Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
retention
U
حفافت توقیف بازداشت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
apprehend
U
بازداشت توقیف کردن
apprehends
U
بازداشت توقیف کردن
apprehended
U
بازداشت توقیف کردن
apprehending
U
بازداشت توقیف کردن
lock up
U
توقیف بازداشت کردن حبس کردن
splash proof enclosure
U
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
detian
U
بازداشت کردن
restrict
U
بازداشت کردن
restriction
U
بازداشت کردن
restricting
U
بازداشت کردن
restrictions
U
بازداشت کردن
stop the leave
U
بازداشت کردن
restricts
U
بازداشت کردن
habeas corpus
U
حکم توقیف از طرف دادگاه باذکر دلایل توقیف
to take somebody in custody
U
کسی را بازداشت کردن
checked
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checks
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
shield
U
حفافت کردن
safeguards
U
حفافت کردن
safeguarded
U
حفافت کردن
safeguarding
U
حفافت کردن
guard
U
حفافت کردن
guarding
U
حفافت کردن
protecting
U
حفافت کردن
shields
U
حفافت کردن
protects
U
حفافت کردن
maintenance
U
حفافت کردن
protect
U
حفافت کردن
safeguard
U
حفافت کردن
guards
U
حفافت کردن
shields
U
حفافت کردن درمقابل
shield
U
حفافت کردن درمقابل
to keep watch and ward
U
حفافت یادفاع کردن
under restraint
U
در توقیف تحت توقیف د ربند
write protect disable
U
بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
detains
U
بازداشت کردن دستگیر کردن
detaining
U
بازداشت کردن دستگیر کردن
detained
U
بازداشت کردن دستگیر کردن
detain
U
بازداشت کردن دستگیر کردن
garnishes
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnished
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnish
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
attaches
U
توقیف کردن
attaching
U
توقیف کردن
embay
U
توقیف کردن
embargoes
U
توقیف کردن
embargo
U
توقیف کردن
detains
U
توقیف کردن
detaining
U
توقیف کردن
detain
U
توقیف کردن
put under the ban
U
توقیف کردن
grab
U
توقیف کردن
grabbed
U
توقیف کردن
impound
U
توقیف کردن
sequester
U
توقیف کردن
sequestrate
U
توقیف کردن
ban
U
توقیف کردن
keep in
U
توقیف کردن
bans
U
توقیف کردن
detained
U
توقیف کردن
to take into custody
U
توقیف کردن
impounds
U
توقیف کردن
attach
U
توقیف کردن
impounding
U
توقیف کردن
grabs
U
توقیف کردن
impounded
U
توقیف کردن
grabbing
U
توقیف کردن
apprehended
U
توقیف کردن
apprehends
U
توقیف کردن
suppressing
U
توقیف کردن
intern
U
توقیف کردن
suppresses
U
توقیف کردن
foreclosing
U
توقیف کردن
suppress
U
توقیف کردن
interning
U
توقیف کردن
internment
U
توقیف کردن
foreclose
U
توقیف کردن
apprehend
U
توقیف کردن
pull-ins
U
توقیف کردن
pull-in
U
توقیف کردن
pull in
U
توقیف کردن
apprehending
U
توقیف کردن
to hold in restraint
U
توقیف کردن
forecloses
U
توقیف کردن
foreclosed
U
توقیف کردن
restraining
U
توقیف کردن
restrains
U
توقیف کردن
distrain
U
توقیف کردن
restrain
U
توقیف کردن
hold in restraint
U
توقیف کردن
banning
U
توقیف کردن
interns
U
توقیف کردن
garnishment
U
توقیف کردن
barff's precess
U
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
seizes
U
قاپیدن توقیف کردن
slap down
U
ناگهان توقیف کردن
arrest
U
توقیف کردن بازداشتن
attachment
U
توقیف کردن ضمیمه
arrested
U
توقیف کردن بازداشتن
confine
U
توقیف کردن در جمع
keep
U
توقیف کردن بازداشتن
keeps
U
توقیف کردن بازداشتن
to cop somebody
U
کسی را توقیف کردن
constrains
U
حبس کردن توقیف
constraining
U
حبس کردن توقیف
constrain
U
حبس کردن توقیف
arrests
U
توقیف کردن بازداشتن
confining
U
توقیف کردن در جمع
lay an embargo on
U
در بندر توقیف کردن
seized
U
قاپیدن توقیف کردن
zeri suppression
U
توقیف کردن صفر
confinement
U
حبس کردن توقیف
seize
U
قاپیدن توقیف کردن
lift the ban on
U
رفع توقیف کردن
protecting
U
حفظ کردن حفافت کردن
protect
U
حفظ کردن حفافت کردن
protects
U
حفظ کردن حفافت کردن
arrested
U
حکم ضبط توقیف کردن
arrest
U
حکم ضبط توقیف کردن
seized
U
ضبط یا توقیف یاتصرف کردن
seize
U
ضبط یا توقیف یاتصرف کردن
seizes
U
ضبط یا توقیف یاتصرف کردن
to seize something
[from somebody]
U
چیزی را توقیف کردن
[از کسی]
to lay one on a ship
U
کشتی را در بندر توقیف کردن
attaching
U
ضبط کردن توقیف شدن
attaches
U
ضبط کردن توقیف شدن
suppressing
U
توقیف کردن فرو نشاندن
confiscates
U
مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
arrests
U
حکم ضبط توقیف کردن
attach
U
ضبط کردن توقیف شدن
confiscate
U
مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
suppresses
U
توقیف کردن فرو نشاندن
confiscating
U
مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
suppress
U
توقیف کردن فرو نشاندن
to take off one
U
رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
levy a sum on a person's property
U
به منظور تامین مدعی به دارایی کسی را توقیف کردن
confiscating
U
توقیف کردن مصادره کردن
confiscate
U
توقیف کردن مصادره کردن
books
U
رزرو کردن توقیف کردن
to keep in
U
توقیف کردن جلوگیری کردن
booked
U
رزرو کردن توقیف کردن
confiscates
U
توقیف کردن مصادره کردن
book
U
رزرو کردن توقیف کردن
sequester
U
توقیف کردن جدا کردن
barrier forces
U
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
write protect
U
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
arrested
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
roundup
U
بازداشت
forbade
U
بازداشت
leave stop
U
بازداشت
hedges
U
بازداشت
hedged
U
بازداشت
deterrence
U
بازداشت
hedge
U
بازداشت
pull-backs
U
بازداشت
pull-back
U
بازداشت
dissuasion
U
بازداشت
pull back
U
بازداشت
curbing
U
بازداشت
internment
U
بازداشت
backset
U
بازداشت
detentions
U
بازداشت
detention
U
بازداشت
roundups
U
بازداشت
curb
U
بازداشت
curbed
U
بازداشت
curbs
U
بازداشت
apprehensions
U
بازداشت
apprehension
U
بازداشت
dehortation
U
بازداشت
arrestment
U
بازداشت
restraints
U
بازداشت
arrest
U
بازداشت
stoppages
U
بازداشت
arrested
U
بازداشت
stoppage
U
بازداشت
arrests
U
بازداشت
restraint
U
بازداشت
confinement
U
بازداشت
interdict
U
حکم بازداشت
injunctions
U
حکم بازداشت
forbiddance
U
منع بازداشت
mittimus
U
حکم بازداشت
disciplinary segregation
U
بازداشت دربازداشتگاه
house arrest
U
بازداشت در خانه
remanded
U
بازداشت مجدد
proscription
U
بازداشت و تخط ئه
injunction
U
حکم بازداشت
remanding
U
بازداشت مجدد
remands
U
بازداشت مجدد
remand
U
بازداشت مجدد
warrant as arrest
U
حکم بازداشت
foreclosure
U
بازداشت وثیقه
detainees
U
آدم بازداشت شده
injunction
U
حکم بازداشت دستور
injunctions
U
حکم بازداشت دستور
contabescence
U
بازداشت ازگرد سازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com