English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sitzmark U حفره حاصل از زمین خوردن اسکی باز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
submarginal land U زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
emblements U حاصل زمین
sealsking U نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
ditch U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditched U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditches U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
thermokarst U عوارض برجستهای که ازذوب شدن یخها و تولیدسوراخها و غارها در زمین حاصل میشود
to go to grass U زمین خوردن
to fall to the ground U زمین خوردن
surfboards U تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
surfboard U تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
trick ski U اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
telemark U پیچ اسکی بجلو وجلو بردن ان از اسکی دیگر
bounced U به زمین خوردن و بلند شدن توپ بیس بال
bounces U به زمین خوردن و بلند شدن توپ بیس بال
bounce U به زمین خوردن و بلند شدن توپ بیس بال
skied U اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
ski U اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
dogger U اسکی باز ماهر در هات داگ اسکی
glm U روش اموزش اسکی به بزرگسالان با اسکی کوتاه
skis U اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
under lay U زیرانداز فرش [جهت جلوگیری از سر خوردن آن بر روی زمین که معمولا از جنس نمد و یا مشمع می باشد.]
diagonal U اسکی تورینگ و اسکی صحرانوردی
chinaman U زمین خوردن و بلند شدن توپ توپ انداز چپ- دست بطرف توپزن راست دست
outside U اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outsides U اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
to play a good knife and fork U ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
swag U تاب خوردن تلوتلو خوردن بنوسان دراوردن
slaloms U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
tripped U لغزش خوردن سکندری خوردن
tumble U غلت خوردن معلق خوردن
tumbles U غلت خوردن معلق خوردن
trip U لغزش خوردن سکندری خوردن
trips U لغزش خوردن سکندری خوردن
tumbled U غلت خوردن معلق خوردن
grog U دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
loculus U حفره
ventricle U حفره
borings U حفره
holes U حفره
sockets U حفره
socket حفره
holing U حفره
holed U حفره
cavities U حفره
fovea U حفره
pothole U حفره
potholes U حفره
lacuna U حفره
laigh U حفره
ditches U حفره
thirl U حفره
cavity U حفره
porous U حفره
delves U حفره
delved U حفره
sheugh U حفره
sheuch U حفره
sinuses U حفره مغ
sinus U حفره مغ
delving U حفره
cavitation U حفره
ditch U حفره
ditched U حفره
cell U حفره
cells U حفره
hollow U حفره
venter U حفره
dale U حفره
hollows U حفره
dales U حفره
sucket U حفره
delve U حفره
caverns U حفره
chambers U حفره
cavern U حفره
hole U حفره
crater U حفره
craters U حفره
ventricles U حفره
interstice U حفره
chamber U حفره
vacuolation U ایجاد حفره
trilocular U دارای سه حفره
knot hole U محل حفره
vacuolation U تشکیل حفره
vacuolate U حفره مانند
hollow U گودی حفره
vacuolar U حفره مانند
weak square U حفره سوراخ
loculate U حفره دار
maw U حفره معده
boring U حفره کنی
caverns U حفره زیرزمینی
ozone hole U حفره اوزون
mold cavity U حفره قالب
charging socket حفره جا شارژر
cavern U حفره زیرزمینی
fossate U حفره دار
hollows U گودی حفره
pitted U حفره دار
pitting U ایجاد حفره
crypts U حفره غدهای
crypt U حفره غدهای
foveal U حفره دار
calyculate U حفره دار
fossa U حفره فرورفتگی
alveolate U حفره دار
camouflet U حفره زیرزمینی
camouflet U حفره ماسوره
foveate U حفره دار
pits U گودال حفره
pit U حفره روباه
electron hole U حفره الکترونی
foveiform U حفره مانند
pit U گودال حفره
pits U حفره روباه
cavitation U حفره سازی
gleonid U حفره دار
skied U اسکی
ascii U اسکی
skis U اسکی
ski U اسکی
to drink wine U می خوردن شراب خوردن
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
cellular expanded U بتن با حفره منبسط
chamber U جان لوله حفره
pit U حفره خرج چاه
fuze cavity U حفره نصب ماسوره
pits U حفره خرج چاه
triloculate U دارای سه حفره سه یاختهای
excavation U گود برداری حفره
vacuolate U حفرهای حفره دار
sink U ته نشینی حفره یاگودال
loculus U حفره کیسه گرده
socket bayonet سرنیزه حفره دار
fox hole U سنگر حفره روباه
chambers U جان لوله حفره
sinks U ته نشینی حفره یاگودال
vacuolar U حفرهای حفره دار
electron pair U زوج الکترون حفره
cross county U اسکی صحرانوردی
waxed U واکس اسکی
waxes U واکس اسکی
ski U چوب اسکی
aquaplaning U اسکی روی اب
skiing U اسکی بازی
downhill U اسکی سرعت
uphill U اسکی سرعت
hydro ski U اسکی روی اب
turtleneck U یقه اسکی
ski boot U کفس اسکی
ski boot U چکمه اسکی
water-ski U اسکی ابی
skis U چوب اسکی
water-skied U اسکی ابی
water-skis U اسکی ابی
ski pole U چوبدست اسکی
ski lifts U تله اسکی
tip U نوعی اسکی
tipping U نوعی اسکی
ski jump U پرش با اسکی
ski jumps U پرش با اسکی
ski tow U تله اسکی
water ski U اسکی ابی
piste U پیست اسکی
skiing U ورزش اسکی
ski suit U لباس اسکی
ski lift U تله اسکی
skied U چوب اسکی
touring ski U اسکی تورینگ
wax U واکس اسکی
turtlenecks U یقه اسکی
ascii code U رمز اسکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com