English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
undulation U حرکت موجی زیروبم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sinuosity U حرکت موجی
wave motion U حرکت موجی
steady state wave motion U حرکت موجی پایا
rippling U بطور موجی حرکت کردن
rippled U بطور موجی حرکت کردن
ripples U بطور موجی حرکت کردن
ripple U بطور موجی حرکت کردن
monotony U بی زیروبم
modulator U زیروبم کننده
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
flexuose U موجی
flexuous U موجی
sinuous U موجی
sinuate U موجی
undulatory U موجی
wavelike U موجی
flexural U موجی
flecky U موجی
threads U موجی کردن
cyma U گچ بری موجی
cyma recta U موجی افتاده
cyma U گچ بری موجی
radiant energy U نیروی موجی
cima U گچ بری موجی
doucine U گچ بری موجی
wave mecanics U مکانیک موجی
wave function U تابع موجی
gorge U [گچ بری موجی]
thread U موجی کردن
impedance level U مقاومت موجی
waviness U حالت موجی
corrugate U موجی شدن
undulatory current U جریان موجی
cyma reversa U موجی جمع
sinuous flow U جریان موجی
plungers U موجی که ناگهان می شکند
repand U دارای حاشیه موجی
crisfate U دارای حاشیه موجی
plunger U موجی که ناگهان می شکند
shell-shocked U موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
sinuous U دارای شیارهای موجی
half wave rectifier U یکسوکننده نیم موجی
full wave rectifier U یکسوکننده تمام موجی
schrodinger wave mechanics U مکانیک موجی شرودینگر
vermiculate U دارای خطوط موجی
sinuate U دارای حاشیه موجی
ripple sort U مرتب کردن موجی
cymatium U گچ بری موجی شکل
shouldering U سمت موجی که هنوز نشکسته
shouldered U سمت موجی که هنوز نشکسته
shoulder U سمت موجی که هنوز نشکسته
waving U موجی بودن موج زدن
waves U موجی بودن موج زدن
waved U موجی بودن موج زدن
spiller U موجی که اهسته ویکنواخت می شکند
wave U موجی بودن موج زدن
shoulders U سمت موجی که هنوز نشکسته
undulaory U موجی نوسانی موج نما
corrugated iron U اهن موجی یاچین دار
radiant flux U درجه نشر و تراوش نیروی موجی
A wave of anger swept over the entire world . U موجی از خشم دنیا را فرا گرفت
cosmic microwave radiation background U زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
creese U یکجور خنجر که تیغه ان موجی است
surged U برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surges U برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surge U برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
kymograph U دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
pitch U دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
strigil U برس یاماهوت پاکن مخصوص بدن یکرشته تزئینات موجی ساختمان
pitches U دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
actinoelectric U اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
electromagnetic wave U موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
bow wave U موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
stream takeoff U حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
damped wave U موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
huygen's principle U قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
sinuous weft U نخ پود زیر [این نخ چون معمولا نازکتر است در موقع پودگذاری بین تارها، حالت موجی یا سینوسی به خود می گیرد لذا به این اسم نیز نامیده می شود.]
stabile U بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march U سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
k day U روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
as you were U حرکت از نو
gest U حرکت
motionless U بی حرکت
frozen U بی حرکت
behaviuor U حرکت
departure U حرکت
behavior U حرکت
animation U حرکت
animations U حرکت
locomotion U حرکت
progressing U حرکت
progresses U حرکت
progressed U حرکت
progress U حرکت
move U حرکت
departures U حرکت
statist U بی حرکت
stationary U بی حرکت
stirabout U حرکت
stock still U بی حرکت
stills U بی حرکت
scrolling U حرکت
stiller U بی حرکت
still U بی حرکت
behaviour U حرکت
immobile U بی حرکت
travel U حرکت
traveled U حرکت
travels U حرکت
moved U حرکت
vapid U بی حرکت
stock-still U بی حرکت
moveless U بی حرکت
afloat U در حرکت
agog U در حرکت
shifts U حرکت
shifted U حرکت
shift U حرکت
demeanour U حرکت
movement U حرکت
moves U حرکت
on the move U در حرکت
motioning U حرکت
stillest U بی حرکت
oi U در حرکت
maneuver U حرکت
motion U حرکت
motioned U حرکت
motions U حرکت
stirs U حرکت
circulations U حرکت
circulation U حرکت
gesturing U حرکت
gestured U حرکت
gesture U حرکت
patting U بی حرکت
patted U بی حرکت
pats U بی حرکت
pat U بی حرکت
stir U حرکت
stirred U حرکت
stirrings U حرکت
sedentary U بی حرکت
otiose U بی حرکت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com