon U حقایق امر اصل حقیقت
americana U اطلاعات و حقایق مربوط بامریکا
subreption U اختفای حقایق برای استفاده خود
basic data U دادههای اولیه عناصر اولیه
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
restoration U احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
There is more to it than meets the eye. U ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
Please supply the facts relevant to the case. U لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
basic issue list U اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
researches U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researching U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
intuitionism U عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
intuitionalism U عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
research U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researched U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
dogmatic marxism U مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
nescience U اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
backward chaining U روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
special verdict U رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
bodies U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document U اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
body U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
fundamental U اولیه
preliminaries U اولیه
preliminary U اولیه
first generation U اولیه
raw U اولیه
primeval U اولیه
primary U اولیه
rudimentary U اولیه
initial U اولیه
initials U اولیه
earliest U اولیه
early U اولیه
primitive U اولیه
initialling U اولیه
initialed U اولیه
dispersion U اولیه
initialing U اولیه
initialled U اولیه
basic U اولیه
basics U اولیه
primal U اولیه
elementary U اولیه
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
stuffed U ماده اولیه
initial acceleration U شتاب اولیه
blueprint U طرح اولیه
initial strength U استحکام اولیه
input time U زمان اولیه
first cause U علت اولیه
first aids U کمکهای اولیه
stocked U ماده اولیه
initial value U مقدار اولیه
first cost U هزینه اولیه
elementary cell U پیل اولیه
drawing key U طرح اولیه
integral U تابع اولیه
initial reserves U ذخایر اولیه
stocked U ذخیره اولیه
incunabula U مراحل اولیه
initial capital U سرمایه اولیه
i.c. U حالت اولیه
opening capital U سرمایه اولیه
historical costs U هزینه اولیه
initial condition U شرایط اولیه
initial condition U شرط اولیه
initial point U نقطه اولیه
initial cost U هزینه اولیه
initial level U سطح اولیه
blueprints U طرح اولیه
first notions U تصورات اولیه
initial mass U جرم اولیه
stock U ذخیره اولیه
feed stock U مواد اولیه
stock U ماده اولیه
cogging train U مسیر اولیه
input U توان اولیه
input U سیگنال اولیه
prototypes U نمونه اولیه
prototype U نمونه اولیه
inputted U توان اولیه
inputted U سیگنال اولیه
stuff U ماده اولیه
embryonic U نارس اولیه
input terminal U ترمینال اولیه
first aid U کمکهای اولیه
raw materials U مواد اولیه
base rate U ارزش اولیه
base rates U ارزش اولیه
primitive U انسان اولیه
velocities U سرعت اولیه
velocity U سرعت اولیه
breaking down train U راه اولیه
basic standard U استاندارد اولیه
input speed U سرعت اولیه
initial speed U سرعت اولیه
basic speed U سرعت اولیه
basic size U اندازه اولیه
basic requisition number U درخواست اولیه
base loading U بار اولیه
basic data U اطلاعات اولیه
parent U یکان اولیه
archetypes U نمونه اولیه
archetype U نمونه اولیه
basic branch U رسته اولیه
Aborigine ساکن اولیه
stuffs U ماده اولیه
input stage U طبقه اولیه
primery voltage U ولتاژ اولیه
proto planets U سیارههای اولیه
proto galaxy U کهکشان اولیه
priority processing U پردازش اولیه
primary electron U الکترون اولیه
primogenitors U اجداد اولیه
primes U نخستین اولیه
primitive element U عنصر اولیه
primery terminal U ترمینال اولیه
primed U نخستین اولیه
prime U نخستین اولیه
primery obligation U تعهدات اولیه
radix U سرچشمه اولیه
raw data U دادههای اولیه
rudiment U اولیه ابتدایی
input tape U نوار اولیه
roughed slab U برامن اولیه
input transformer U ترانسفورماتور اولیه
layouts U طرح اولیه
layout U طرح اولیه
raw statistics U امارهای اولیه
input translator U مترجم اولیه
raw products U محصولات اولیه
input unit U واحد اولیه
input voltage U ولتاژ اولیه
pre assembly U نصب اولیه
pre load U بار اولیه
primary inputs U نهادههای اولیه
primeral borth U ابگوشت اولیه
prime costs U هزینههای اولیه
original U نسخه اولیه
prime cost U ارزش اولیه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com