Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dutch auction
U
حراج هلندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
puffer
U
کسی که در حراج از طرف صاحب مال مورد حراج شرکت میکند
dutchwoman
U
زن هلندی
netherlandish
U
هلندی
hollander
U
هلندی
dutchman
U
هلندی
netherlander
U
هلندی
Dutch
U
: هلندی
Holland
U
هلندی
dutch attack
U
حمله هلندی
Dutch
U
زبان هلندی
narcis
U
گلنرگس هلندی
myhheer
U
مرد هلندی
flemish brick
U
اجر هلندی
dutchman
U
بازیگر بولینگ هلندی
dutch stonewall
U
دیوار سنگی هلندی
hollands
U
جین یا مشروب هلندی
dutch apple pie
U
پای سیب هلندی
guilders
U
نام سکه سیمین هلندی
dutch 00
U
بولینگ هلندی با حساب 002
guilder
U
نام سکه سیمین هلندی
schnapps
U
مشروب جین قوی هلندی
low dutch
U
زبان شمال المان و هلندی
staunton gambit
U
گامبی استاونتن در دفاع هلندی
galiot
U
کرجی باری یاماهی گیری هلندی
bladel variation
U
واریاسیون بلادل در دفاع هلندی شطرنج
leningrad variation
U
واریاسیون لنینگراد در دفاع هلندی شطرنج
knickerbocker
U
زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
london system
U
سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
flying dutchman
U
ملوان هلندی که محکوم شد تا روز قیامت روی دریا بماند
licit
U
حراج
sale by auction
U
حراج
public sale
U
حراج
bazaar
U
حراج
sales
U
حراج
outlet
U
حراج
outlets
U
حراج
sale
U
حراج
auction
U
حراج
auctioned
U
حراج
auctioning
U
حراج
auctions
U
حراج
Dutch barn
U
[انباری به شکل سه گوش در قرن هفدهم و هجدهم میلادی که اولین بار توسط هلندی ها استفاده شد.]
auctioneer
U
حراج کننده
sale price
U
قیمت حراج
auctioneers
U
حراج گذار
auctioneers
U
متصدی حراج
auctioneers
U
حراج کننده
auctioneer
U
دلال حراج
auctioneers
U
دلال حراج
auctioneer
U
حراج گذار
resale
U
حراج مجدد
auctioneer
U
متصدی حراج
sell by auction
U
حراج کردن
confiscate
U
مصادره حراج
confiscate
U
حراج کردن
bids
U
پیشنهاد حراج
to sell or pat up at a
U
حراج کردن
to sell by a
U
حراج کردن
confiscating
U
حراج کردن
bid
U
پیشنهاد حراج
confiscating
U
مصادره حراج
outcry
U
حراج مزایده
outcries
U
حراج مزایده
confiscates
U
حراج کردن
confiscates
U
مصادره حراج
to put up to a
U
حراج کردن
sale by auction
U
فروش به وسیله حراج
reserve price
U
قیمت پایه در حراج
bidders
U
پیشنهاد دهنده در حراج
bidder
U
پیشنهاد دهنده در حراج
auction of rug
U
حراج و مزایده فرش
salvage
U
حراج کردن حراجی
salvaged
U
حراج کردن حراجی
salvages
U
حراج کردن حراجی
salvaging
U
حراج کردن حراجی
hammers
U
چوب حراج خوردن
hammer
U
چوب حراج خوردن
article of roup
U
اموال مورد حراج
auction sale
U
فروش به وسیله حراج
pilefered shipment
U
کالای حراج شده
pileferable
U
اقلام قابل حراج
hammered
U
چوب حراج خوردن
auctions
U
حراج کردن بمزایده گذاشتن
clearance sale
U
فروش به منظور تصفیه حراج
clearance sales
U
فروش به منظور تصفیه حراج
auctioned
U
حراج کردن بمزایده گذاشتن
white sale
<idiom>
U
حراج حوله ،پارچه کتان
auctioning
U
حراج کردن بمزایده گذاشتن
auction
U
حراج کردن بمزایده گذاشتن
pilefered shipment
U
کالای فرسوده حراج شده
auction house
U
شرکی کهکارش برگزار کردن حراج باشد
rummage sale
U
حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
auction sale without reserve
U
فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
gavels
U
چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
gavel
[چکش چوبی قضات]
چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com