Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
personal
U
حضوری مربوط به شخص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
performed in one's presence
U
حضوری
personal
U
حضوری
interpretership
U
مترجمی حضوری
trial in presence of the parties
U
دادرسی حضوری
over the board
U
بازی شطرنج حضوری
resident school
U
مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
related
U
مربوط
lineal
U
مربوط به خط
eight bit system
U
مربوط به یک
coordinate
U
مربوط
relevant
U
مربوط
vespertinal
U
مربوط به شب
caprine
U
مربوط به بز
coherent
U
مربوط
pertinenet
U
مربوط
affined
U
مربوط
condequent
U
مربوط
as for
U
مربوط به
correspondents
U
مربوط به
pertaining
U
مربوط به
correspondent
U
مربوط به
pertinent
U
مربوط
pertinent
U
مربوط به
curatorial
U
مربوط به
cretaceous
U
مربوط به گچ
for
U
مربوط به
apposite
U
مربوط
germane
U
مربوط
proper
U
مربوط
irrelevant
U
نا مربوط
hydraulic
U
مربوط به اب
glyptic
U
مربوط به حکاکی
glossal
U
مربوط به زبان
coherently
U
بطور مربوط
collegial
U
مربوط به دانشکده
computational
U
مربوط به یک محاسبه
commisural
U
مربوط به درزوپیوندگاه
occupational
U
مربوط به شغل
verb
U
مربوط به صدا
verbs
U
مربوط به صدا
goidelic
U
مربوط بسلت
churchly
U
مربوط به کلیسا
baronial
U
مربوط به بارون
affiliates
U
مربوط ساختن
affiliated
U
مربوط ساختن
cerebellar
U
مربوط به مخچه
hydropic
U
مربوط به استسقاء
hydrographic
U
مربوط به اب نگاری
horsy
U
مربوط به اسب
hominoid
U
مربوط به بشر
affiliate
U
مربوط ساختن
hawaiian
U
مربوط به هاوایی
haemic
U
مربوط بخون
chromatic
U
مربوط به رنگها
chromic
U
مربوط به کرومیوم
affiliating
U
مربوط ساختن
ecumenical
U
مربوط به سرتاسرجهان
contiguous
U
مربوط بهم
gallinaceous
U
مربوط بماکیان
expiratory
U
مربوط به زفیر
mammary
U
مربوط به پستانداران
faunae
U
مربوط به جانوران
filiate
U
مربوط ساختن
fistulous
U
مربوط به ناسور
mammary
U
مربوط به پستان
four dimensional
U
مربوط به بعدچهارم
womanish
U
مربوط به زن یا زنان
polar
U
مربوط به قط بها
polar
U
مربوط به قطب
domiciliary
U
مربوط به خانه
genethliac
U
مربوط به طالع
divisional
U
مربوط به تقسیم
prospective
U
مربوط به اینده
parental
U
مربوط به والدین
corresponsive
U
مربوط بیکدیگر
communists
U
مربوط به کمونیسم
personal
U
مربوط به کسی
operatic
U
مربوط به اپرا
climatic
U
مربوط به اب وهوا
futuristic
U
مربوط به اینده
vehicular
U
مربوط به خودرو
garlicky
U
مربوط به سیر
dictoral
U
مربوط به دکتری
Hellenic
U
مربوط به یونان
ameboid
U
مربوط به امیب
matrimonial
U
مربوط به ازدواج
marital
U
مربوط به زناشویی
surgical
U
مربوط به جراحی
adulterous
U
مربوط به زنا
achaian
U
مربوط به اخائیه
psychiatric
U
مربوط به روانپزشکی
achaean
U
مربوط به اخائیه
acetarious
U
مربوط به سالاد
ceremonials
U
مربوط به جشن
ceremonial
U
مربوط به جشن
agrologic
U
مربوط بخاکشناسی
amebic
U
مربوط به امیب
ameban
U
مربوط به امیب
ameba
U
مربوط به امیب
amazonian
U
مربوط به امازونها
aesthetic
U
مربوط به علم
aesthetically
U
مربوط به علم
aluminous
U
مربوط به الومینیوم
aguish
U
مربوط به تب و لرز
familial
U
مربوط به خانواده
fossils
U
مربوط بادوارگذشته
fractional
U
مربوط به بخشهایی
fractional
U
مربوط به بخشها
textual
U
مربوط به متن یا نص
nasal
U
مربوط به بینی
American
U
مربوط بامریکا
Americans
U
مربوط بامریکا
nautical
U
مربوط به کشتیرانی
circumstantial
U
مربوط به موقعیت
commercial
U
مربوط به تجارت
concern
U
مربوط بودن به
military
U
مربوط به نظام
fossil
U
مربوط بادوارگذشته
municipal
U
مربوط به شهرداری
racing
U
مربوط بمسابقه
attached
U
مربوط متعلق
valedictory
U
مربوط به خداحافظی
outbound
U
مربوط به خارج
dependent
U
مربوط محتاج
concerns
U
مربوط بودن به
ovarian
U
مربوط به تخمدان
ammino
U
مربوط به امونیاک
capitular
U
مربوط بفصل
acrobatic
U
مربوط به بندبازی
bear on
U
مربوط بودن
basal
U
مربوط به ته یابنیان
bardic
U
مربوط به رامشگری
speculative
U
مربوط به اندیشه
technological
U
مربوط به فناوری
technologically
U
مربوط به فناوری
geriatric
U
مربوط به پیری
anal
U
مربوط به مقعد
britannic
U
مربوط به بریتانیا
aeronautical
U
مربوط به فضانوردی
retired
U
مربوط به بازنشستگی
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
budgetary
U
مربوط به بودجه
caloric
U
مربوط به کالری
calligraphic
U
مربوط به خطاطی
c
U
مربوط به کامپیوتر
existential
U
مربوط به هستی
brumal
U
مربوط به زمستان
centenarian
U
مربوط به قرن
centenarians
U
مربوط به قرن
congressional
U
مربوط به کنگره
sartorial
U
مربوط به خیاطی
arbitral
U
مربوط به حکمیت
meteorological
U
مربوط به هواسنجی
anglian
U
مربوط به نژاد
anent
U
در مشارکت با مربوط به
astrological
U
مربوط به نجوم
arbitrative
U
مربوط بحکمیت
thematic
U
مربوط بموضوع
archival
U
مربوط به بایگانی
atomistic
U
مربوط به اتم
astro
U
مربوط به نجوم
as to
U
عطف به مربوط به
arteriovenous
U
مربوط به رگها
feminine
U
مربوط به جنس زن
my
U
مربوط بمن
nuclear
U
مربوط به اتمی
arithmeticlal
U
مربوط به حساب
analitical
U
مربوط به تجزیه
hydrostatic
U
مربوط به فشار اب
treat
U
مربوط بودن به
vindicative
U
مربوط به توجیه
villatic
U
مربوط به دهکده
nutritional
U
مربوط بهتغذیه
sensorimotor
U
مربوط به حس حرکت
vespertine
U
مربوط به شب شبانه
self-
U
مربوط به خود
procephalic
U
مربوط به جلو سر
connects
U
مربوط کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com