English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
minimum elevation U حداقل ارتفاع لوله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
on the deck U پرواز در حداقل ارتفاع مجاز
neap U حداقل ارتفاع اب یاجذر و مد دریا
angle of elevation U زاویه ارتفاع لوله
haul defilade U تا ارتفاع لوله پشت سنگر
hull defilade U تا ارتفاع لوله در پشت حفاظ قرارگرفتن
pointers U متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
pointer U متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
minimim wage law U قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
minimum range U حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
intubate U لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
drop height U ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
descentheight U ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
barometric altimeter U ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
flare dud U گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
sextant altitude U ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pressure altitude U ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
pile height U ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
max min system U سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
altitude separation U اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
absolute altimeter U ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
safe altitude U ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
hoses U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
command altitude U ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
muzzle burst U ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
go devil U لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
breech end U انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
low altitude U ارتفاع کم ارتفاع پست
jack ring U حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni U رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens U لوله خروجی بیضه لوله منی
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
low airburst U ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
bombing height U ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
spigot U لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
oviduct U لوله رحمی لوله فالوپ
to pipeline U با خط لوله لوله کشی کردن
sockets U بست لوله دوراهی لوله
water pipe U لوله مخصوص لوله کشی اب
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
min U حداقل
minims U حداقل
minimum stock level U حداقل
minimum U حداقل
minim U حداقل
minimally U حداقل
minimal U حداقل
exmeridian altitude U ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
minim U وابسته به حداقل
minimum price U حداقل قیمت
minimum size U اندازه حداقل
global minimum U حداقل مطلق
minimum wage U حداقل دستمزد
minimization U به حداقل رسانیدن
base wage rate U حداقل دستمزد
minimum charge U حداقل قیمت
minimum range U حداقل برد
minimum elevation U حداقل درجه
minims U وابسته به حداقل
least cost U حداقل هزینه
relative minimum U حداقل نسبی
price floor U حداقل قیمت
bottom price U حداقل قیمت
least price U حداقل قیمت
minimum U حداقل کمینه
danger warning level U حداقل موجودی
minimises U به حداقل رساندن
neap tide U جذر و مد حداقل اب
troughs U حداقل موج
minimising U به حداقل رساندن
trough U حداقل موج
minimised U به حداقل رساندن
minimizing U به حداقل رساندن
minimizes U به حداقل رساندن
minimized U به حداقل رساندن
minimize U به حداقل رساندن
minimum charge U حداقل هزینه
back to battery U برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
minimum mortality U حداقل مرگ و میر
cost minimization U حداقل کردن هزینه
reduced strenght U حداقل استعداد جنگی
minimum standard of living U حداقل سطح زندگی
least cost combination U ترکیب حداقل هزینه
thermal resolution U حداقل سنجش حرارت
least squares estimates U براورد حداقل مربعات
maximum and minimum thermometer U گرماسنج حداقل و حداکثر
minimum subsistence level U سطح حداقل معیشت
thermal resolution U حداقل اختلاف حرارت
double amplitude peak value U مقدارحداکثر تا حداقل یک موج سینوسی
ordinary least square method U روش حداقل مربعات معمولی
short term U حداقل مدت تنبیه و زندانی
minimum down payment U حداقل میزان پیش پرداخت
cut off ratio U حداقل نرخ قابل قبول
to have [or bear] a maximum [minimum] load of something U حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن
amphiploid U دارای حداقل کرموسوم ارثی
two stage least squares method U روش حداقل مربعات دومرحلهای
extremum U حداکثر یا حداقل تابع ریاضی
meantide U حداقل جذر و مدهای اب دریا
pilot line production U تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
minimum elevation U حداقل درجه مربوط به مانع
minimum clearance U حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
skeleton crew U حداقل خدمه یک وسیله یا جنگ افزار
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
at a [the] minimum <adv.> U کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
at least [no less than] [not less than] <adv.> U کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
efficiency point U حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
quorum U حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
collimating sight U دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
bridged U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridges U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
height datum U سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
error handling U به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
discrimination U حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
weighted least square method U روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
perigee U نقطه حداقل مسافت در مدارسفینه فضایی نققه حضیض مدار سفینه
aces U رتبهء اول خ-لبانی که حداقل 5هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
probit U واحد قیاس احتمالات اماری بر اساس حداقل انحراف ازمیزان متوسط
limit velocity U حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
wed thickness U حداقل ضخامت یا فاصله بین سطح خارجی و داخلی دانههای خرج
team roping U مسابقه تیم 2 نفره گاوبازی جهت کمنداندازی و بستن گاودر حداقل وقت
ace رتبه اول خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
three stage least squares method U روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
fair trade laws U قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
coming in speed U حداقل سرعت گردش مگنتوبرای تامین ولتاژ لازم جهت جرقه زدن همزمان تمام شمع ها
optimal merge tree U نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
altitudes U ارتفاع
line height U ارتفاع خط
apothem U ارتفاع
apparent celestiallatitude U ارتفاع
altitude U ارتفاع
low level U در ارتفاع کم
elevations U ارتفاع
height U ارتفاع
depths U ارتفاع
depth U ارتفاع
attack altitude U ارتفاع تک
x height U ارتفاع x
low-rise U کم ارتفاع
contour lines U خط هم ارتفاع
heights U ارتفاع
elevation U ارتفاع
low U کم ارتفاع کم
sawed off U کم ارتفاع
riser U ارتفاع پله
levelling U ارتفاع یابی
optimum height U ارتفاع مطلوب
optimum height U حداکثر ارتفاع
barometers U ارتفاع سنج
barometer U ارتفاع سنج
humblest U بدون ارتفاع
ceilings U ارتفاع ابر
humble U بدون ارتفاع
percolation head U ارتفاع نفوذ
absolute altitude U ارتفاع مطلق
observed altitude U ارتفاع حقیقی
ceiling U ارتفاع ابر
net head U ارتفاع موثر
altimeter U ارتفاع یاب
altimeters U ارتفاع سنج
altitude U ارتفاع هواپیما
safe altitude U ارتفاع امن
pressure head U ارتفاع فشار
critical height U ارتفاع بحرانی
levels U سطح ارتفاع
levelled U سطح ارتفاع
leveled U سطح ارتفاع
level U سطح ارتفاع
quadrat U ارتفاع سنج
altimeter U ارتفاع سنج
altimeters U ارتفاع یاب
altitudes U ارتفاع هواپیما
cam throw U ارتفاع بادامک
high altitude U ارتفاع زیاد
hypsometer U ارتفاع پیما
flange depth U ارتفاع لبه
head U ارتفاع فشاری
hauteur U ارتفاع غرور
bombing height U ارتفاع بمباران
hypsometer U ارتفاع سنج
jump altitude U ارتفاع پرش
critical altitude U ارتفاع بحرانی
cruising altitude U ارتفاع پرواز
barometric U ارتفاع سنجی
bankful U ارتفاع لبریزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com