Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rush
U
حرکت شدید
rushed
U
حرکت شدید
rushing
U
حرکت شدید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
electric
U
حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
yerk
U
حرکت سریع و شدید
Other Matches
fervour
U
حرارت شدید اشتیاق شدید
fervor
U
حرارت شدید اشتیاق شدید
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
incontrollable
U
شدید
intense
U
شدید
climacteric
<adj.>
U
شدید
inclement
U
شدید
towering
U
شدید
violent
U
شدید
acute
U
شدید
two fisted
U
شدید
toughest
U
شدید
tougher
U
شدید
grievous
U
شدید
tough
U
شدید
raging
U
شدید
draconic
U
شدید
intensive
U
شدید
sweltering
U
شدید
slashing
U
شدید
forcible
U
شدید
severest
U
شدید
stalwarts
U
شدید
keen
U
شدید
keenest
U
شدید
high wrought
U
شدید
sopping
U
شدید
vigorous
U
شدید
drastic
U
شدید
vehemently
U
شدید
rigorous
U
شدید
vehement
U
شدید
drastically
U
شدید
extensive
U
شدید
boisterous
U
شدید
rugged
U
شدید
diametric
U
شدید
strenuous
U
شدید
stalwart
U
شدید
severe
U
شدید
hyperpyrexia
U
تب شدید
diametrical
U
شدید
severer
U
شدید
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
impetuous
U
تند و شدید
workouts
U
کار شدید
penchant
U
میل شدید
gird
U
ضربه شدید
bedlam
U
اشتباه شدید
vehemence
U
غضب شدید
workout
U
تمرین شدید
workout
U
کار شدید
pash
U
باران شدید
violent wind
U
باد شدید
workout
U
ورزش شدید
clavus
U
سردرد شدید
workouts
U
ورزش شدید
chronic
U
شدید گرانرو
high order detonation
U
انفجار شدید
high rate discharge
U
تخلیه شدید
hardest
U
مشکل شدید
aggravator
U
شدید کننده
booming
U
رونق شدید
advertising blitz
U
تبلیغات شدید
hyperinflation
U
تورم شدید
actude conditions
U
شرایط شدید
booms
U
رونق شدید
exquisite
U
شدید سخت
an intensive particle
U
ادات شدید
slat
U
ضربه شدید
heavy
U
شدید پرزور
heaviest
U
شدید پرزور
heavies
U
شدید پرزور
heavier
U
شدید پرزور
slats
U
ضربه شدید
high explosive
U
سوختار شدید
galloping inflation
U
تورم شدید
boom
U
رونق شدید
boomed
U
رونق شدید
passion
U
تعصب شدید
revulsion
U
تنفر شدید
hard
U
مشکل شدید
harder
U
مشکل شدید
salvo
U
افهاراحساسات شدید
salvoes
U
افهاراحساسات شدید
rain cats and dogs
<idiom>
U
باران شدید
rain shower
باران شدید
workouts
U
تمرین شدید
rumbustious
U
سخت شدید
sthenic
U
شدید نیرومند
schwarmerei
U
احساسات شدید
hypersensitivity
U
حساسیت شدید
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
high explosive
U
ماده منفجره شدید
burst advertising
U
شروع تبلیغات شدید
hunger for data
U
میل شدید به داده ها
zing
U
جیغ شدید وتند
die
U
پارو زدن شدید
fanatical
U
دارای احساسات شدید
violent pain
U
درد سخت یا شدید
paroxysmal
U
طغیانی سخت شدید
sterns
U
سخت و محکم شدید
nosediving
U
نزول شدید کردن
impacts
U
اصابت اثر شدید
impact
U
اصابت اثر شدید
pathetic
U
دارای احساسات شدید
high explosive shell
U
گلوله محترقه شدید
severely retarded
U
عقب مانده شدید
fanatic
U
دارای احساسات شدید
escalate
U
شدید کردن یا شدن
hyperirritable
U
دارای حساسیت شدید
strong jump
U
جهش ابی شدید
fanatics
U
دارای احساسات شدید
hyperdeflation
U
انقباض پولی شدید
hunger for power
[craving for power]
U
میل شدید به قدرت
nosediving
U
نزول شدید یا ناگهانی
mass casualties
U
تلفات و ضایعات شدید
nosedive
U
نزول شدید یا ناگهانی
hardball
U
رقابت شدید و بیرحمانه
escalated
U
شدید کردن یا شدن
going-over
U
عیب جویی شدید
nosedive
U
نزول شدید کردن
escalates
U
شدید کردن یا شدن
escalating
U
شدید کردن یا شدن
yen
U
تمایل رغبت شدید
groundswell
U
طغیان شدید دریا
goings-over
U
عیب جویی شدید
nosedives
U
نزول شدید یا ناگهانی
nosedives
U
نزول شدید کردن
nosedived
U
نزول شدید یا ناگهانی
maelstrom
U
طوفان یا گرداب شدید
nosedived
U
نزول شدید کردن
nymphomania
U
میل شدید زن بجماع
stern
U
سخت و محکم شدید
sterner
U
سخت و محکم شدید
did you hurt your self a
U
ایاهیچ اذیت شدید
sternest
U
سخت و محکم شدید
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
high explosive plastic
U
گلوله پلاستیکی سوختار شدید
ammonal
U
نوعی ماده منفجره شدید
torrent
U
جریان شدید سیل وار
torrents
U
جریان شدید سیل وار
hyperaesthesia
U
حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
big push theory of development
U
نظریه فشار شدید توسعه
high explosive antitank
U
گلوله سوختار شدید ضد تانک
jarred
U
اعمال شوک شدید به یک وسیله
hyperesthesia
U
حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hobby-horses
U
کار مورد علاقهی شدید
jar
U
اعمال شوک شدید به یک وسیله
anasarca
U
ورم تقریبا شدید پشام
basophil
U
میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
hobby-horse
U
کار مورد علاقهی شدید
give someone a good run for her money
<idiom>
U
رقابت شدید به وجود آوردن
heightens
U
شدید کردن بسط دادن
heightening
U
شدید کردن بسط دادن
heightened
U
شدید کردن بسط دادن
heighten
U
شدید کردن بسط دادن
heady
U
عجول شدید مست کننده
fury
U
هیجان شدید وتند خشم
ground swell
U
طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
snifter
U
طوفان شدید وزش سخت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com