English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
silent running U حرکت زیردریایی با سکوت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
silent running U سکوت زیردریایی
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
evasive steering U اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
conventional submarine U زیردریایی معمولی زیردریایی غیرهستهای
subroc U موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
antisubmarine screen U پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
calmer U سکوت
calm U سکوت
calmest U سکوت
doldrums U سکوت
sub silentio U در سکوت
calming U سکوت
glumness U سکوت
calmed U سکوت
quietism U سکوت
stillness U سکوت
standstil U سکوت
calms U سکوت
listening silence U سکوت رادیویی
still U سکوت خاموشی
consensus evidenced by silence U اجماع سکوت
goose U علامت سکوت
stills U سکوت خاموشی
stillest U سکوت خاموشی
stiller U سکوت خاموشی
silence U سکوت ارامش
taciturnity U سکوت ارامش
reticence U سکوت کم گویی
silencing U سکوت ارامش
quietist U اهل سکوت
radar silence U سکوت راداری
silences U سکوت ارامش
to bribe to silence U حق سکوت دادن
hold one's peace <idiom> U سکوت کردن
observe silence U رعایت سکوت
silenced U سکوت ارامش
radio silence U سکوت رادیویی
resting frequency U بسامد سکوت
reticency U سکوت کم گویی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
mum U سکوت شخص خاموش
sufferance U سکوت موجب رضا
mums U سکوت شخص خاموش
observe silence U سکوت را رعایت کنید
silence signifies consent U سکوت علامت رضاست
consent presumed from silence U رضای مستنبط از سکوت
submarine boat U زیردریایی
antisubmarine U ضد زیردریایی
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
silent approval U سکوت علامت تائیدتوسط معصوم
silence prevailed U سکوت حکم فرما بود
consent cannot be inferred from silence U سکوت علامت رضا نیست
quietism U فرقه متصوفه اهل سکوت
Silence is golden . <proverb> U سکوت علامت رضا است.
alvin U یک نوع زیردریایی
lifeguard submarine U زیردریایی نجات
anti submarine U هواپیمای ضد زیردریایی
torpedoed U موشک ضد زیردریایی
aluminaut U زیردریایی الومینیومی
nuking U زیردریایی اتمی
tinfish U موشک ضد زیردریایی
sill U پشته زیردریایی
albacore U نوعی زیردریایی
albacore U زیردریایی الباکور
killer submarine U زیردریایی شکاری
torpedo U موشک ضد زیردریایی
nuke U زیردریایی اتمی
nuked U زیردریایی اتمی
nukes U زیردریایی اتمی
antisubmarine barrier U مانع ضد زیردریایی
torpedoes U موشک ضد زیردریایی
antisubmarine U مخرب زیردریایی
deep submergence U زیردریایی نجات
subsurface U زیردریایی زیرابی
submariner U خدمه زیردریایی
submarine chaser U ناوچه ضد زیردریایی
astro U اژدر زیردریایی
asroc U راکت ضد زیردریایی
sills U پشته زیردریایی
sqid U خمپاره ضد زیردریایی
torpedoing U موشک ضد زیردریایی
antisubmarine action U عمل ضد زیردریایی
antisubmarine action U مکانیسم ضد زیردریایی
antisubmarine search U کاوش ضد زیردریایی
antisubmarine torpedo U اژدر ضد زیردریایی
oyez U اعلام سکوت و شروع دادرسی در دادگاه
Silence prevailed every where. U سکوت همه جا را فرا گرفته بود
rescue chamber U اطاقک نجات زیردریایی
hunting U شکار دشمن یا زیردریایی
creeping attack U تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
command active sonobuoy system U وسیله اکتشاف زیردریایی
antisubmarine search U عملیات تجسس ضد زیردریایی
submarine U با زیردریایی حمله کردن
air surface zone U منطقه عملیات ضد زیردریایی
submarines U با زیردریایی حمله کردن
trappist U عضو فرقهای از راهبان مرتاض اهل سکوت
sonobuoy U بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
datum time U ساعت تعیین محل زیردریایی
terne U نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
nuclear submarine U زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
magnetic anomaly detection gear U دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
deep submergence U زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
seadata U اطلاعات مربوط به ردگیری زیردریایی دشمن
datum U اثر جذر و مد دریا محل زیردریایی در عمق اب
hoverting U ثابت ماندن در یک نقطه یا ارتفاع حفظ عمق زیردریایی
orion U نوعی هواپیمای چهارموتوره ملخ دار ضد زیردریایی باموتور توربوجت
sea bat U نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
spitting U در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
hunter killer U نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
silence gives consent U سکوت موجب رضایت است عدم اعتراض کاشف از اذن است
cone of silence U مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
submarine sanctuaries U مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
hedgehogs U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
balancing U حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
haven submarine U منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile U بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
rate of march U سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
k day U روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
stillest U بی حرکت
gest U حرکت
square move U حرکت
traversing U حرکت
hold still <idiom> U بی حرکت
frozen U بی حرکت
still U بی حرکت
stiller U بی حرکت
geste U حرکت
progressing U حرکت
traversed U حرکت
as you were U حرکت از نو
traverse U حرکت
vapid U بی حرکت
moveless U بی حرکت
motionless U بی حرکت
afloat U در حرکت
stock-still U بی حرکت
haviour U حرکت
pat U بی حرکت
progresses U حرکت
progressed U حرکت
progress U حرکت
immobile U بی حرکت
departures U حرکت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com