English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
copy protection U حفافت دربرابر کپی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brake lining U مادهای با کارایی خوب دربرابر اصطکاک و مقاومت دربرابر حرارت زیاد
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
against U دربرابر
in contradistinction to U دربرابر
to take eggs for money U را با دربرابر
to U دربرابر
in contrast with U دربرابر
in d. from U دربرابر
along side of U دربرابر
on payment U دربرابر پول
contender U مدعی دربرابر قهرمان
contenders U مدعی دربرابر قهرمان
dure U بردباری کردن دربرابر
endure U بردباری کردن دربرابر
endured U بردباری کردن دربرابر
endures U بردباری کردن دربرابر
resisters U اسباب مقاوم دربرابر برق
strength under tangential loading U مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
resister U اسباب مقاوم دربرابر برق
ultimate compressive strength U حداکثر مقاومت دربرابر فشار
resistor U اسباب مقاوم دربرابر برق
resistors U اسباب مقاوم دربرابر برق
outdare U تحریک بجنگ کردن دوام اوردن دربرابر
outride U دربرابر طوفان ایستادگی کردن در مسابقه چیره شدن
to i.a person for his actions U کسیرا ازمسئولیت قانونی دربرابر کرده هایش رهاکردن
monel U الیاژی از نیکل و کبالت که دربرابر خوردگی مقاوم است
plasma plating U ضد خوردگی و مقاوم دربرابر سایش روی سطح توسط جریان بسیار داغ
counterplot U دسیسه دربرابر دسیسه توط ئه متقابل
safe guard U حفافت
security U حفافت
custody U حفافت
conservation U حفافت
cell protection U حفافت سل
protection U حفافت
safekeeping U حفافت
preservation U حفافت
egis U حفافت
overcurrent device U دستگاه حفافت
data protection U حفافت داده ها
format U حفافت حافظه و..
block protection U حفافت بلوک
degree of protection U میزان حفافت
armor protection U حفافت زرهی
line differential protection U حفافت دیفرانسیلی خط
file protection U حفافت پرونده
data encryption U حفافت داده
memory protection U حفافت حافظه
cathode protection U حفافت کاتدی
anti skid protection U حفافت از لغزش
impedance protection U حفافت امپدانس
anodic protection U حفافت اندی
collective protection U حفافت گروهی
collective protection U حفافت جمعی
shielded U حفافت شده
conservable U قابل حفافت
file protection U حفافت فایل
formats U حفافت حافظه و..
physical security U حفافت تاسیسات
x ray protection U حفافت رونتگن
guards U حفافت کردن
guarding U حفافت کردن
guard U حفافت کردن
safety gap U دهانه حفافت
protection U عمل حفافت
safeguards U حفافت کردن
self protection U حفافت از خود
safeguarding U حفافت کردن
safeguarded U حفافت کردن
safeguard U حفافت کردن
maintenance U حفافت کردن
soil conservation U حفافت خاک
storage protection U حفافت انباره
storage protection U حفافت حافظه
shield U حفافت کردن
system security U حفافت سیستم
safe keeping U حفافت توجه
protect by fuse U حفافت با فیوز
protects U حفافت کردن
protection key کلید حفافت
protect U حفافت کردن
shields U حفافت کردن
protection level U سطح حفافت
protection ring U حلقه حفافت
protecting U حفافت کردن
overload protection U حفافت بار زیاد
to keep watch and ward U حفافت یادفاع کردن
insulation against vibration U حفافت در برابر ارتعاش
unprotected field U میدان حفافت نشده
write protect ring U حلقه حفافت از نوشتن
file protect ring U حلقه حفافت فایل
environmental conservation U حفافت محیط زیست
flood protection U حفافت در مقابل طغیان
power system protection U حفافت سیستم قدرت
insulation protection U حفافت عایق بندی
overvoltage protection U حفافت فشار زیاد
protecting ring U حلقه حفافت کننده
shielding region U ناحیه حفافت کننده
protected location U مکان حفافت شده
software protection U حفافت نرم افزاری
protected field U میدان حفافت شده
protective fire U اتشهای حفافت کننده
high tension protection U حفافت فشار قوی
positional protection device U دستگاه حفافت درگاه
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
keeps U حفافت امانت داری
keep U حفافت امانت داری
anticorrosive protection U حفافت در برابر خوردگی
file protect ring U حلقه حفافت پرونده
ward U محجور حفافت بخش
conservation programs U برنامههای حفافت منابع
cryptoguard U مسئول حفافت رمز
cryptosecurity U حفافت مکاتبات رمزی
custody of goods U حفافت یا نگهداری کالا
wards U محجور حفافت بخش
distance protection U وسیله حفافت فاصله
shield U حفافت کردن درمقابل
shields U حفافت کردن درمقابل
data encyption standard U استاندارد حفافت داده
retention U حفافت توقیف بازداشت کردن
safeguards U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
write protect disable U بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
rust protection U حفافت در برابر زنگ زدگی
self protection U صیانت نفس حفافت از خود
safeguarding U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarded U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
signal security U حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
safeguard U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
beaching U سنگ چینی جهت حفافت
password protection U حفافت به کمک کلمه رمز
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
acid vapor canister U ماسک حفافت در برابر بخاراسید
chemical security U حفافت برعلیه مواد شیمیایی
subsidiaries U باقیمانده در محل برای حفافت
subsidiary U باقیمانده در محل برای حفافت
degree of protection U میزان تامین درجه حفافت
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
write protect notch U شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
sacristan U متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
bed pitching U سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
ppd U Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
shield U حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
scalper U پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
scribing U روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
shields U حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
barff's precess U حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
blanketed U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blankets U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
protects U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protecting U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protect U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
blanket U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
bail out U کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
write protect tab U حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
reserved area U مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
armor protection U حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
take sides <idiom> U حفافت ازیک طرف به طرف دیگر
protects U حفظ کردن حفافت کردن
protecting U حفظ کردن حفافت کردن
protect U حفظ کردن حفافت کردن
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
targetting U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetted U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targets U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeting U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeted U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
target U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
environmental preservation U نگهداشت زیست محیطی حفافت زیست محیطی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com