English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
purview of an occupation U حدود کاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
upper memory U کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
neighbourhood U حدود
scope U حدود
tethering U حدود
in the neighbourhood U در حدود
ranges U حدود
tethers U حدود
precinct U حدود
module U حدود
ranged U حدود
range U حدود
purview U حدود
modules U حدود
delimits U حدود
definitions U حدود
delimiting U حدود
definition U حدود
neighborhoods U حدود
delimited U حدود
neighbourhoods U حدود
delimit U حدود
vicinity U حدود
realm U حدود
realms U حدود
scantling U حدود
ambit U حدود
tethered U حدود
precincts U حدود
confine U حدود
about U در حدود
well nigh U در حدود
neiggourhood U حدود
limit U حدود
compass U حدود
roughly <adv.> U حدود
tether U حدود
confining U حدود
perambulation U حدود
thereabouts U در آن حدود
well-nigh U در حدود
about <adv.> U حدود
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
limits of confidence U حدود اطمینان
confinement U تحدید حدود
reaching U وسعت حدود
reaches U وسعت حدود
reached U وسعت حدود
class limits U حدود طبقه
coastal frontier U حدود ساحلی
coextensive U هم حدود وثغور
confidence limits U حدود اعتماد
boundaries U حدود چیزی
vicinity U در حدود در اطراف
yawed U تجاوز از حدود
delimitation U تعیین حدود
gamut U حدود حیطه
delimitation U تحدید حدود
graphic limits U حدود گرافیکی
hereabout U دراین حدود
boundaries U حدود یکان
verges U نزدیکی حدود
class interval U حدود طبقه
verge U نزدیکی حدود
in round numbers 00 U در حدود 001 عد د
confidence limits U حدود اطمینان
yaw U تجاوز از حدود
whereabouts U درچه حدود
limit check U مقابله حدود
limit of fire U حدود اتش
boundary U حدود چیزی
reach U وسعت حدود
with in ear shot U در حدود صدا رس
ranges U حدود وسعت
ranges U حدود محدوده
ranged U حدود وسعت
trimester U در حدود سه ماه
line U حدود رویه
lines U حدود رویه
ranged U حدود محدوده
within cry U در حدود صد ارس
thereabouts U در حدود آن وقت
in the neighborhood of U در حدود [ریاضی]
demarcation U تعیین حدود
frontiers U حدود و ثغور
range U حدود وسعت
range U حدود محدوده
probability limits U حدود احتمالی
outed U خارج از حدود
out- U خارج از حدود
purview U حدود میدان
out U خارج از حدود
periphery U محیط حدود
therabout U دران حدود
runs U ردپا حدود
boundary U حدود یکان
thereabout U دران حدود
run U ردپا حدود
peripheries U محیط حدود
orbited U دور حدود فعالیت
compass U حدود وثغور حوزه
orbits U دور حدود فعالیت
demarcate U تعیین حدود کردن
pegs U تعیین حدود کردن
peg U تعیین حدود کردن
sphere U مرتبه حدود فعالیت
spheres U مرتبه حدود فعالیت
orbit U دور حدود فعالیت
tolerances U حدود قابل تحمل
tolerance U حدود قابل تحمل
abound O تعیین حدود کردن
demarcating U تعیین حدود کردن
demarcates U تعیین حدود کردن
demarcated U تعیین حدود کردن
inbound U محصور در حدود معینی
delimit U تعیین کردن حدود
limitation clause U عبارت تعیین حدود
limitation clause U ماده تعیین حدود
mark out a ground U تحدید حدود زمین
delimit U تحدید حدود کردن
delimited U تعیین کردن حدود
delimited U تحدید حدود کردن
outre U خارج از حدود معمولی
delimits U تحدید حدود کردن
delimits U تعیین کردن حدود
delimiting U تعیین کردن حدود
delimiting U تحدید حدود کردن
ultra vires U تجاوز از حدود اختیارات
scope U میدان و برد و حدود
thereabouts U در حدود آن میزان یا تعداد
format U حدود و مشخصات فرش
whereabout U حدود تقریبی مکان
ultra vires U بیش از حدود اختیارات قانونی
range of music U حدود یا میدان علم موسیقی
corrida U برنامهای در حدود شش مسابقه گاوبازی
ultra vires U خارج از حدود اختیارات قانونی
transfer limit U حدود تصحیحات انتقال تیر
to override one's commission U از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
as far as in me lies U تا انجاکه در حدود توانایی من است
quart U پیمانهای در حدود بیک لیتر
quarts U پیمانهای در حدود بیک لیتر
transition layer U منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
to live beyond one's means U بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
to make both ends meet U در حدود درامد خود خرج کردن
We will be checking out around noon. ما حدود ظهر تسویه حساب میکنیم.
limit of fire U حدود میدان اتش تیربار یاسلاح
boundary disclaimer U نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
neatline U خطوط باریک حدود کناره نقشه
iron pyrites U ترکیب شیمیائی است که حدود 5 تا 02 درصداهن دارد
to mark out a ground U حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
the bill defined his powers U حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
buddy line U طنابی که در حدود 01 متر که 2 غواص را به هم وصل میکند
ultra vires U بیش از حد مجاز قانونی متجاوز از حدود اختیار
My earnings come to around 5ooo Tomans per month. U درآمدم به حدود 5000 تومان درماه می رسد
field of view U حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
offshore U در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
metric ton U مقیاس وزن معادل هزارکیلوگرم یا حدود 0022 پوند
parameters U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
rated power U هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
parameter U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
transfer limit U حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
clearance fit U اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
mysticism U مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
parameters U اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameter U اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
drilling pattern U نمونه مته کاری الگوی مته کاری
parameter U کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
parameters U کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
elastic banding U روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
hard sectored U دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
transputer U - بیتی که سرعت حدود Mips دارد. که بهم وصل میشود تا سیستم پردازش موازی ایجاد کند.
golf course U زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
virtual U فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
golf courses U زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
beta range U حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
banding U روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
plumbery U سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics U موزاییک کاری معرق معرق کاری
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
intent on doing anything U کاری
electroplating U اب کاری
flower piece U گل کاری
parget U گچ کاری
currie U کاری
impotency U کاری
slobbery U تف کاری
inaction U بی کاری
hypofunction U کم کاری
impotence U کاری
plastering U گچ کاری
feckful U کاری
under employment U کم کاری
plasterwork U گچ کاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com