Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
arborescence
U
حالت شاخهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
branching
U
شاخهای
ramal
U
شاخهای
viminal
U
شاخهای
plug switch
U
کلید دو شاخهای
switch plug
U
کلید دو شاخهای
branched polymer
U
بسپار شاخهای
grapnel
U
قلاب چند شاخهای لنگر
grapnels
U
قلاب چند شاخهای لنگر
kyloe
U
گونهای ازگاوکوچک درکوهستان اسکاتلندکه شاخهای درازدارد
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
photomagnetism
U
شاخهای از فیزیک که ازرابطه مقناطیس بروشنایی گفتگو میکند
pediatrics or pae
U
شاخهای از علم طب که ازبهداشت و ناخوشیهای کودکان گفتگو میکند
spreads
U
فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
functions
U
کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
spread
U
فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
functioned
U
کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
genetics
U
شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
function
U
کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
roentgenology
U
شاخهای از پرتونگاری که با استفاده از اشعه مجهول امراض رامعالجه میکند
hematology
U
شاخهای از زیست شناسی که درباره خون ودستگاههای خونساز بحث میکند
geostrategy
U
شاخهای از فیزیک سیاسی که در باره علم لشکر کشی بحس میکند
endodontia
U
شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
endodontics
U
شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
if/then/else
U
یک نوع ساختار کنترل شاخهای است که متغیر یا داده راازمایش میکند تا ببیند
floristry
U
شاخهای از علم گیاه شناسی توصیفی که درباره تعدادوگروههای گیاهی بحث میکند
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
positive economics
U
شاخهای ازاقتصاد که دران پدیده هاانطوریکه وجود دارند موردبررسی قرارمیگیرند نه انطوریکه باید باشند
aerodynamics
U
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
electronics
U
شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
electrodynamics
U
شاخهای از علم فیزیک که درباره اثرات جریان برق برمعناطیس یا روی جریانهای الکتریکی دیگر یاروی خودشان بحث میکند
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
bionomics
U
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
modulo arithmetic
U
شاخهای از ریاضی که از باقی ماندن عدد وقتی بر عدد دیگر تقسیم میشود استفاده میکند
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
U
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
phases
U
حالت
phased
U
حالت
attitude
U
حالت
attitudes
U
حالت
make
U
حالت
situations
U
حالت
line condition
U
حالت خط
expression
U
حالت
ill conditioned
U
بد حالت
fettle
U
حالت
if
U
حالت
manner
U
حالت
disposition
U
حالت
situation
U
حالت
expressions
U
حالت
pyreticosis
U
حالت تب
estates
U
حالت
estate
U
حالت
queasiness
U
حالت قی
case
U
حالت
cases
U
حالت
self
U
حالت
predicaments
U
حالت
makes
U
حالت
stance
U
حالت
phase
U
حالت
posture
U
حالت
posturing
U
حالت
postures
U
حالت
temper
U
حالت
tempered
U
حالت
tempers
U
حالت
moods
U
حالت
postured
U
حالت
unexpressive
U
بی حالت
mood
U
حالت
stances
U
حالت
status
U
حالت
grain
U
حالت
stated
U
حالت
predicament
U
حالت
temperament
U
حالت
temperaments
U
حالت
states
U
حالت
glass eyed
U
بی حالت
stating
U
حالت
idiocrasy
U
حالت
condition
U
حالت
state-
U
حالت
feverishness
U
حالت تب
state
U
حالت
febricity
U
حالت تب
furiously
U
با حالت غضب
normality
U
حالت عادی
deadness
U
حالت مرده
individualism
U
حالت انفرادی
quantum state
U
ویژه حالت
plumbness
U
حالت عمودی
spring
U
حالت فنری
paramnesia
U
حالت فراموشی
feminity
U
حالت زنانه
oxidation state
U
حالت اکسایش
oxidation number
U
حالت اکسایش
output state
U
حالت خروجی
orthogonality
U
حالت عمودی
of a good d.
U
خوش حالت
final state
U
حالت پایانی
feminineness
U
حالت زنانه
pastiness
U
حالت خمیری
faintly
U
در حالت ضعف
physical state
U
حالت فیزیکی
springs
U
حالت فنری
perpendicularity
U
حالت عمودی
vein
U
حالت تمایل
veins
U
حالت تمایل
periodicity
U
حالت تناوبی
conversational mode
U
حالت محاورهای
creaminess
U
حالت سرشیری
solid state
U
حالت جامد
resiliency
U
حالت ارتجاعی
repellency
U
حالت دفع
doubtfulness
U
حالت تردید
refractivity
U
حالت انکسار
drinking bout
U
حالت مستی
reclining position
U
حالت غنوده
real mode
U
حالت واقعی
drive state
U
حالت سائقی
rapturously
U
با حالت بیخودی
drowsihead
U
حالت نیمخواب
doughiness
U
حالت خمیری
saccharinity
U
حالت قندی
sol state
U
حالت سولی
soild state
U
حالت جامد
small ball
U
پرتاب بی حالت
trim
U
وضع حالت
trimmest
U
وضع حالت
trims
U
وضع حالت
skin the cat
U
حالت گربهای
sentimentalism
U
حالت احساساتی
seismicity
U
حالت ارتعاش
sea state
U
حالت دریا
eburnation
U
حالت عاجی
eigenstate
U
حالت انرژی
deplorble condltion
U
حالت زار
expressive eyes
U
چشمان با حالت
pulverulence
U
حالت خاکی
protected mode
U
حالت محفوظ
prone position
U
حالت درازکش
problem state
U
حالت مسئلهای
privileged mode
U
حالت ممتاز
aglow
U
در حالت هیجان
facial expression
U
حالت چهره
polyvalency
U
حالت چندفرفیتی
excited state
U
حالت برانگیخته
exceptional case
U
حالت استثنایی
energy state
U
حالت انرژی
deliverable state
U
در حالت تحویل
equation of state
U
معادله حالت
ragingly
U
با حالت خشم
equilibrium state
U
حالت تعادل
queasiness
U
حالت تهوع
queasily
U
با حالت تهوع
pyreticosis
U
حالت حمائی
erectness
U
حالت عمودی
febile
U
دارای حالت تب
polyvalence
U
حالت چندفرفیتی
affectivity
U
حالت عاطفی
circuit opening
U
حالت مدارباز
kashruth
U
حالت جواز
amentia
U
حالت هذیان
kashrut
U
حالت جواز
jussive
U
حالت امری
isopiestic
U
حالت فشارمتعادل
insert mode
U
حالت درج
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com