Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vital point
U
حرکت غیرمجاز ضربه به نقاط حساس بدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
key points
U
نقاط حساس
keop soo
U
نقاط حساس
kyusho
U
نقاط حساس بدن
vital points
U
نقاط حساس بدن
double hit
U
دو ضربه غیرمجاز پی در پی
elbowing
U
ضربه غیرمجاز با ارنج
ooch
U
حرکت غیرمجاز قایق بدون باد
wash
U
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
washes
U
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
washed
U
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
hold
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
false starts
U
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
false start
U
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
sense probe
U
مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
leg before wicket
U
حرکت غیرمجاز توپزن در سدکردن راه توپ با پا یا بدن
remaining velocity
U
سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
plotting
U
ثبت یا رسم مسیر حرکت بردن نقاط روی طرح یانقشه
follow-throughs
U
ادامه حرکت پس از ضربه
follow-through
U
ادامه حرکت پس از ضربه
sway away
U
رد کردن ضربه با حرکت بدن
vertical control
U
کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
gridding
U
محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
back lift
U
حرکت چوب کریکت به عقب پیش از ضربه
pull shot
U
ضربه با اوردن پای عقب جلومیله و حرکت افقی چوب کریکت
tentacle
U
شاخک حساس ریشه حساس
tentacles
U
شاخک حساس ریشه حساس
pulls
U
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pull
U
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
wave kick
U
حرکت روی جلوی تخته موج با ضربه زدن یا کشیدن یک پادر موج
polar plot
U
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
sensitive to corrosion
U
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
unlicensed
U
غیرمجاز
unauthorized
U
غیرمجاز
wildcats
U
غیرمجاز
unallowable
U
غیرمجاز
wildcat
U
غیرمجاز
illicit
U
غیرمجاز
interferes
U
سد کردن غیرمجاز
gavel
U
بهره غیرمجاز
interfered
U
سد کردن غیرمجاز
obstructions
U
سد کردن غیرمجاز
interference
U
ممانعت غیرمجاز
contraband
U
کالای غیرمجاز
interfere
U
سد کردن غیرمجاز
obstruction
U
سد کردن غیرمجاز
illegal
U
حرام غیرمجاز
gavels
U
بهره غیرمجاز
crackback
U
نوعی سد کردن غیرمجاز
carries
U
حمل غیرمجاز توپ
hold
U
گرفتن غیرمجاز توپ
holds
U
گرفتن غیرمجاز توپ
block
U
سدکردن غیرمجاز حریف
blocked
U
سدکردن غیرمجاز حریف
carried
U
حمل غیرمجاز توپ
blocks
U
سدکردن غیرمجاز حریف
carrying
U
حمل غیرمجاز توپ
carry
U
حمل غیرمجاز توپ
finger hold
U
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
hooking
U
سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
water bailiffs
U
مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
throw forward
U
بردن غیرمجاز توپ به جلو
exclusion area
U
منطقه غیرمجاز از نظر دسترسی
interference
U
سد کردن غیرمجاز راه حریف
high stick
U
بالا بردن غیرمجاز چوب
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
face hold
U
گرفتن غیرمجاز دهان و چشم و بینی
encroaching
U
قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
fast pill
U
ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
jab checking
U
فروبردن غیرمجاز مستقیم چوب لاکراس به بدن حریف
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
burn
U
کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
jerks
U
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
burns
U
کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
jerk
U
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerked
U
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerking
U
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
field control
U
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
holding
U
گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
trio
U
نقاط سه قلو
lagrangian points
U
نقاط لاگرانژی
triad
U
نقاط سه قلو
trios
U
نقاط سه قلو
interactional points
U
نقاط تماس
key points
U
نقاط مهم
keop soo
U
نقاط مرگ
triads
U
نقاط سه قلو
isodose rate
U
خط نقاط متحدالدوز
at all points
U
در همه نقاط
interactional points
U
نقاط تلاقی
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
tendered
U
حساس
sensor
U
حساس
sensitive clay
U
رس حساس
alive
U
حساس
tenderest
U
حساس
sensate
U
حساس
techy
U
حساس
activator
U
حساس گر
feisty
U
حساس
prominent
U
حساس
supersensitive
U
حساس
thin skinned
U
حساس
elastic demand
U
حساس
passible
U
حساس
exquisite
U
حساس
elastic
U
حساس
delicate
U
حساس
ticklish
U
حساس
sentimental
U
حساس
vigilant
U
حساس
tender
U
حساس
key
<adj.>
U
حساس
susceptive
U
حساس
sharp nosed
U
حساس
acute
U
حساس
sensitive
U
حساس
tendering
U
حساس
critical
U
حساس
primary masses
U
نقاط مادی اولیه
shoals
U
نقاط کم عمق دریا
pin point
U
تعیین دقیق نقاط
shoal
U
نقاط کم عمق دریا
plots
U
ثبت مسیریا نقاط
form line
U
خط بین نقاط هم ارتفاع
plot
U
ثبت مسیریا نقاط
plotted
U
ثبت مسیریا نقاط
apparent horizon
U
افق حقیقی نقاط
dapple
U
چیزی با نقاط رنگارنگ
geodetic control
U
نقاط کنترل ژئودزی
isothermal
U
نقاط هم حرارت اب دریا
isoheyt
U
خط شاخص نقاط هم باران
coordinate code
U
رمز مختصات نقاط
coordinates
U
طول و عرض نقاط
trig point
U
نقاط مثلث بندی
tenderised
U
حساس کردن
critical facility
U
تاسیسات حساس
critical item
U
اماد حساس
tenderises
U
حساس کردن
tenderising
U
حساس کردن
sensitised
U
حساس شدن
tenderest
U
حساس بودن
critical mass
U
توده حساس
feelingly
U
بطور حساس
tenderize
U
حساس کردن
sensitively
U
بطور حساس
tenderizing
U
حساس کردن
elastic supply
U
عرضه حساس
insensible
U
غیر حساس
mimosa
U
گیاه حساس
tenderized
U
حساس کردن
tenderizes
U
حساس کردن
sensitizing
U
حساس شدن
key terrain
U
زمین حساس
sensitized
U
حساس کردن
key position
U
شغل حساس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com