English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
locative U حالت مکانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
locative U مکانی
regional <adj.> U مکانی
local <adj.> U مکانی
locals U مکانی موضعی
local U مکانی شهری
local U مکانی موضعی
place value U ارزش مکانی
position habit U عادت مکانی
position response U پاسخ مکانی
location chart U نگاره مکانی
place utility U مطلوبیت مکانی
clearing out [of a place] U اخراج [از مکانی]
parabola U قطع مکانی
locals U مکانی شهری
parabolas U قطع مکانی
positional notation U نشان گذاری مکانی
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
locations U جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
on the move <idiom> U حرکت از مکانی به مکان دیگر
put on the map <idiom> U باعث معروف شدن مکانی
location U جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
relative U اطلاعات مکانی دررابط ه با یک نقط ه مرجع
there is time and place for everything <proverb> U هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
lay over <idiom> U به مکانی درراه رسیدن برای مدتی ماندن
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
bit mapped screen U pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
groupies U دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
groupie U دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
destination U محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
destinations U محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
tempers U حالت
expression U حالت
make U حالت
idiocrasy U حالت
expressions U حالت
tempered U حالت
glass eyed U بی حالت
temper U حالت
cases U حالت
situations U حالت
febricity U حالت تب
attitude U حالت
attitudes U حالت
postures U حالت
ill conditioned U بد حالت
case U حالت
postured U حالت
self U حالت
manner U حالت
fettle U حالت
queasiness U حالت قی
disposition U حالت
feverishness U حالت تب
pyreticosis U حالت تب
posture U حالت
posturing U حالت
grain U حالت
states U حالت
stating U حالت
estates U حالت
condition U حالت
temperament U حالت
temperaments U حالت
stances U حالت
state U حالت
stance U حالت
state- U حالت
mood U حالت
moods U حالت
estate U حالت
status U حالت
predicaments U حالت
predicament U حالت
unexpressive U بی حالت
phases U حالت
phased U حالت
phase U حالت
makes U حالت
situation U حالت
line condition U حالت خط
if U حالت
stated U حالت
humanness U حالت انسانیت
insert mode U حالت درج
isopiestic U حالت فشارمتعادل
input mode U حالت ورودی
i.c. U حالت اولیه
idle position U حالت سکون
iciness U حالت یخی
ignition condition U حالت احتراق
logical state U حالت یک منطقی
idiocrasy U حالت مخصوص
lucid interval U حالت افاقه
jussive U حالت امری
kashrut U حالت جواز
incipincy U حالت نخستین
incipience U حالت نخستین
inactive status U حالت انتساب
in form U خوش حالت
in a state of depression U در حالت افسردگی
liquid state U حالت مایع
limit state U حالت حدی
lethargically U با حالت سبات
kashruth U حالت جواز
initial state U حالت اغازی
linearity U حالت طولی
heat proof quality U حالت نسوزی
thirstily U با حالت تشنگی
answer mode U حالت پاسخ
antisepsis U حالت ضد عفونی
arborescence U حالت شاخهای
atilt U با حالت حمله
automatism U حالت خودکاری
balanced state U حالت تعادل
balanced state U حالت متوازن
balanced state U حالت متعادل
balminess U حالت مرهمی
borderline state U حالت مرزی
burst mode U حالت پیوسته
chararcter mode U حالت دخشهای
childishness U حالت بچگی
circuit opening U حالت مدارباز
circumstantiality U حالت وکیفیت
colloidal state U حالت کلوییدی
command mode U حالت فرماندهی
answer mode U حالت جواب
amentia U حالت هذیان
affectivity U حالت عاطفی
possessive U حالت اضافه
possessives U حالت اضافه
domesticity U حالت اهلی
fluidity U حالت مایعی
resilience U حالت ارتجاعی
crudely U در حالت خامی
nervousness U حالت عصبانی
defensively U با حالت تدافع
defensively U حالت دفاعی
defensive U حالت تدافع
genitive U حالت اضافه
sulkily U با حالت قهر
accusative U حالت مفعولی
accidentalness U حالت اتفاقی
acedia U حالت خ-لسه
adrenergic reponse state U حالت پر ادرنالینی
affectedly U با حالت بخودگرفته
conjugality U حالت زناشویی
continuum state U حالت پیوستار
exceptional case U حالت استثنایی
excited state U حالت برانگیخته
expressive eyes U چشمان با حالت
facial expression U حالت چهره
febile U دارای حالت تب
feminineness U حالت زنانه
feminity U حالت زنانه
final state U حالت پایانی
free wheeling U حالت خلاصی
fugitiveness U حالت شخص
gas phase U حالت گازی
glassy state U حالت شیشهای
vitreus state U حالت شیشهای
goutiness U حالت نقرسی
grittiness U حالت شنی
ground state U حالت پایه
erectness U حالت عمودی
equilibrium state U حالت تعادل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com