Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
translucence
U
حالت زجاجی
translucency
U
حالت زجاجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
transparence
U
شفافیت حالت زجاجی
Other Matches
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
glassy
U
زجاجی
vitreous
U
زجاجی
hyaline
U
زجاجی
hyaloid
U
زجاجی شفاف
hyaloid
U
عضو زجاجی
hyaloid
U
غشاء زجاجی
hyaloid membrane
U
غشاء زجاجی
vitreous
U
زجاجی شبیه شیشه
translucid
U
روشن کننده زجاجی
galssy
U
شیشه مانند زجاجی
hyalitis
U
ورم رطوبت زجاجی
vitrifiable
U
قابل تبدیل بحالت زجاجی
hyaloplasm
U
ماده پروتوپلاسمی روشن زجاجی
salp
U
جنسی ازجانوران گرمسیری زجاجی وخمرهای شکل اقیانوسی
salpa
U
جنسی ازجانوران گرمسیری زجاجی وخمرهای شکل اقیانوسی
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
U
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
disposition
U
حالت
expression
U
حالت
expressions
U
حالت
temper
U
حالت
attitudes
U
حالت
attitude
U
حالت
tempered
U
حالت
tempers
U
حالت
unexpressive
U
بی حالت
cases
U
حالت
situations
U
حالت
case
U
حالت
situation
U
حالت
manner
U
حالت
self
U
حالت
phased
U
حالت
pyreticosis
U
حالت تب
phase
U
حالت
phases
U
حالت
stance
U
حالت
stances
U
حالت
mood
U
حالت
moods
U
حالت
line condition
U
حالت خط
ill conditioned
U
بد حالت
idiocrasy
U
حالت
glass eyed
U
بی حالت
feverishness
U
حالت تب
posturing
U
حالت
postures
U
حالت
predicament
U
حالت
predicaments
U
حالت
estate
U
حالت
estates
U
حالت
if
U
حالت
make
U
حالت
makes
U
حالت
queasiness
U
حالت قی
posture
U
حالت
postured
U
حالت
febricity
U
حالت تب
states
U
حالت
grain
U
حالت
status
U
حالت
condition
U
حالت
temperaments
U
حالت
stated
U
حالت
state-
U
حالت
temperament
U
حالت
stating
U
حالت
state
U
حالت
fettle
U
حالت
objective case
U
حالت مفعولی
nominative case
U
حالت فاعلیت
normal state
U
حالت نرمال
nominative case
U
حالت فاعلی
defensively
U
با حالت تدافع
dative
U
حالت برایی
state-
U
دولتی حالت
output state
U
حالت خروجی
orthogonality
U
حالت عمودی
state
U
دولتی حالت
defensively
U
حالت دفاعی
nebulosity
U
حالت ابری
states
U
دولتی حالت
of a good d.
U
خوش حالت
no load condition
U
حالت بی باری
thirstily
U
با حالت تشنگی
mode indicator
U
نشانگر حالت
mopishly
U
با حالت افسرده
nebulosity
U
حالت غباری
crudely
U
در حالت خامی
resilience
U
حالت ارتجاعی
fluidity
U
حالت مایعی
domesticity
U
حالت اهلی
milkiness
U
حالت شیری
nebulosity
U
حالت گازی
defensive
U
حالت تدافع
possessives
U
حالت اضافه
mentation
U
حالت دماغی
possessive
U
حالت اضافه
marshiness
U
حالت مردابی
multiplex mode
U
حالت تسهیم
master mode
U
حالت راهبر
nervousness
U
حالت عصبانی
miriness
U
حالت باطلاقی
trimmest
U
وضع حالت
rapturously
U
با حالت بیخودی
ragingly
U
با حالت خشم
queasiness
U
حالت تهوع
queasily
U
با حالت تهوع
quantum state
U
ویژه حالت
pyreticosis
U
حالت حمائی
pulverulence
U
حالت خاکی
protected mode
U
حالت محفوظ
paramnesia
U
حالت فراموشی
stating
U
دولتی حالت
real mode
U
حالت واقعی
refractivity
U
حالت انکسار
trims
U
وضع حالت
small ball
U
پرتاب بی حالت
skin the cat
U
حالت گربهای
sentimentalism
U
حالت احساساتی
seismicity
U
حالت ارتعاش
sea state
U
حالت دریا
saccharinity
U
حالت قندی
resiliency
U
حالت ارتجاعی
repellency
U
حالت دفع
prone position
U
حالت درازکش
springs
U
حالت فنری
vein
U
حالت تمایل
veins
U
حالت تمایل
pastiness
U
حالت خمیری
reclining position
U
حالت غنوده
oxidation state
U
حالت اکسایش
faintly
U
در حالت ضعف
stated
U
دولتی حالت
periodicity
U
حالت تناوبی
spring
U
حالت فنری
individualism
U
حالت انفرادی
problem state
U
حالت مسئلهای
aglow
U
در حالت هیجان
privileged mode
U
حالت ممتاز
polyvalency
U
حالت چندفرفیتی
polyvalence
U
حالت چندفرفیتی
plumbness
U
حالت عمودی
normality
U
حالت عادی
physical state
U
حالت فیزیکی
perpendicularity
U
حالت عمودی
oxidation number
U
حالت اکسایش
strain
U
حالت موروثی
glassy state
U
حالت شیشهای
gas phase
U
حالت گازی
fugitiveness
U
حالت شخص
free wheeling
U
حالت خلاصی
colloidal state
U
حالت کلوییدی
command mode
U
حالت فرماندهی
final state
U
حالت پایانی
conjugality
U
حالت زناشویی
continuum state
U
حالت پیوستار
vitreus state
U
حالت شیشهای
goutiness
U
حالت نقرسی
grittiness
U
حالت شنی
borderline state
U
حالت مرزی
humanness
U
حالت انسانیت
burst mode
U
حالت پیوسته
chararcter mode
U
حالت دخشهای
heat proof quality
U
حالت نسوزی
childishness
U
حالت بچگی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com