Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
postpositive preposition
U
حرف اضافه الحاقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overtime
U
وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
adjuncts
U
الحاقی
rider
U
الحاقی
appendant
U
الحاقی
extension
U
الحاقی
accessional
U
الحاقی
riders
U
الحاقی
adjoint
U
الحاقی
adjunctive
U
الحاقی
adjunct
U
الحاقی
supplemental
U
الحاقی
extensions
U
الحاقی
paragogic
U
افزوده الحاقی
concatenation operator
U
عملگر الحاقی
joint
U
مشترک الحاقی
intromission
U
مواد الحاقی
postpositive
U
الحاقی و بی تکیه
adventitious
U
خارجی الحاقی
incorporative
U
الحاقی مشارکت
adjoint matrix
U
ماتریس الحاقی
[ریاضی]
riders
U
ماده یا بند الحاقی
adjunct
U
فرع قسمت الحاقی
adjuncts
U
فرع قسمت الحاقی
adjunct matrix
U
ماتریس الحاقی
[ریاضی]
suffixix
U
لفظ معنای الحاقی
extensions
U
تمدید قسمت الحاقی
extension
U
تمدید قسمت الحاقی
shaft extension
U
قسمت الحاقی محوری
paragoge
U
حرف یا هجای الحاقی
rider
U
ماده یا بند الحاقی
postscripts
U
یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
postscript
U
یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
postposition
U
لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
concurrent jurisdiction
U
رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
riders
U
ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
rider
U
ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
fire coordination line
U
خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
overplus
U
اضافه
spared
U
اضافه
additions
U
اضافه
addition
U
اضافه
in addition to
<prep.>
U
به اضافه
plussage
U
اضافه
excesses
U
اضافه
plusage
U
اضافه
surpluses
U
اضافه
extra
U
اضافه
extra-
U
اضافه
extras
U
اضافه
excess
U
اضافه
increscent
U
اضافه
increase
U
اضافه
increased
U
اضافه
increases
U
اضافه
special
<adj.>
U
اضافه
extra
<adj.>
U
اضافه
surplus
U
اضافه
in a. to
U
به اضافه
spare
U
اضافه
augmentation
U
اضافه
add
U
اضافه کردن
adding
U
اضافه کردن
excesses
U
اضافه مازاد
confession and avoidance
U
به ان اضافه میکند
excess luggage
U
اضافه بار
excess
U
اضافه مازاد
surtax
U
اضافه مالیات
genitive
U
حالت اضافه
budget surplus
U
اضافه بودجه
added to that
U
اضافه بران
service charge
U
اضافه کار
prepositions
U
حرف اضافه
preposition
U
حرف اضافه
added
U
اضافه شده
overcharging
U
اضافه هزینه
overcharges
U
اضافه هزینه
overcharged
U
اضافه هزینه
overcharge
U
اضافه هزینه
adds
U
اضافه کردن
excess price
U
اضافه قیمت
over load
U
اضافه بار
overloaded
U
اضافه بار
overloaded
U
اضافه فرفیت
overloads
U
اضافه بار
overloads
U
اضافه فرفیت
margin product
U
اضافه محصول
overload
U
اضافه فرفیت
overload
U
اضافه بار
overvoltage
U
اضافه ولتاژ
overtimer
U
اضافه کار کن
overproduction
U
اضافه تولید
exeed
U
اضافه شدن از
affix
U
اضافه نمودن
affixed
U
اضافه نمودن
affixes
U
اضافه نمودن
possessives
U
حالت اضافه
possessive
U
حالت اضافه
affixing
U
اضافه نمودن
imburse
U
اضافه کردن
eke
U
اضافه کردن بر
overpopulation
U
اضافه جمعیت
overtime
U
اضافه کاری
overtime
U
اضافه کار
add
U
اضافه کردن
overshoots
U
اضافه جهش
overshooting
U
اضافه جهش
overshoot
U
اضافه جهش
append
U
اضافه کردن
subjoin
U
اضافه کردن
accessing
U
الحاق اضافه
accesses
U
الحاق اضافه
accessed
U
الحاق اضافه
access
U
الحاق اضافه
additionally
<adv.>
U
اضافه بر این
what is more
<adv.>
U
اضافه بر این
beyond that
<adv.>
U
اضافه بر این
on top of that
<adv.>
U
اضافه بر این
on to
<adv.>
U
اضافه بر این
surcharges
U
اضافه بار
surcharges
U
اضافه بها
surcharge
U
اضافه بار
overdraft
U
اضافه برداشت
over and above
<adv.>
U
اضافه بر این
also
[moreover]
<adv.>
U
اضافه بر این
aside from that
<adv.>
U
اضافه بر این
besides
<adv.>
U
اضافه بر این
forby
<adv.>
U
اضافه بر این
furthermore
<adv.>
U
اضافه بر این
further
[moreover]
<adv.>
U
اضافه بر این
widening
U
اضافه پهنا
in addition
<adv.>
U
اضافه بر این
moreover
<adv.>
U
اضافه بر این
overdrafts
U
اضافه برداشت
surcharge
U
اضافه بها
overloading
U
بارگذاری اضافه
on top of this
<adv.>
U
اضافه بر این
superimposable
U
قابل اضافه
per
U
حروف اضافه
overpotential
U
اضافه ولتاژ
premium
U
اضافه ارزش
premiums
U
اضافه ارزش
step up
U
اضافه کردن
salary increase
U
اضافه حقوق
gen
U
حالت اضافه
overloading
U
اضافه بارگذاری
overloading
U
اضافه فرفیت
superimposable
U
اضافه شدنی
overloading
U
اضافه بار
non-add subtotal
اضافه نکردن به زیرکل
run up
<idiom>
U
به مقدارچیزی اضافه کردن
perquisites
U
عایدی اضافه برحقوق
not to mention ...
<idiom>
U
به اضافه اینکه ... است
extra bed
U
تخت خواب اضافه
additional bed
[accommodation of persons]
U
تخت خواب اضافه
add in memory
اضافه کردن به حافظه
overload principle
U
اصل اضافه باری
prepositionally
U
بطور حرف اضافه
repositional
U
مانند حرف اضافه
throw in
<idiom>
U
اضافه دادن یا گذاشتن
capital gains
U
اضافه ارزش سرمایه
superelevation
U
بلندی بر اضافه ارتفاع
play down
U
بازی در وقت اضافه
gerund
U
اسمی که از اضافه کردن
gerunds
U
اسمی که از اضافه کردن
effusions
U
اضافه جریان بزور
effusion
U
اضافه جریان بزور
import surcharge
U
حقوق گمرکی اضافه
overbreak
U
خاکبرداری اضافه برنیمرخ
over time pay
U
پول اضافه کار
over time pay
U
مزد اضافه کاری
over reinforcement
U
اضافه ارماتورگذاری شده
not to say ...
<idiom>
U
به اضافه اینکه ... است
overdraw
U
اضافه برداشت کردن
overload circuit breaker
U
فیوز اضافه بار
perquisite
U
عایدی اضافه برحقوق
overload circuit switch
U
فیوز اضافه بار
net worth tax
U
مالیات بر اضافه ارزش دارائی
cost plus
U
اضافه بر بهای تمام شده
repositional
U
با حروف اضافه اغاز شده
let off steam
<idiom>
U
ازدست دادن انرژی اضافه
producer surplus
U
اضافه ارزش تولید کننده
over issue
U
اضافه براعتبار رواج دادن
augmenter
U
مقداری که به دیگری اضافه میشود
height money
U
اضافه بهای کار در ارتفاع
premium statement
U
صورت اضافه ارزش سهام
leap day
U
روز اضافه در سال کبیسه
pad the bill
<idiom>
U
اضافه شدن هزینههای کاذب
put in
<idiom>
U
اضافه چیزی که قبلا گفته شد
toincrease any one's salary
U
اضافه حقوق بکسی دادن
ring up
<idiom>
U
اضافه کردن آمار پولی
overhead personnel
U
پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
collection of premiums
U
وصول اضافه ارزش سهام
inseparable preposition
U
حرف اضافه لازم یا جدانشدنی
overtime pay
U
مزد یا حقوق اضافه کاری
subjoin
U
در پایان افزودن اضافه کردن
forfeiture of premiums
U
ضرر اضافه ارزش سهام
latent
U
اضافه ازفرفیت بار موجود
overshoots
U
از حد خارج شدن اضافه جهیدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com