Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
qualm
U
حالت تهوع
qualms
U
حالت تهوع
sickness
U
حالت تهوع
sicknesses
U
حالت تهوع
nausea
U
حالت تهوع
queasiness
U
حالت تهوع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
nauseate
U
حالت تهوع دست دادن
nauseated
U
حالت تهوع دست دادن
nauseates
U
حالت تهوع دست دادن
mawkish
U
حالت تهوع نسبت به غذای بدمزه
queasily
U
با حالت تهوع
I feel nauseated.
U
حالت تهوع دارم.
Other Matches
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
mal de mer
U
تهوع
adnauseam
U
تهوع
sick headache
U
تهوع
nausea
U
تهوع
adnauseam
U
بدرجهء تهوع
qualmish
U
دچارحالت تهوع
nauseant
U
تهوع اور
morning sickness
U
تهوع بامدادی
nauseousness
U
تهوع اوری
nauseating
U
تهوع اور
sickening
U
تهوع اور
queasy
U
تهوع اور
fulsome
U
تهوع اور
nauseous
U
تهوع اور
queazy
U
تهوع اور
sickener
U
چیز تهوع اور
emetic gas
U
گاز تهوع اور
to feel sick
U
حال تهوع داشتن
sickish
U
تااندازهای تهوع اور
wamble
U
احساس تهوع کردن
to be sick
U
حال تهوع داشتن
vomiting agent
U
عامل تهوع اور
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
carsickness
U
تهوع در اثر بودن در اتومبیل
nauseant
U
دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
i sickened at the sight
U
از دیدن ان حال تهوع بمن دست داد
seasickness
U
تهوع وبهم خوردگی حال در سفر دریا
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
U
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
predicament
U
حالت
phase
U
حالت
tempers
U
حالت
febricity
U
حالت تب
feverishness
U
حالت تب
glass eyed
U
بی حالت
phased
U
حالت
tempered
U
حالت
temper
U
حالت
phases
U
حالت
stance
U
حالت
stances
U
حالت
moods
U
حالت
mood
U
حالت
idiocrasy
U
حالت
ill conditioned
U
بد حالت
case
U
حالت
predicaments
U
حالت
estate
U
حالت
estates
U
حالت
make
U
حالت
if
U
حالت
makes
U
حالت
posture
U
حالت
postured
U
حالت
self
U
حالت
postures
U
حالت
queasiness
U
حالت قی
posturing
U
حالت
line condition
U
حالت خط
cases
U
حالت
pyreticosis
U
حالت تب
temperament
U
حالت
state
U
حالت
temperaments
U
حالت
stated
U
حالت
unexpressive
U
بی حالت
situation
U
حالت
expression
U
حالت
manner
U
حالت
states
U
حالت
status
U
حالت
expressions
U
حالت
attitude
U
حالت
state-
U
حالت
condition
U
حالت
stating
U
حالت
attitudes
U
حالت
disposition
U
حالت
fettle
U
حالت
grain
U
حالت
situations
U
حالت
glassy state
U
حالت شیشهای
vitreus state
U
حالت شیشهای
excited state
U
حالت برانگیخته
gas phase
U
حالت گازی
expressive eyes
U
چشمان با حالت
continuum state
U
حالت پیوستار
feminineness
U
حالت زنانه
feminity
U
حالت زنانه
febile
U
دارای حالت تب
final state
U
حالت پایانی
facial expression
U
حالت چهره
free wheeling
U
حالت خلاصی
fugitiveness
U
حالت شخص
incipience
U
حالت نخستین
input mode
U
حالت ورودی
insert mode
U
حالت درج
isopiestic
U
حالت فشارمتعادل
jussive
U
حالت امری
kashrut
U
حالت جواز
kashruth
U
حالت جواز
lethargically
U
با حالت سبات
limit state
U
حالت حدی
linearity
U
حالت طولی
liquid state
U
حالت مایع
locative
U
حالت مکانی
logical state
U
حالت یک منطقی
lucid interval
U
حالت افاقه
initial state
U
حالت اغازی
incipincy
U
حالت نخستین
goutiness
U
حالت نقرسی
grittiness
U
حالت شنی
ground state
U
حالت پایه
hang over
U
حالت خماری
heat proof quality
U
حالت نسوزی
i.c.
U
حالت اولیه
iciness
U
حالت یخی
oxidation state
U
حالت اکسایش
idiocrasy
U
حالت مخصوص
idle position
U
حالت سکون
ignition condition
U
حالت احتراق
in a state of depression
U
در حالت افسردگی
in form
U
خوش حالت
inactive status
U
حالت انتساب
humanness
U
حالت انسانیت
exceptional case
U
حالت استثنایی
nervousness
U
حالت عصبانی
adrenergic reponse state
U
حالت پر ادرنالینی
affectedly
U
با حالت بخودگرفته
affectivity
U
حالت عاطفی
amentia
U
حالت هذیان
answer mode
U
حالت جواب
answer mode
U
حالت پاسخ
antisepsis
U
حالت ضد عفونی
arborescence
U
حالت شاخهای
worst-case scenario
U
بدترین حالت
worst case scenario
U
بدترین حالت
atilt
U
با حالت حمله
automatism
U
حالت خودکاری
conversational mode
U
حالت محاورهای
defensively
U
با حالت تدافع
defensively
U
حالت دفاعی
sphericity
U
حالت کروی
Lucky you!
<idiom>
U
خوش به حالت!
defensive
U
حالت تدافع
genitive
U
حالت اضافه
sulkily
U
با حالت قهر
accusative
U
حالت مفعولی
drive state
U
حالت سائقی
accidentalness
U
حالت اتفاقی
acedia
U
حالت خ-لسه
balanced state
U
حالت تعادل
balanced state
U
حالت متوازن
balanced state
U
حالت متعادل
deadness
U
حالت مرده
deliverable state
U
در حالت تحویل
deplorble condltion
U
حالت زار
doubtfulness
U
حالت تردید
doughiness
U
حالت خمیری
downiness
U
حالت کرکی
drinking bout
U
حالت مستی
objectives
U
حالت مفعولی
drowsihead
U
حالت نیمخواب
eburnation
U
حالت عاجی
eigenstate
U
حالت انرژی
energy state
U
حالت انرژی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com