Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rapid eye movements
U
حرکات سریع چشم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lindy
U
رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
Other Matches
rollover
U
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
marine express
U
کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
dma
U
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
dma
U
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass
U
پاس سریع با پیچش سریع مچ
speediness
U
سریع السیر سریع
speedy
U
سریع السیر سریع
movements
U
حرکات
calisthenics
U
حرکات سوئدی
calisthenics
U
حرکات نرمشی
pumps
U
حرکات فریبنده
air movements
U
حرکات هوایی
voluntary exercise
U
حرکات اختیاری
pumped
U
حرکات فریبنده
tactical movement
U
حرکات تاکتیکی
rings
U
حرکات دارحلقه
school figures
U
حرکات اسب
retrograde movement
U
حرکات به عقب
motion analysis
U
تحلیل حرکات
gestures
U
حرکات بیانگر
compulsory
U
حرکات اجباری
compulsory freestyle
U
حرکات اجباری
play marking
U
حرکات تهاجمی
pump
U
حرکات فریبنده
cadence
U
موزونی حرکات
peristalsis
U
حرکات حلقوی
puerilism
U
حرکات کودکانه
eye movements
U
حرکات چشم
cadences
U
موزونی حرکات
prescribed exercise
U
حرکات اجباری
optional
U
حرکات اختیاری
movements
U
حرکات یکانها
eurythmics
U
تناسب حرکات
lip key
[دستگاه ثبت حرکات لب]
compound attack
U
حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
adiadokinesis
U
زوال حرکات تناوبی
lunes
U
حرکات جنون امیز
maneuvering board
U
تابلوی حرکات ناوها
mass of maneuver
U
سنگینی حرکات یکان
eurhythmics
U
حرکات بدنی موزون
aerobatic
U
حرکات آکروباتی با هواپیما
surge
U
حرکات افقی اب دریا
road movement
U
حرکات روی جاده
position of attention
U
حرکات و احترامات نظامی
gestural
U
متضمن حرکات واشارات
music of the spheres
U
اهنگ حرکات افلاک
eurythmics
U
حرکات بدنی موزون
notations
U
ثبت حرکات شطرنج
notation
U
ثبت حرکات شطرنج
girlishness
U
حرکات یا حالات دخترانه
circulation control
U
مدار کنترل حرکات
surged
U
حرکات افقی اب دریا
appeasement gestures
U
حرکات صلح جویانه
transposition
U
تبدیل حرکات شطرنج
air register
U
تنظیم حرکات هوایی
piaffe
U
نمایش حرکات یورتمهای
surges
U
حرکات افقی اب دریا
by-play
U
حرکات یا مکالمات فرعی
air movement section
U
قسمت حرکات هوایی
disports
U
حرکات نشاط انگیزکردن
composite attack
U
حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
lateral and sway bracing
U
حرکات جانبی و نوسانی
disport
U
حرکات نشاط انگیزکردن
disported
U
حرکات نشاط انگیزکردن
disporting
U
حرکات نشاط انگیزکردن
floor exercise
U
حرکات زمینی ژیمناستیک
tic
U
حرکات غیر ارادی اندامها
tics
U
حرکات غیر ارادی اندامها
percentage
U
نسبت حرکات موفقیت امیز
air control ship
U
ناو کنترل حرکات هوایی
figure skate
U
اسکیت با انجام حرکات مختلف
combatdrill
U
تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
cardiography
U
ثبت حرکات وضربان قلب
kinesiology
U
تشریح حرکات بدنی انسان
percentages
U
نسبت حرکات موفقیت امیز
lip read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
pattern
U
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
lip-reads
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
patterns
U
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
screwing
U
حرکات دورانی یخهای دریایی
theatrical gestures
U
حرکات واداهایی که در خورتماشاخانه باشد
by-play
U
حرکات یا مکالمات کنار صحنه
paragraph three
U
هرکدام از حرکات روی یک پاتوام با چرخش
myocardiograph
U
اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
movement control
U
کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
scored
U
گرم کردن اسب ثبت حرکات
scores
U
گرم کردن اسب ثبت حرکات
figurine algebraic notation
U
ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
degree of difficulty
U
درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
free skating
U
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
score
U
گرم کردن اسب ثبت حرکات
lipreading
U
فهم کلمات از راه حرکات لب لب خوانی
progressive attack
U
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
pinning combination
U
مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
psychomotor
U
ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
stop hit
U
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
streaks
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaking
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaked
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streak
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
pnemograph
U
الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
algebriac notation
U
ثبت حرکات شطرنج با استفاده نمادهای جبری
flag days
U
روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
entrucking table
U
جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
combination shot
U
ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
kymograph
U
دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
beau geste
U
حرکات لطیف وزیبا در هنگام سخن گفتن ژست
escapement
U
تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
regulating station
U
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
dressage
U
حرکات زیبا و شیرین کاری اسبهای تربیت شده
calibrates
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrated
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrate
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
program
U
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
programs
U
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
calibrating
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
Grand Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grands Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
peripheral
U
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
polar motion
U
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
mouse
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouses
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
adjudicate
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
mechanical mouse
U
mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
drill sergeant
U
گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
scheduled wave
U
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
facing
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
restrictive fire plan
U
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
facings
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
trick ski
U
اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
swing bowler
U
توپ اندازی که از پرتاب توپ با حرکات قوسی اش استفاده میکند
circus catch
U
گرفتن توپ با حرکات ژیمناستیکی گرقتن توپ ضربه خورده با روشی عجیب
stepped up separation
U
حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
eurythmy
U
ضربان منظم نبض حرکات منظم بدن
eurhythmy
U
ضربان منظم نبض حرکات منظم بدن
swift
U
سریع
galloping
U
سریع
sudden
U
سریع
swifts
U
سریع
swifter
U
سریع
rapid
U
سریع
swiftest
U
سریع
sweepy
U
سریع
wing footed
U
سریع
snell
U
سریع
prompts
U
سریع
spankings
U
سریع
spanking
U
سریع
prompt
U
سریع
prompted
U
سریع
rather
U
سریع تر
gleg
U
سریع
accelerators
U
سریع
accelerator
U
سریع
glimpses
U
نگاه سریع
scampered
U
پرواز سریع
glimpsed
U
نگاه سریع
glimpse
U
نگاه سریع
slashes
U
ضربه سریع
scamper
U
پرواز سریع
glimpsing
U
نگاه سریع
ripostes
U
ضربت سریع
windstorm
U
باد سریع
winder
U
دویدن سریع
slashed
U
ضربه سریع
slash
U
ضربه سریع
precipitating
U
خیلی سریع
precipitates
U
خیلی سریع
quickest
U
تند و سریع
quickest
U
جلد سریع
quicker
U
تند و سریع
quicker
U
جلد سریع
accelerated depreciation
U
استهلاک سریع
scampers
U
پرواز سریع
quick
U
تند و سریع
slap
U
ضربت سریع
slapped
U
ضربت سریع
precipitated
U
خیلی سریع
precipitate
U
خیلی سریع
riposting
U
ضربت سریع
scampering
U
پرواز سریع
riposted
U
ضربت سریع
riposte
U
ضربت سریع
slaps
U
ضربت سریع
slapping
U
ضربت سریع
quick
U
جلد سریع
fast access
U
با دستیابی سریع
hotshot
U
بارکشی سریع
hypernoea
U
تنفس سریع
lightning chess
U
شطرنج سریع
progressive chess
U
شطرنج سریع
operation immediate
U
اقدام سریع
polypnea
U
تنفس سریع
posthaste
U
سریع السیر
quick fire
U
تیر سریع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com