Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
basic
U
حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basics
U
حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
preprocess
U
اجرای سازمان ابتدایی و پردازش ساده داده
executed
U
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
executes
U
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
executing
U
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
self-
U
سیستمی که معمولاگ در هنگام شروع بررسیهای ابتدایی را انجام میدهد
execute
U
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
tweening
U
محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
splash screen
U
صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
atom
U
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
atoms
U
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
escape character
U
کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
modes
U
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode
U
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
safe mode
U
حالت عملیات خاص در ویندوز که به صورت خودکارانتخاب میشودوقتی که در شروع خطایی رخ دهد
simplifying
U
ساده تر کردن چیزی
simplify
U
ساده تر کردن چیزی
simplifies
U
ساده تر کردن چیزی
vulgarization
U
تعمیم چیزی بزبان ساده
get the ball rolling
<idiom>
U
شروع چیزی
face up to
<idiom>
U
پذیرفتن چیزی پذیرفتنش آن ساده نیست
spoon-feed
<idiom>
U
ساده کردن چیزی برای کسی
point
U
محل شروع چیزی
hit on the fly printer
U
چاپگری که در ان کاغذ و یامکانیزم چاپ در حالت ثابتی هستند به نحوی که شروع وتوقفی مورد نیاز نمیباشد
get the show on the road
<idiom>
U
شروع کار روی چیزی
simple design
U
طرف کف ساده
[هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
flocculence
U
حالت چیزی که مانند
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
purulency
U
حالت چیزی که ریم یا چرک از ان بیرون می اید
demagnetizer
U
وسیلهای که چیزی را از حالت مغناطیسی خارج میکند
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
irremovability
U
حالت چیزی یا کسی که از جای خود برداشته نشود
basics
U
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic
U
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
reactive mode
U
حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
set up
U
مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
mirror carpet
U
طرح آینه
[در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
start off
U
شروع کردن شروع شدن
structures
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
initiation
U
شروع کار شروع
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
primo
U
ابتدایی
infantile
U
ابتدایی
basic
U
ابتدایی
original
U
ابتدایی
originals
U
ابتدایی
elementarily
U
ابتدایی
basics
U
ابتدایی
initial
U
ابتدایی
elementary
U
ابتدایی
primary
U
ابتدایی
initialling
U
ابتدایی
initialled
U
ابتدایی
initialing
U
ابتدایی
radical
U
ابتدایی
radicals
U
ابتدایی
initialed
U
ابتدایی
rudimentary
U
ابتدایی
initials
U
ابتدایی
preliminary
U
ابتدایی
preliminaries
U
ابتدایی
fundamental
U
ابتدایی
primitive
U
ابتدایی
initial pressure
U
فشار ابتدایی
prime impression
U
دعوی ابتدایی
primary position
U
موضع ابتدایی
primitive society
U
جامعه ابتدایی
grade school
U
مدرسه ابتدایی
grammar schools
U
مدرسه ابتدایی
primitivization
U
ابتدایی شدن
grammar school
U
مدرسه ابتدایی
graphics
U
شکل ابتدایی
lower courts
U
محاکم ابتدایی
elementary diagram
U
نمودار ابتدایی
prime color
U
رنگ ابتدایی
protopathic sensitivity
U
حساسیت ابتدایی
primer
U
باستانی ابتدایی
primers
U
باستانی ابتدایی
basic requisition number
U
درخواست ابتدایی
elementary gate
U
دریچه ابتدایی
primary
U
ابتدایی مقدماتی
basic training
U
تعلیمات ابتدایی
abecedarian
U
مبتدی ابتدایی
elementary function
U
تابع ابتدایی
primary education
U
اموزش ابتدایی
rudiment
U
اولیه ابتدایی
elementary education
U
اموزش ابتدایی
natives
U
قالب اولی یا ابتدایی
incipient
U
اولیه مرحله ابتدایی
native
U
قالب اولی یا ابتدایی
high velocity
U
با سرعت ابتدایی زیاد
early German history
U
تاریخ ابتدایی آلمان
prep
U
مدرسه ابتدایی دبستان
prototaxic mode
U
شیوه ادراکی ابتدایی
incipience
U
وضع مقدماتی ابتدایی
initial velocity
U
سرعت ابتدایی توپ
low-tech
U
دارای فنآوری ابتدایی
infrastructure
U
ساختار یا سرویس ابتدایی
initial fire request
U
درخواست ابتدایی اتش
incipincy
U
وضع مقدماتی ابتدایی
primitive cell
U
سلول واحد ابتدایی
muzzle velocity
U
سرعت ابتدایی توپ
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
developed muzzle velocity
U
سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
initiator
U
چاشنی اولیه خرج ابتدایی
triploblastic
U
دارای سه غشاء سلولی ابتدایی
twopenny
U
کتاب اول ابتدایی بچه ها
microprocessor
U
طرح قط عات ابتدایی در CPU
microprocessors
U
طرح قط عات ابتدایی در CPU
primary
U
اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
comparative ve
U
اشتباه نسبی سرعت ابتدایی
skeletal code
U
برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
supercharge
U
خرجی که حداکثر سرعت ابتدایی با ان بدست می اید
grader
U
جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
framework
U
ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
frameworks
U
ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cpu
U
گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند
maps
U
رسم یا نشان دادن روش ابتدایی صفحه کلید
escapement
U
تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
map
U
رسم یا نشان دادن روش ابتدایی صفحه کلید
microprogram
U
مجموعه کامل ریز دستورات ابتدایی آماده در CPU
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
to watch something
U
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
germ layer
U
یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
gastrea
U
رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
gastraea
U
رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
primitive
U
تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2-
NetBIOS
U
که به برنامههای کاربردی امکان انجام عملیات ابتدایی روی شبکه میدهد.
rates
U
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rate
U
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
limit velocity
U
حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
interludes
U
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
interlude
U
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
hypervelocity
U
سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
powered
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
kernel
U
توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
monitors
U
برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
power
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powering
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powers
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
kernels
U
توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
monitor
U
برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
adlib
U
نوعی کارت صدا برای کامپیوترهای شخصی با نوارگردان ابتدایی و توابع MIDI
monitored
U
برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
assignments
U
دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
assignment
U
دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
adjunct register
U
ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است
kernels
U
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
kernel
U
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
basics
U
نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
MDA
U
استاندارد آداپتور ویدیو که در سیستمهای PC ابتدایی به کار می رفت و متن را خط وطی از ستون ها نمایش میدهد
basic
U
نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
to stop somebody or something
U
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
to appreciate something
U
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
enclosing
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
relevance
U
1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
enclose
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
encloses
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
queries
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queried
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
replaces
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
modify
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifying
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
replacing
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
query
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com