Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
state of emergency
U
حالت اضطرار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
emergencies
U
اضطرار
necessity
U
اضطرار
constrain
U
اضطرار
constraint
U
اضطرار
compulsion
U
اضطرار
constrains
U
اضطرار
constraining
U
اضطرار
compulsions
U
اضطرار
exigency
U
اضطرار
exigencies
U
اضطرار
emergency
U
اضطرار
coercion
U
اضطرار
compulsoriness
U
اضطرار
emergency reaction
U
واکنش اضطرار
distressfully
U
از روی اضطرار
exigencies
U
ضرورت اضطرار
in case of emergency
U
هنگام اضطرار
exigency
U
ضرورت اضطرار
emergencies
U
پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
emergency
U
پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
subsidy
U
مالیات فوق العادهای که درمواقع اضطرار و برای امورمهم و غیر مترقبه مملکتی اخذ میشود
distresses
U
توقیف مال متخلف و دادن ان به قبض طرف زیان دیده تامین خواسته یا محکوم به اضطرار
distress
U
توقیف مال متخلف و دادن ان به قبض طرف زیان دیده تامین خواسته یا محکوم به اضطرار
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
U
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
manner
U
حالت
tempered
U
حالت
disposition
U
حالت
stating
U
حالت
unexpressive
U
بی حالت
line condition
U
حالت خط
expressions
U
حالت
makes
U
حالت
tempers
U
حالت
expression
U
حالت
glass eyed
U
بی حالت
make
U
حالت
if
U
حالت
phase
U
حالت
estates
U
حالت
estate
U
حالت
state
U
حالت
pyreticosis
U
حالت تب
ill conditioned
U
بد حالت
grain
U
حالت
predicament
U
حالت
predicaments
U
حالت
phases
U
حالت
situation
U
حالت
temper
U
حالت
situations
U
حالت
temperament
U
حالت
attitude
U
حالت
attitudes
U
حالت
stances
U
حالت
stance
U
حالت
idiocrasy
U
حالت
phased
U
حالت
temperaments
U
حالت
cases
U
حالت
stated
U
حالت
fettle
U
حالت
state-
U
حالت
self
U
حالت
case
U
حالت
states
U
حالت
condition
U
حالت
posturing
U
حالت
postures
U
حالت
febricity
U
حالت تب
feverishness
U
حالت تب
mood
U
حالت
queasiness
U
حالت قی
moods
U
حالت
status
U
حالت
postured
U
حالت
posture
U
حالت
nebulosity
U
حالت گازی
mopishly
U
با حالت افسرده
multiplex mode
U
حالت تسهیم
objective case
U
حالت مفعولی
possessive
U
حالت اضافه
thirstily
U
با حالت تشنگی
nebulosity
U
حالت ابری
no load condition
U
حالت بی باری
nominative case
U
حالت فاعلیت
in a state of depression
U
در حالت افسردگی
dative
U
حالت برایی
strains
U
حالت موروثی
nominative case
U
حالت فاعلی
normal state
U
حالت نرمال
nebulosity
U
حالت غباری
strain
U
حالت موروثی
faintly
U
در حالت ضعف
solid state
U
حالت جامد
refractivity
U
حالت انکسار
reclining position
U
حالت غنوده
real mode
U
حالت واقعی
rapturously
U
با حالت بیخودی
ragingly
U
با حالت خشم
queasiness
U
حالت تهوع
queasily
U
با حالت تهوع
quantum state
U
ویژه حالت
pyreticosis
U
حالت حمائی
vein
U
حالت تمایل
repellency
U
حالت دفع
resiliency
U
حالت ارتجاعی
saccharinity
U
حالت قندی
sol state
U
حالت سولی
soild state
U
حالت جامد
small ball
U
پرتاب بی حالت
trim
U
وضع حالت
trimmest
U
وضع حالت
trims
U
وضع حالت
skin the cat
U
حالت گربهای
sentimentalism
U
حالت احساساتی
seismicity
U
حالت ارتعاش
sea state
U
حالت دریا
pulverulence
U
حالت خاکی
protected mode
U
حالت محفوظ
individualism
U
حالت انفرادی
spring
U
حالت فنری
paramnesia
U
حالت فراموشی
springs
U
حالت فنری
oxidation state
U
حالت اکسایش
veins
U
حالت تمایل
oxidation number
U
حالت اکسایش
output state
U
حالت خروجی
orthogonality
U
حالت عمودی
periodicity
U
حالت تناوبی
normality
U
حالت عادی
perpendicularity
U
حالت عمودی
prone position
U
حالت درازکش
problem state
U
حالت مسئلهای
privileged mode
U
حالت ممتاز
polyvalency
U
حالت چندفرفیتی
polyvalence
U
حالت چندفرفیتی
plumbness
U
حالت عمودی
aglow
U
در حالت هیجان
physical state
U
حالت فیزیکی
of a good d.
U
خوش حالت
heat proof quality
U
حالت نسوزی
gas phase
U
حالت گازی
fugitiveness
U
حالت شخص
chararcter mode
U
حالت دخشهای
childishness
U
حالت بچگی
circuit opening
U
حالت مدارباز
free wheeling
U
حالت خلاصی
circumstantiality
U
حالت وکیفیت
final state
U
حالت پایانی
feminity
U
حالت زنانه
feminineness
U
حالت زنانه
burst mode
U
حالت پیوسته
glassy state
U
حالت شیشهای
vitreus state
U
حالت شیشهای
balanced state
U
حالت تعادل
balanced state
U
حالت متوازن
balanced state
U
حالت متعادل
balminess
U
حالت مرهمی
hang over
U
حالت خماری
ground state
U
حالت پایه
grittiness
U
حالت شنی
goutiness
U
حالت نقرسی
excited state
U
حالت برانگیخته
borderline state
U
حالت مرزی
febile
U
دارای حالت تب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com