English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (29 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stock accounting U حساب کالاهای موجود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spot goods U کالاهای موجود
available goods U کالاهای موجود
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
consolidation container U کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods U کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
producer's goods U کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
polymorph U عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
current ratio U نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
implied malice U سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
perishable goods U کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckoned U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckon U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
clearance U تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
equity accounts حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
overdrawn account U حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
capitalized expense U هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
To bring someone to account. کسی را پای حساب کشیدن [حساب پس گرفتن]
To cook the books. U حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
privilege U دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
reckonings U تصفیه حساب صورت حساب
reckoning U تصفیه حساب صورت حساب
charge and discharge statements U حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
check register U بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
account U حساب صورت حساب
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
no year oppropriation U حساب تامین اعتبار باز حساب باز
he calcn lates with a U اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند
differentiated products U کالاهای متفاوت
soft goods U کالاهای بی دوام
consumer goods U کالاهای مصرفی
attractive goods U کالاهای جذاب
differentiated products U کالاهای ناهمگن
substitute goods U کالاهای جانشین
durables U کالاهای بادوام
supporting goods U کالاهای حمایتی
social good U کالاهای عمومی
necessities U کالاهای ضروری
consumption goods U کالاهای مصرفی
collective goods U کالاهای جمعی
capital goods U کالاهای سرمایهای
exports U کالاهای صادراتی
imports U کالاهای وارداتی
commercial items U کالاهای تجارتی
luxury goods U کالاهای تشریفاتی
complementary goods U کالاهای مکمل
luxury goods U کالاهای تجملی
visibles U کالاهای مرئی
consumables U کالاهای مصرفی
goods in transit U کالاهای عبوری
social good U کالاهای اجتماعی
Consumer ( consrmers ) goods . U کالاهای مصرفی
producer goods U کالاهای تولیدی
inwards goods U کالاهای وارداتی
merit goods U کالاهای مطلوب
goods intake U کالاهای دریافتی
investment goods U کالاهای سرمایهای
goods inwards U کالاهای دریافتی
hazardous goods U کالاهای خطرناک
goods receiving U کالاهای دریافتی
goods on consignment U کالاهای امانی
intermediate goods U کالاهای واسطه
intermediate goods U کالاهای واسطهای
producer's goods U کالاهای مولد
producer goods U کالاهای سرمایهای
heavy goods U کالاهای سنگین
labor intensive goods U کالاهای کاربر
prohibited goods U کالاهای ممنوعه
public goods U کالاهای عمومی
mixed goods U کالاهای مختلط
merit goods U کالاهای ایده ال
nondurable goods U کالاهای بی دوام
durable goods U کالاهای بادوام
fancy goods U کالاهای تجملی
purpose made U کالاهای خاص
proprietary goods U کالاهای اختصاصی
expendable supplies U کالاهای مصرفی
secondhand goods U کالاهای دست دوم
principle of exclusion U در مورد کالاهای خصوصی
nonessential goods U کالاهای غیر اساسی
nondurable consumer goods U کالاهای مصرفی بی دوام
semi durable goods U کالاهای نیمه بادوام
semi finished goods U کالاهای نیمه ساخته
man made goods U کالاهای ساخت بشر
perishable goods U کالاهای فاسد شدنی
stock markets U بورس کالاهای مختلف
service stock U اماد و کالاهای جنگی
soft goods U کالاهای مصرف شدنی
semi luxury goods U کالاهای نیمه تجملی
intermediate stock U کالاهای نیمه تمام
fabrication U کالاهای ساخته شده
overdue goods U کالاهای تحویل نشده
durable consumption goods U کالاهای مصرفی بادوام
consumer durables U کالاهای مصرفی پر دوام
consumer nondurables U کالاهای مصرفی بی دوام
stock market U بورس کالاهای مختلف
prohibited goods U کالاهای منع شده
damaged shipments U کالاهای اسیب دیده
finished goods U کالاهای اماده فروش
finished goods U کالاهای ساخته شده
spot goods U کالاهای اماده تحویل
free list U صورت کالاهای بی گمرک
goods intake U کالاهای درحال تحویل
consumer durable goods U کالاهای مصرفی بادوام
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
competitive goods U کالاهای مورد رقابت
goods inwards U کالاهای درحال تحویل
goods receiving U کالاهای درحال تحویل
visibles U کالاهای قابل رویت
job lots U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
catalogs U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
catalogues U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
cataloged U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloging U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
Nothing to declare U همراه نداشتن کالاهای گمرکی
surpluses U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
catalogued U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogue U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloguing U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
surplus U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
ten cent store U فروشگاه دارای کالاهای ارزان
finished goods stock U موجودی کالاهای تمام شده
index of consumer prices U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
intermediate stock U موجودی کالاهای درحال ساخت
marketable goods U کالاهای قابل عرضه به بازار
delivery note U فهرست کالاهای در حال حمل
rationed goods U کالاهای جیره بندی شده
excise taxes U مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
farm price supports U حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
extreport trade U صادرات مجدد کالاهای وارداتی
general cargo rates U نرخهای حمل کالاهای متفرقه
consumer credit U اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
job lot U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
silk manufactures of home U کالاهای ابریشمی ساخت میهن
consumer price index U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
finished U کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
bonded store U انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
packing list U صورت کالاهای بسته بندی شده
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
cornering the market U خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
salvor U نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
consumable U اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
field stockade U کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
goods on approval U تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
stores U کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
window shop U به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
discriminating tariff U شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
flag discrimination U مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
bound U موجود
life U موجود
lives U موجود
on hand U موجود
disposal U موجود
inesse U موجود
in store U موجود
to the fore U موجود
going U موجود
existent U موجود
handiest U موجود
handier U موجود
stocked U موجود
stock U موجود
handy U موجود
entities U موجود
entity U موجود
available U موجود
extant U موجود
existing U موجود
prize of war U کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
group contracts U قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
window shopper U کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
Best before: U تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
real U واقعی موجود
thing U لباس موجود
presenting U موجود اماده
effective strength U استعدادرزمی موجود
presents U موجود اماده
status quo U وضع موجود
existing circumstances U شرایط موجود
wight U موجود زنده
fleet in being U ناوگان موجود
ready money U پول موجود
presented U موجود اماده
to have in stock U موجود داشتن
availability U موجود بودن
available balance U مانده موجود
to be there U موجود بودن
gremlin U موجود وهمی
gremlins U موجود وهمی
biotype U موجود همزیست
inexistent U غیر موجود
present U موجود اماده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com