English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
touchdown U حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
touchdowns U حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
icing U ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
target approach point U اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
batteries U قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery U قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
own goal U گل به دروازه خودی
own goals U گل به دروازه خودی
short round U گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
plunge U فرود امدن
perched U فرود امدن
alights U فرود امدن
perch U فرود امدن
alighting U فرود امدن
descend U فرود امدن
plunged U فرود امدن
descends U فرود امدن
alighted U فرود امدن
perches U فرود امدن
plunges U فرود امدن
light or lighted U فرود امدن
alight U فرود امدن
land vi U فرود امدن
perching U فرود امدن
deciding U نزدیک به دروازه حریف
landing gear U عراده هواپیما وسایل فرود امدن
peel U گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
peels U گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
headman U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
headmen U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
hung U پرش طول با کشیدن پا و دست به عقب پیش از فرود امدن
tries U کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
try U کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
byes U صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
bye U صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
precipitation of moisture U انقباض و فرود امدن بخار تراکم بخار
de militarization U ازبین بردن حالت نظامی
line crosser U فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
ease turn U سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
diversionary landing U فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
plunging fire U تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
underhook U گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
team handball court U مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout U پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save U نجات دروازه با پای دروازه بان
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
relaxation time U فاصله زمانی بین از بین بردن اشفتگی و برقراری حالت تعادل
disposition U استقرار یکانها و اماد درمنطقه
combat jump U پرش با چتر درمنطقه دشمن
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
safe conducts U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe conduct U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
flat pass U پاس به دریافت کننده درمنطقه بالا
safe-conducts U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
head and arm U هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
loops U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
tropicalization U اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
goal judge U داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
control surface U کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
elements U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
element U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
friendly U خودی
friendliest U خودی
friendlies U خودی
friendlier U خودی
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
friendly U نیروی خودی
we group U گروه خودی
friendlier U نیروی خودی
in group U گروه خودی
internal heating U گرمایش خودی
familiar U مانوس خودی
upcourt U سبد خودی
insiders U خودی خودمانی
homes U زمین خودی
home U زمین خودی
spontaneity U خود به خودی
relative U خودی نسبی
insider U خودی خودمانی
friendlies U نیروی خودی
friendly state U کشور خودی
homeling U بازیگر خودی
spontaneous U خود به خودی
blue forces U نیروهای خودی
friendliest U نیروی خودی
chicks U هواپیمای خودی
self directed U پیش خودی
friendly forces U نیروهای خودی
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
spontaneous remission U بهبود خود به خودی
To assert oneself . To display ones merit . U خودی را نشان دادن
spontaneous recovery U بهبود خود به خودی
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
interference U مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
critical build up resistance U مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
ingross U جمع اوری کردن نیروی خودی
shore duty U ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
goalposts U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
smoke screen U پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
positive control U کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
mix up, caution U موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
angle of arrival U زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
dispatch route U جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
to push out U پیش بردن جلو بردن
imbibes U تحلیل بردن فرو بردن
imbibing U تحلیل بردن فرو بردن
imbibe U تحلیل بردن فرو بردن
imbibed U تحلیل بردن فرو بردن
squawking U در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
masochism U لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
squawked U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
hovering acts U قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
manipulative deception U تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
splashdown U آب فرود
drops U فرود
drop U فرود
dropping U فرود
abseil U فرود
dropped U فرود
splashdowns U آب فرود
line of fall U خط فرود
land U فرود
tailwater U فرود اب
downstream U فرود اب
landings U فرود
abseiled U فرود
abseils U فرود
abseiling U فرود
landing U فرود
landing weight U وزن فرود
landing angle U زاویه فرود
night landing U فرود شبانه
drop zone U منطقه فرود
access point U نقطه فرود
undercarriage U ارابه فرود
deck landing aid U کمکهای فرود
descendeur U صفحه فرود
undercarriages U ارابه فرود
ditching U فرود اضطراری
landing strip U باند فرود
landing site U پایگاه فرود
soft landing U فرود نرم
parachut U چتر فرود
prelanding U قبل از فرود
landing strips U باند فرود
landing site U محل فرود
strip U باند فرود
landing spot U نقطه فرود
under carriage U ارابه فرود
instrument landing U فرود کور
approaches U مسیر فرود
run way U باند فرود
approach clearance U اجازه فرود
pits U منطقه فرود
landing gear U ارابه فرود
nosediving U فرود عمودی
nosedives U فرود عمودی
nosedived U فرود عمودی
application of a force U فرود نیرو
nosedive U فرود عمودی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com