Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
backward notion
U
حرکت قهقرایی یا وارونه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
retrogression
U
پس روی حرکت قهقرایی
retrogressive
U
قهقرایی
aback
U
قهقرایی
anticlimaxes
U
بیان قهقرایی
throwbacks
U
سیر قهقرایی
anticlimax
U
بیان قهقرایی
throwback
U
سیر قهقرایی
pernicious trend
U
روند قهقرایی
reflux
U
سیر قهقرایی فروکشی
anticlimax
U
بیان قهقرایی نمودن
anticlimaxes
U
بیان قهقرایی نمودن
anticlimactic
U
مربوط به بیان قهقرایی
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
turned inside out
U
وارونه
the wrong side outward
U
وارونه
right side up
U
وارونه
inverse
U
وارونه
resupinate
U
وارونه
inverted
U
وارونه
inversions
U
وارونه
converses
U
وارونه
outside in
U
وارونه
backward
U
وارونه
converse
U
وارونه
conversed
U
وارونه
conversing
U
وارونه
head over heels
U
وارونه
heels over head
U
وارونه
reverses
U
وارونه
reversed
U
وارونه
reverse
U
وارونه
upside down
U
وارونه
topsy-turvy
U
وارونه
reversing
U
وارونه
inversion
U
وارونه
jackknife
U
وارونه
topsy turvy
U
وارونه
topsyturvy
U
وارونه
opposite
U
وارونه از روبرو
inverse segregation
U
تجزیه وارونه
inverted arch
U
طاق وارونه
backset
U
معکوس وارونه
invert arch
U
طاق وارونه
opposites
U
وارونه از روبرو
to keel over
U
وارونه کردن
inverted arch
U
قوس وارونه
backward association
U
تداعی وارونه
cant
U
وارونه کردن
invcersely
U
بطور وارونه
de-
U
وارونه کردن
turns
U
وارونه کردن
backwards
U
ازپشت وارونه
anastrophe
U
سخن وارونه
reverse image
U
تصویر وارونه
reverse dive
U
شیرجه وارونه
resupination
U
وارونه بودن
turbinate
U
وارونه مخروط
reversely
U
وارونه بعکس
back azimuth method
U
گرای وارونه
turn out
U
وارونه کردن
reaction formation
U
واکنش وارونه
turn
U
وارونه کردن
obcordate
U
بشکل دل وارونه
mirror writing
U
وارونه نویسی
converses
U
واژگون وارونه
conversing
U
واژگون وارونه
inverts
U
وارونه کردن
palinlexia
U
وارونه خوانی
to turn upside down
U
وارونه کردن
inverting
U
وارونه کردن
invert
U
وارونه کردن
mirror reading
U
وارونه خوانی
it is the other way round
U
وارونه است
palingraphia
U
وارونه نویسی
opposite meaning
U
معنی وارونه
keels
U
وارونه شدن
converse
U
واژگون وارونه
ironies
U
وارونه گویی
irony
U
وارونه گویی
inverted file
U
فایل وارونه
keel
U
وارونه شدن
conversed
U
واژگون وارونه
convert
U
برگرداندن وارونه کردن
backward chaining
U
زنجیرهای کردن وارونه
walden inversion
U
وارونه سازی والدن
turn over
U
وارونه کردن برگرداندن
reverse
U
شکست وارونه کردن
full gainer
U
شیرجه وارونه با پشتک
contrariwise
U
بطور وارونه ومعکوس
to tutn end for end
U
وارونه کردن برگرداندن
reverses
U
شکست وارونه کردن
converted
U
برگرداندن وارونه کردن
converting
U
برگرداندن وارونه کردن
negatively
U
منفی وار وارونه
reversed
U
شکست وارونه کردن
uratzuk
U
ضربه مشت وارونه
backward conditioning
U
شرطی کردن وارونه
reversing
U
شکست وارونه کردن
reciprocal wavelength
U
طول موج وارونه
instead of the reverse
U
بجای وارونه این
inverted siphon
U
شتر گلوی وارونه
converts
U
برگرداندن وارونه کردن
inverted vault
U
طاق قوسی وارونه
to invert a tumbler
U
پیاله یا استکانی را وارونه کردن
obovate
U
بشکل تخم مرغ وارونه
invertible
U
وارونه شدنی قابل قلب
in cavetto
U
[نقش برجسته کاری وارونه]
double ressaunt
U
[ابزار بند با دو فیتیله وارونه]
inductive feedback
U
پیوست برگشت وارونه القائی
obversely
U
بشکل تخم مرغ وارونه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
topsy-turvy world
[upside-down world]
U
جهان سروته
[درهم وبرهم ]
[وارونه ]
turbinate
U
فرفرهای مانند مخروط وارونه مارپیچ
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
to turn down
U
وارونه یاپشت رو گذاشتن تاه زدن برگرداندن
keel
U
حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
keels
U
حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
U
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bounding overwatch
U
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
U
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
U
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
U
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
U
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
reversion
U
برعکس کردن وارونه کردن
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
U
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
k day
U
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
power traverse
U
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
departures
U
حرکت
geste
U
حرکت
animals
U
حس و حرکت
motion
U
حرکت
animal
U
حس و حرکت
maneuver
U
حرکت
stock-still
U
بی حرکت
shifts
U
حرکت
otiose
U
بی حرکت
agog
U
در حرکت
shift
U
حرکت
afloat
U
در حرکت
stirabout
U
حرکت
motionless
U
بی حرکت
moveless
U
بی حرکت
haviour
U
حرکت
vapid
U
بی حرکت
statist
U
بی حرکت
inert
U
بی حرکت
immobile
U
بی حرکت
departure
U
حرکت
shifted
U
حرکت
movement
U
حرکت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com