Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
scull
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
sculled
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
sculls
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
skulls
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
skull
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
slide chasse
U
حرکت با یک پا بجلو و فشار
rocket propulsion
U
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
scull
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
Move along, please!
[in a crowd]
U
لطفا بجلو حرکت کنید!
[در جمعیتی]
sculled
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculls
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
shoot the duck
U
حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
set forward
U
جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
onward
U
بجلو
head way
U
بجلو
propels
U
بجلو راندن
propel
U
بجلو راندن
propelled
U
بجلو راندن
prefrontal
U
بجلو مغز
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
Keep moving!
U
بجلو برو
[بروید]
!
inclining
U
خمیدگی بجلو و پایین
ap koobi seogi
U
راه رفتن بجلو
unties
U
گشودن
untying
U
گشودن
untie
U
گشودن
unfurls
U
گشودن
unhinge
U
گشودن
inaugurates
U
گشودن
unfurl
U
گشودن
inaugurated
U
گشودن
unfurled
U
گشودن
unfurling
U
گشودن
inaugurating
U
گشودن
inaugurate
U
گشودن
unhinges
U
گشودن
unhinging
U
گشودن
decipher
U
گشودن سر
unlock
U
گشودن
unlocking
U
گشودن
unlocks
U
گشودن
unbolt
U
گشودن
unbrace
U
گشودن
unknit
U
گشودن
unloose
U
گشودن
deciphers
U
گشودن سر
untwine
U
گشودن
deciphered
U
گشودن سر
declogging
U
گشودن
ap joo choom
U
ایستادن اسب سواری بجلو
ap dellyo chagi
U
ضربه پا بجلو در زاویه 54درجه
go long
U
تلاش درپاس طولانی بجلو
antrorse
U
خمیده بجلو یا متمایل ببالا
unbuttons
U
گشودن دکمه
unbuttoning
U
گشودن دکمه
unbuttoned
U
گشودن دکمه
unbutton
U
گشودن دکمه
decodes
U
گشودن رمز
decoded
U
گشودن رمز
decode
U
گشودن رمز
unweave
U
گره گشودن
to open parliament
U
مجلس را گشودن
open
U
گشودن گشادن
opens
U
گشودن گشادن
opened
U
گشودن گشادن
sidestep traverse
U
صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
unfolds
U
تاه چیزی را گشودن
unseal
U
مهر چیزی را گشودن
unfolding
U
تاه چیزی را گشودن
auspicate
U
گشودن پیشگویی کردن
deciphers
U
کشف کردن گشودن سر
untwist
U
گشودن جدا کردن
decipher
U
کشف کردن گشودن سر
unfolded
U
تاه چیزی را گشودن
deciphered
U
کشف کردن گشودن سر
to be born
U
چشم به جهان گشودن
unfold
U
تاه چیزی را گشودن
jump-starts
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-start
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starting
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump start
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
french heel
U
پاشنه کفش زنانه بلند وخمیده بجلو
jack knife
U
خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها
decodes
U
کشف کردن گشودن رمز
decoded
U
کشف کردن گشودن رمز
decode
U
کشف کردن گشودن رمز
quarterback sneak
U
حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
front drop
U
پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم
balestra
U
پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
lunging
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunge
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunged
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
To umravel a complication . to unlock adoor . to resolve ( untangle )a knotty problem.
U
گره از مشکلی باز کردن ( گشودن )
unpacking
U
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unlace
U
بند کفش و غیره را باز کردن گشودن
unpack
U
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacks
U
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
hitch and go
U
نوعی پاس که گیرنده بجلو می دود و به سمت دیگر می چرخد و باز به جلو ادامه میدهد
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cradles
U
نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
cradle
U
نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
cradled
U
نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
goofy foot
U
موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
telemark
U
پیچ اسکی بجلو وجلو بردن ان از اسکی دیگر
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
mazurka
U
پرش از عقب یک اسکیت با نیم چرخش و برگشت بجلو همان اسکیت و سر خوردن روی پای دیگر
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
travelling overwatch
U
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch
U
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
U
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
U
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
U
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
U
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
U
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
power traverse
U
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
k day
U
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
stirrings
U
حرکت
frozen
U
بی حرکت
geste
U
حرکت
progressed
U
حرکت
stirred
U
حرکت
progresses
U
حرکت
progressing
U
حرکت
stir
U
حرکت
as you were
U
حرکت از نو
animal
U
حس و حرکت
afloat
U
در حرکت
agog
U
در حرکت
shifts
U
حرکت
shifted
U
حرکت
movement
U
حرکت
shift
U
حرکت
demeanour
U
حرکت
demeanor
U
حرکت
motionless
U
بی حرکت
progress
U
حرکت
departures
U
حرکت
departure
U
حرکت
animals
U
حس و حرکت
gest
U
حرکت
vapid
U
بی حرکت
stock-still
U
بی حرکت
moveless
U
بی حرکت
behaviour
U
حرکت
stills
U
بی حرکت
inert
U
بی حرکت
motioning
U
حرکت
locomotion
U
حرکت
immobile
U
بی حرکت
motion
U
حرکت
traverse
U
حرکت
traversed
U
حرکت
motioned
U
حرکت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com