Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rotation
U
حرکت وضعی
circumrotation
U
حرکت وضعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
backwind
U
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
gyrostabilizer
U
التی که جنبش حرکت وضعی زمین را نشان میدهد
Other Matches
postural
U
وضعی
to strike an a
U
وضعی بخودگرفتن
it is a pretty kettle of fish
U
بد وضعی است
postural reflexes
U
بازتابهای وضعی
gyrostatics
U
گفتاردر جنبش وضعی
it is a pretty kettle of fish
U
عجب وضعی است
baby split
U
وضعی که میلههای 2 و 7 یا3 و 01 بولینگ باقی می ماند
gyrostat
U
التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
hand
U
وضعی که بتوان گوی اصلی بیلیاردرا در هر نقطه گذاشت
handing
U
وضعی که بتوان گوی اصلی بیلیاردرا در هر نقطه گذاشت
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
place utility
U
استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
covered
U
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
transfers
U
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer
U
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transferring
U
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
U
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch
U
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
U
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
U
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
U
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
rate of march
U
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
U
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
k day
U
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
power traverse
U
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
demeanor
U
حرکت
behaviour
U
حرکت
maneuver
U
حرکت
travels
U
حرکت
move
U
حرکت
demeanour
U
حرکت
afloat
U
در حرکت
agog
U
در حرکت
shifts
U
حرکت
animations
U
حرکت
animation
U
حرکت
travel
U
حرکت
shift
U
حرکت
shifted
U
حرکت
immobile
U
بی حرکت
stationary
U
بی حرکت
gestured
U
حرکت
gest
U
حرکت
geste
U
حرکت
stillest
U
بی حرکت
stills
U
بی حرکت
haviour
U
حرکت
moved
U
حرکت
still
U
بی حرکت
traveled
U
حرکت
stiller
U
بی حرکت
moves
U
حرکت
movement
U
حرکت
motioning
U
حرکت
gesturing
U
حرکت
inert
U
بی حرکت
traverse
U
حرکت
traversed
U
حرکت
traverses
U
حرکت
running
U
در حرکت
traversing
U
حرکت
motion
U
حرکت
stir
U
حرکت
stirred
U
حرکت
stirrings
U
حرکت
stirs
U
حرکت
motioned
U
حرکت
gesture
U
حرکت
progresses
U
حرکت
progressed
U
حرکت
progress
U
حرکت
departures
U
حرکت
departure
U
حرکت
vapid
U
بی حرکت
stock-still
U
بی حرکت
moveless
U
بی حرکت
motionless
U
بی حرکت
progressing
U
حرکت
frozen
U
بی حرکت
motions
U
حرکت
agoing
U
در حرکت
ambulation
U
حرکت
as you were
U
حرکت از نو
animals
U
حس و حرکت
behavior
U
حرکت
behaviuor
U
حرکت
locomotion
U
حرکت
square move
U
حرکت
oi
U
در حرکت
hold still
<idiom>
U
بی حرکت
on the move
U
در حرکت
circulation
U
حرکت
otiose
U
بی حرکت
statist
U
بی حرکت
stirabout
U
حرکت
stock still
U
بی حرکت
animal
U
حس و حرکت
circulations
U
حرکت
scrolling
U
حرکت
vowel point
U
حرکت
sedentary
U
بی حرکت
pat
U
بی حرکت
pats
U
بی حرکت
patted
U
بی حرکت
patting
U
بی حرکت
shuttle
U
حرکت شاتل
shuttles
U
حرکت شاتل
sortie
U
شروع حرکت
crossest
U
حرکت سمتی
cross
U
حرکت سمتی
crosses
U
حرکت سمتی
crosser
U
حرکت سمتی
shuttled
U
حرکت شاتل
switches
U
نافم حرکت
switched
U
نافم حرکت
inch
U
حرکت کردن
zigzags
U
حرکت زیگزاگ
switch
U
نافم حرکت
whirl
U
حرکت گردابی
whirled
U
حرکت گردابی
whirling
U
حرکت گردابی
whirls
U
حرکت گردابی
whir
U
حرکت کردن
silence
U
ایست بی حرکت
slow motion
U
حرکت کند
traversing
U
حرکت درسمت
whip stall
U
حرکت عمودی
traverses
U
حرکت درسمت
pin down
<idiom>
U
از حرکت بازداشتن
traversed
U
حرکت درسمت
run over
<idiom>
U
حرکت از بالای
silenced
U
ایست بی حرکت
silences
U
ایست بی حرکت
winning move
U
حرکت برنده
X direction
U
حرکت افق
cycling
U
حرکت پاندولی
Y direction
U
حرکت عمودی
slacks
U
گیر در حرکت
slackest
U
گیر در حرکت
slack
U
گیر در حرکت
silencing
U
ایست بی حرکت
traverse
U
حرکت درسمت
stir up
<idiom>
U
حرکت دادن
timetable
U
برنامه حرکت
rushing
U
حرکت شدید
rushed
U
حرکت شدید
rush
U
حرکت شدید
innovations
U
حرکت جدید
innovation
U
حرکت جدید
darting
U
حرکت تند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com