English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
feculence U حالت دردی مدفوع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dreggy U دردی
agonal U دردی
hypalgesia U کم دردی
faecal U دردی
analgesia U بی دردی
lancepain U دردی که تیرمیکشد
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
kinesalgia U دردی که ازجنبش ماهیچه پیداشود
It doesnt solve anything. U دردی را دوا نمی کند
tartarous U دردی شکل مشتق از درده شراب
dreg U مدفوع
faeces U مدفوع
egesta U مدفوع
excrement U مدفوع
excretion U مدفوع
excretions U مدفوع
repetitive strain injury U دردی دربازو کسی که عملی را چندین بارانجام دهد مثل وقتی که ترمینال کامپیوترکارمیکند
repetitive stress injury U دردی دربازو کسی که عملی را چندین بارانجام دهد مثل وقتی که ترمینال کامپیوترکارمیکند
feculent U مثل مدفوع
coprophagy U مدفوع خواری
coprophilia U مدفوع خواهی
coprophagia U مدفوع خواری
coprophobia U مدفوع هراسی
dung U مدفوع حیوانات
scatology U مدفوع شناسی
defecation U خروج مدفوع
dejecta U تخلیه مدفوع
jakes U ترشح مدفوع
feces U مدفوع انسان وحیوان
defecates U خارج کردن مدفوع
defecating U خارج کردن مدفوع
defecate U خارج کردن مدفوع
defecated U خارج کردن مدفوع
green stool U مدفوع سبز رنگ [پزشکی]
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
poudrette U کودی که از مدفوع و زغال امیخته باشد
stool U کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
disposition U حالت
febricity U حالت تب
manner U حالت
line condition U حالت خط
posturing U حالت
attitude U حالت
expressions U حالت
stated U حالت
posture U حالت
attitudes U حالت
cases U حالت
tempers U حالت
fettle U حالت
ill conditioned U بد حالت
queasiness U حالت قی
glass eyed U بی حالت
postures U حالت
pyreticosis U حالت تب
feverishness U حالت تب
situation U حالت
postured U حالت
tempered U حالت
idiocrasy U حالت
situations U حالت
temper U حالت
case U حالت
self U حالت
expression U حالت
state U حالت
condition U حالت
stances U حالت
stance U حالت
moods U حالت
states U حالت
state- U حالت
phase U حالت
predicament U حالت
phases U حالت
status U حالت
phased U حالت
stating U حالت
temperaments U حالت
unexpressive U بی حالت
temperament U حالت
predicaments U حالت
mood U حالت
estates U حالت
estate U حالت
if U حالت
grain U حالت
make U حالت
makes U حالت
iciness U حالت یخی
ground state U حالت پایه
grittiness U حالت شنی
spatiality U حالت فضایی
humanness U حالت انسانیت
hang over U حالت خماری
heat proof quality U حالت نسوزی
i.c. U حالت اولیه
jussive U حالت امری
inactive status U حالت انتساب
incipience U حالت نخستین
incipincy U حالت نخستین
initial state U حالت اغازی
input mode U حالت ورودی
insert mode U حالت درج
isopiestic U حالت فشارمتعادل
kashrut U حالت جواز
kashruth U حالت جواز
ignition condition U حالت احتراق
in a state of depression U در حالت افسردگی
idiocrasy U حالت مخصوص
limit state U حالت حدی
idle position U حالت سکون
lethargically U با حالت سبات
in form U خوش حالت
fluidity U حالت مایعی
arborescence U حالت شاخهای
atilt U با حالت حمله
automatism U حالت خودکاری
balanced state U حالت تعادل
balanced state U حالت متوازن
balanced state U حالت متعادل
balminess U حالت مرهمی
borderline state U حالت مرزی
burst mode U حالت پیوسته
chararcter mode U حالت دخشهای
childishness U حالت بچگی
circuit opening U حالت مدارباز
circumstantiality U حالت وکیفیت
colloidal state U حالت کلوییدی
command mode U حالت فرماندهی
antisepsis U حالت ضد عفونی
answer mode U حالت پاسخ
resilience U حالت ارتجاعی
crudely U در حالت خامی
nervousness U حالت عصبانی
defensively U با حالت تدافع
defensively U حالت دفاعی
defensive U حالت تدافع
genitive U حالت اضافه
sulkily U با حالت قهر
accusative U حالت مفعولی
accidentalness U حالت اتفاقی
acedia U حالت خ-لسه
adrenergic reponse state U حالت پر ادرنالینی
affectedly U با حالت بخودگرفته
affectivity U حالت عاطفی
amentia U حالت هذیان
answer mode U حالت جواب
conjugality U حالت زناشویی
continuum state U حالت پیوستار
conversational mode U حالت محاورهای
equilibrium state U حالت تعادل
erectness U حالت عمودی
exceptional case U حالت استثنایی
excited state U حالت برانگیخته
expressive eyes U چشمان با حالت
facial expression U حالت چهره
febile U دارای حالت تب
feminineness U حالت زنانه
feminity U حالت زنانه
final state U حالت پایانی
free wheeling U حالت خلاصی
fugitiveness U حالت شخص
gas phase U حالت گازی
glassy state U حالت شیشهای
vitreus state U حالت شیشهای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com