Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 226 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
downward movement
U
حرکت رو به پایین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
feint
U
حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted
U
حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting
U
حرکت از میله بالا به میله پایین
feints
U
حرکت از میله بالا به میله پایین
scanner
U
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners
U
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
horizontal
U
میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
hunting
U
حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
fluctuating
U
حرکت به بالا و پایین
fluctuate
U
حرکت به بالا و پایین
fluctuated
U
حرکت به بالا و پایین
fluctuates
U
حرکت به بالا و پایین
fluctuation
U
حرکت به بالا و پایین
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
scroll
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scrolls
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
downbeat
U
حرکت چوب رهبر ارکست بطرف پایین
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
jitter
U
خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
square wave
U
باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
Drive on dimmed headlights !
[Warning to drivers]
U
با نور پایین حرکت کنید!
[هشدار به رانندگان]
Other Matches
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
down
U
سوی پایین بطرف پایین
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
U
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch
U
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
U
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
U
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
U
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
U
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
infara
U
پایین
low
U
پایین
hypogenous
U
پایین رو
underneath
U
پایین
de-
U
پایین
further down
U
پایین تر
lower
U
پایین تر
subatmospheric
U
پایین تر از جو
infara
U
پایین تر
lowers
U
پایین تر
lower most
U
پایین تر
lower limit
U
حد پایین
neath or neath
U
پایین
neath or neath
U
پایین تر
low level
U
پایین
shitu
U
پایین
down
U
پایین
below
U
پایین
vide infara
U
پایین
lowered
U
پایین تر
tailwater
U
پایین اب
lowering
U
پایین تر
subteen
U
پایین تر از سن 31
submiss
U
پایین
sub-
U
یا پایین تر
below
<adv.>
U
در پایین
bal
U
از مچ پا به پایین
shortest
U
پایین تر
shorter
U
پایین تر
short
U
پایین تر
down stairs
U
پایین
dowm
U
پایین
flat
U
پایین
hereafter
<adv.>
U
در پایین
bottoms
U
پایین
beneath
U
پایین تر
bottom
U
پایین
flattest
U
پایین
thereinafter
[archaic or formal]
<adv.>
U
در پایین
hereinafter
[formal]
<adv.>
U
در پایین
lower
U
پایین
beneath
U
پایین
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
hereinbelow
U
ازاین پایین تر
lower most
U
پایین ترین
catabatic
U
پایین اینده
lowpass
U
پایین گذار
lowermost
U
پایین ترین
bottommost
U
پایین ترین
low resolution
U
تفکیک پایین
low resolution
U
وضوح پایین
lower limit
U
کران پایین
subordinated
U
فرعی پایین تر
subordinates
U
فرعی پایین تر
lower mast
U
دکل پایین
lower threshold
U
استانه پایین
subordinating
U
فرعی پایین تر
downward
U
پایین زیرین
mean low water
U
اب پایین میانگین
downward
U
روبه پایین
prolapse
U
پایین افتادن
pushdown
U
پایین فشردنی
prolapse
U
پایین افتادگی
on the down grade
U
پایین رونده
push down stack
U
پایین فشردنی
overhand
U
از پایین ببالا
oars down
U
پارو پایین
nutate
U
پایین افتادن
nutant
U
پایین افتاده
res
U
noitaloseR پایین
minor
U
پایین رتبه
neath or neath
U
پایین زیرین
alow
U
روبه پایین
nether world
U
جهان پایین
bate
U
پایین اوردن
foot
U
پایین بادبان
bottom up
U
از پایین به بالا
prolapsus
U
پایین افتادگی
low pass
U
پایین گذر
go dan barai
U
رد کردن از پایین
downward compatible
U
سازگار رو به پایین
let down
U
پایین کردن
look down
U
پایین امدن
low activity
U
فعالیت پایین
low altitude
U
ارتفاع پایین
downward compatibility
U
سازگارمتمایل به پایین
downtrend
U
سیربطرف پایین
downmost
U
پایین ترین
feet
U
پایین دامنه
download
U
بارگیری پایین
low wing
U
بال پایین
infrahuman
U
پایین تر از انسان
downward swing
U
نوسان رو به پایین
go down
U
پایین رفتن
face down feed
U
خورد رو به پایین
hereinbelow
U
در پایین این
beneath
U
از زیر پایین تر از
low
U
پایین ضعیف
low
U
پایین اهسته
shut
U
پایین اوردن
shuts
U
پایین اوردن
lee
U
پایین باد
shutting
U
پایین اوردن
downward travel
U
ضربه رو به پایین
lower bound
U
کران پایین
low energy
U
انرژی پایین
low frequency
U
فرکانس پایین
low level
U
در سطح پایین
down draft
U
جریان رو به پایین
down current
U
جریان رو به پایین
disrate
U
پایین اوردن
dim light
U
نور پایین
top down
U
از بالا به پایین
desceht
U
پایین امدن
low order
U
پایین رتبه
decurrent
U
پایین افتاده
low order
U
مرتبه پایین
depression
U
پایین دادن
depressions
U
پایین دادن
downfield
U
میدان پایین
drive
U
ضربه از پایین
downfeed
U
تغذیه رو به پایین
downward stroke
U
ضربه رو به پایین
drives
U
ضربه از پایین
lower classes
U
طبقه پایین
lower class
U
طبقه پایین
down stroke
U
ضربه رو به پایین
top-down
U
از بالا به پایین
subordinate
U
فرعی پایین تر
to come down
U
پایین امدن
downstream
U
پایین دست
downstream
U
پایین رود
to go down
U
پایین رفتن
to sink in the scale
U
پایین رفتن
descends
U
پایین امدن
to let down
U
پایین کردن
to look down
U
پایین امدن
At lower levels.
U
در سطوح پایین تر
breast
U
نورد پایین
to get down
U
پایین رفتن
to bring down
U
پایین اوردن
to beat down
U
پایین اوردن
the valley lies below
U
ده در پایین است
From top to bottom.
U
ازبالاتا پایین
the masses
U
دستههای پایین تر
lowest
U
پایین ترین
descend
U
پایین امدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com