English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
physical movement U حرکت بدنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
skate off U حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
Other Matches
physical profile U براوردبنیه کلی بدنی یاقدرت بدنی و کارایی
corporal punishment U کیفر بدنی مجازات بدنی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
so matic U بدنی
corporal U بدنی
systemic U بدنی
corporals U بدنی
bodily U بدنی
physical U بدنی
somatic U بدنی
corps a corps U تماس بدنی
common sensibility U حس کلی بدنی
flesh colour U رنگ بدنی
physical appearance U منظر بدنی
hacking U خطای بدنی
corporal punishment U تنبیه بدنی
physical profile U نیمرخ بدنی
assault and battery U حملهی بدنی
somatic disorders U اختلالهای بدنی
body type U سنخ بدنی
flesh red U بدنی رنگ
p.exercise U پرورش بدنی
physical exercise U تمرین بدنی
bodily pain U درد بدنی
physical education U تربیت بدنی
somatotype U ریخت بدنی
assault U حمله بدنی به حریف
personnel monitoring U بازرسی بدنی از افراد
corporeal U بدنی دارای ماده
personal foul U خطای بدنی به حریف
eurythmics U حرکات بدنی موزون
assaults U حمله بدنی به حریف
somesthesis U حساسیت به حسهای بدنی
assaulted U حمله بدنی به حریف
eurhythmics U حرکات بدنی موزون
gestic U وابسته بحرکت بدنی
emotional and physical U امور عاطفی و بدنی
physical medicine U درمان بدنی و توان بخشی
kinesiology U تشریح حرکات بدنی انسان
physical characteristics U مشخصات زمین خصوصیات بدنی
syndromes U مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
assaults U حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
assaulted U حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
syndrome U مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
assault U حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
physical U مربوط به استفاده از تماس یاخشونت بدنی
orthograde U راه رونده با بدنی راست وعمودی
classical seat U وضع بدنی سوارکار روی زین
army standard score U نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
dachshunds U نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
dachshund U نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
hyperphysical U خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
depressant U دژم ساز عامل کاهش دهنده فعالیت بدنی
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruelty U در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
touch football U نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
physical inspection U بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
offensive weapon U در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile U بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march U سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
k day U روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
frozen U بی حرکت
moved U حرکت
motioned U حرکت
behavior U حرکت
motioning U حرکت
ambulation U حرکت
move U حرکت
agoing U در حرکت
motion U حرکت
as you were U حرکت از نو
behaviuor U حرکت
running U در حرکت
shift U حرکت
geste U حرکت
stationary U بی حرکت
agog U در حرکت
afloat U در حرکت
traverses U حرکت
motionless U بی حرکت
vapid U بی حرکت
gest U حرکت
traverse U حرکت
shifted U حرکت
demeanour U حرکت
demeanor U حرکت
behaviour U حرکت
travels U حرکت
traveled U حرکت
travel U حرکت
shifts U حرکت
moveless U بی حرکت
stock-still U بی حرکت
traversing U حرکت
progressed U حرکت
progresses U حرکت
progressing U حرکت
maneuver U حرکت
stirred U حرکت
progress U حرکت
inert U بی حرکت
haviour U حرکت
departure U حرکت
departures U حرکت
moves U حرکت
circulations U حرکت
circulation U حرکت
stir U حرکت
scrolling U حرکت
stirrings U حرکت
stirs U حرکت
animation U حرکت
statist U بی حرکت
locomotion U حرکت
animal U حس و حرکت
animations U حرکت
vowel point U حرکت
stock still U بی حرکت
stirabout U حرکت
movement U حرکت
stills U بی حرکت
stillest U بی حرکت
otiose U بی حرکت
gestured U حرکت
gesturing U حرکت
animals U حس و حرکت
still U بی حرکت
traversed U حرکت
sedentary U بی حرکت
gesture U حرکت
stiller U بی حرکت
on the move U در حرکت
patting U بی حرکت
motions U حرکت
patted U بی حرکت
pats U بی حرکت
square move U حرکت
hold still <idiom> U بی حرکت
oi U در حرکت
pat U بی حرکت
immobile U بی حرکت
mobile U قابل حرکت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com