Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
range of music
U
حدود یا میدان علم موسیقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
purview
U
حدود میدان
scope
U
میدان و برد و حدود
limit of fire
U
حدود میدان اتش تیربار یاسلاح
play by ear
<idiom>
U
توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
melody
U
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melodies
U
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
to sight-read something
U
از روی ورقه
[نت موسیقی]
آلت موسیقی بازی کردن
MIDI Mapper
U
برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
musicom
U
یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
MIDI file
U
فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
compound wound generator
U
ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court
U
میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
upper memory
U
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
high intensity magnetic field
U
میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
lenz' law
U
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
battlefield recovery
U
اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
closure minefield
U
میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
courses
U
میدان تیر میدان
coursed
U
میدان تیر میدان
course
U
میدان تیر میدان
delimit
U
حدود
vicinity
U
حدود
tethered
U
حدود
scantling
U
حدود
purview
U
حدود
tethers
U
حدود
ranges
U
حدود
range
U
حدود
tethering
U
حدود
scope
U
حدود
realm
U
حدود
delimited
U
حدود
delimiting
U
حدود
delimits
U
حدود
well-nigh
U
در حدود
realms
U
حدود
roughly
<adv.>
U
حدود
neighbourhoods
U
حدود
confining
U
حدود
about
<adv.>
U
حدود
neighbourhood
U
حدود
neighborhoods
U
حدود
thereabouts
U
در آن حدود
ranged
U
حدود
neiggourhood
U
حدود
in the neighbourhood
U
در حدود
limit
U
حدود
perambulation
U
حدود
confine
U
حدود
precincts
U
حدود
precinct
U
حدود
ambit
U
حدود
modules
U
حدود
compass
U
حدود
module
U
حدود
about
U
در حدود
well nigh
U
در حدود
tether
U
حدود
definitions
U
حدود
definition
U
حدود
boundary
U
حدود چیزی
out
U
خارج از حدود
out-
U
خارج از حدود
trimester
U
در حدود سه ماه
limits of confidence
U
حدود اطمینان
gamut
U
حدود حیطه
outed
U
خارج از حدود
thereabout
U
دران حدود
in round numbers 00
U
در حدود 001 عد د
limit check
U
مقابله حدود
probability limits
U
حدود احتمالی
limit of fire
U
حدود اتش
purview of an occupation
U
حدود کاری
hereabout
U
دراین حدود
graphic limits
U
حدود گرافیکی
vicinity
U
در حدود در اطراف
boundaries
U
حدود چیزی
boundary
U
حدود یکان
therabout
U
دران حدود
in the neighborhood of
U
در حدود
[ریاضی]
demarcation
U
تعیین حدود
ranges
U
حدود محدوده
verge
U
نزدیکی حدود
ranged
U
حدود وسعت
verges
U
نزدیکی حدود
ranged
U
حدود محدوده
range
U
حدود وسعت
range
U
حدود محدوده
frontiers
U
حدود و ثغور
line
U
حدود رویه
lines
U
حدود رویه
thereabouts
U
در حدود آن وقت
yawed
U
تجاوز از حدود
yaw
U
تجاوز از حدود
runs
U
ردپا حدود
peripheries
U
محیط حدود
periphery
U
محیط حدود
reach
U
وسعت حدود
reached
U
وسعت حدود
reaches
U
وسعت حدود
reaching
U
وسعت حدود
confinement
U
تحدید حدود
whereabouts
U
درچه حدود
class interval
U
حدود طبقه
class limits
U
حدود طبقه
ranges
U
حدود وسعت
delimitation
U
تحدید حدود
confidence limits
U
حدود اطمینان
confidence limits
U
حدود اعتماد
coextensive
U
هم حدود وثغور
delimitation
U
تعیین حدود
coastal frontier
U
حدود ساحلی
run
U
ردپا حدود
within cry
U
در حدود صد ارس
with in ear shot
U
در حدود صدا رس
boundaries
U
حدود یکان
delimits
U
تعیین کردن حدود
limitation clause
U
ماده تعیین حدود
pegs
U
تعیین حدود کردن
limitation clause
U
عبارت تعیین حدود
peg
U
تعیین حدود کردن
demarcate
U
تعیین حدود کردن
demarcated
U
تعیین حدود کردن
demarcates
U
تعیین حدود کردن
mark out a ground
U
تحدید حدود زمین
delimited
U
تعیین کردن حدود
delimited
U
تحدید حدود کردن
delimiting
U
تعیین کردن حدود
delimit
U
تعیین کردن حدود
abound
O
تعیین حدود کردن
delimiting
U
تحدید حدود کردن
inbound
U
محصور در حدود معینی
delimit
U
تحدید حدود کردن
delimits
U
تحدید حدود کردن
thereabouts
U
در حدود آن میزان یا تعداد
tolerances
U
حدود قابل تحمل
orbits
U
دور حدود فعالیت
orbit
U
دور حدود فعالیت
spheres
U
مرتبه حدود فعالیت
sphere
U
مرتبه حدود فعالیت
outre
U
خارج از حدود معمولی
orbited
U
دور حدود فعالیت
tolerance
U
حدود قابل تحمل
ultra vires
U
تجاوز از حدود اختیارات
format
U
حدود و مشخصات فرش
demarcating
U
تعیین حدود کردن
whereabout
U
حدود تقریبی مکان
compass
U
حدود وثغور حوزه
hasty breaching
U
نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
quart
U
پیمانهای در حدود بیک لیتر
as far as in me lies
U
تا انجاکه در حدود توانایی من است
quarts
U
پیمانهای در حدود بیک لیتر
corrida
U
برنامهای در حدود شش مسابقه گاوبازی
to override one's commission
U
از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
ultra vires
U
خارج از حدود اختیارات قانونی
transfer limit
U
حدود تصحیحات انتقال تیر
ultra vires
U
بیش از حدود اختیارات قانونی
We will be checking out around noon.
ما حدود ظهر تسویه حساب میکنیم.
neatline
U
خطوط باریک حدود کناره نقشه
transition layer
U
منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
to live beyond one's means
U
بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
to make both ends meet
U
در حدود درامد خود خرج کردن
boundary disclaimer
U
نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
the bill defined his powers
U
حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
iron pyrites
U
ترکیب شیمیائی است که حدود 5 تا 02 درصداهن دارد
to mark out a ground
U
حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
My earnings come to around 5ooo Tomans per month.
U
درآمدم به حدود 5000 تومان درماه می رسد
buddy line
U
طنابی که در حدود 01 متر که 2 غواص را به هم وصل میکند
field of view
U
حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
ultra vires
U
بیش از حد مجاز قانونی متجاوز از حدود اختیار
offshore
U
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
metric ton
U
مقیاس وزن معادل هزارکیلوگرم یا حدود 0022 پوند
rated power
U
هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
transfer limit
U
حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
parameter
U
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
parameters
U
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
treble clef
U
موسیقی
treble staff
U
موسیقی
music
U
موسیقی
ragtime
U
در موسیقی
ear for music
U
موسیقی
clearance fit
U
اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
mysticism
U
مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
parameters
U
اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameter
U
اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
music hall
U
سالن موسیقی
musicality
U
برابری با موسیقی
carillon
U
زنگهای موسیقی
musicality
U
ذوق موسیقی
ragtime
U
موسیقی ضربی
musical instruments
U
الت موسیقی
musical instrument
U
الت موسیقی
carillons
U
زنگهای موسیقی
noting
U
نت موسیقی نوشتن
notes
U
نت موسیقی نوشتن
music therapy
U
موسیقی درمانی
music synthesizer
U
ایجادکننده موسیقی
musical ability
U
توانش موسیقی
fortes
U
موسیقی بلند
forte
U
موسیقی بلند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com