English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Now I am going to tell you something. U حالا میخوام برات یه چیزی تعریف کنم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
retour sans protet U اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
dimensioning U تعریف اندازه چیزی
to recount something to someone [formal] U برای کسی چیزی را تعریف کردن [یکایک گفتن] [بازگفتن]
clearing a bill U محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
defaulted U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaults U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulting U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
drawer U محال علیه برات برات کش
drawers U محال علیه برات برات کش
forth U از حالا
now U حالا
seeing that U حالا که
not yet <adv.> U نه تا حالا
till now U تا حالا
from now on <adv.> U از حالا به بعد
henceforth <adv.> U از حالا به بعد
even now U حالا حتی
henceforward <adv.> U از حالا به بعد
The ball is in your court. <idiom> U حالا نوبت تو است.
Let us suppose ... U حالا فرض کنیم که ...
Now I understand! U حالا متوجه شدم!
Right now . U همین الان ( حالا)
My turn! U حالا نوبت منه!
Now, where should we go to? U حالا به کجا برویم؟
just <adv.> <idiom> U حالا [اصطلاح روزمره]
simply <adv.> <idiom> U حالا [اصطلاح روزمره]
Not to mention the fact that … U حالا بگذریم از اینکه...
Now I'm back to normal. U حالا به حالت عادی برگشتم.
simply <adv.> <idiom> U حالا دیگه [اصطلاح روزمره]
Please turn left now. U لطفا حالا شما به چپ بپیچید.
That's the end of that! U این هم [که دیگر] حالا تمام شد!
It's all over now! U این هم [که دیگر] حالا تمام شد!
Now he gets the point! <idiom> U دوزاریش حالا افتاد! [اصطلاح]
just <adv.> <idiom> U حالا دیگه [اصطلاح روزمره]
That's (just) the way things are. U موقعیت حالا دیگه اینطوریه.
I'll get there when I get there. <proverb> U حالا امروز نه فردا [عجله ای ندارم]
So that is what it is ! So I see! U آها پ؟ بگه ! ( حالا تازه می فهمم )
That's (just) the way it [life] goes. U زندگی حالا اینطوریه. [اصطلاح روزمره]
Supposing we do not succeedd, then waht? U حالا آمدیم و موفق نشدیم بعدچی؟
what have you [ gone and] done now! U حالا دیگه چه فوزولی [شیطنتی] کردی!
He is like that. U او [مرد] حالا اینطوریه. [چکارش می شه کرد]
That's just the way it is. U این حالا [دیگه] اینطوری است.
There has as yet been no confirmation. U تا حالا هنوز هیچ تأییدی نیست.
Boys will be boys. U پسرها حالا دیگه اینطور هستند.
Talking of Europe ,please allow me … U حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ...
The ball is in your court. <idiom> U حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
Now that you're here, it's a whole new ball game. U حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
Lets suppose the news is true . U حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
Now, of all times! U از همه وقتها حالا [باید پیش بیاید] !
We've never had it so good. <idiom> U وضع [مالی] ما تا حالا اینقدر خوب نبوده است.
Does it have to be today (of all days)? U این حالا باید امروز باشد [از تمام روزها] ؟
What have you been up to this time? U حالا دیگر چه کار کردی ؟ [کاری خطا یا فضولی]
bill of e. U برات
bill of exchange U برات
drawer U برات کش
drawers U برات کش
drafts U برات
drafted U برات
bill exchange U برات
bill of exgchange U برات
cheques U برات
cheque U برات
honored U برات
bill U برات
bills U برات
honoring U برات
honors U برات
draft U برات
honours U برات
honouring U برات
honoured U برات
honour U برات
Well, now everyone's here, we can begin. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
trade acceptance U برات قبولی
enfacement U رونویسی برات
kites U برات دوستانه
kites U برات صوری
kite U برات دوستانه
currency of a bill U مدت برات
exequatur U برات قونسول
retired draft U لاشه برات
foreign bill U برات ارزی
papers U سفته برات
papering U سفته برات
papered U سفته برات
due bill U برات پرداختنی
drawn on U برات کشیدن
drawer of a bill of exchange U برات دهنده
re draft U برات رجوعی
kite U برات صوری
re exchange U برات رجوعی
dishoner U نکول برات
draft U برات سفته
draft at sight U برات به رویت
draft at sight U برات دیداری
drawee U برات گیر
usance bill U برات به وعده
paper U سفته برات
foreign bill U برات خارجی
drafted U برات کشی
drafted U برات سفته
drafts U حواله برات
drafts U برات کشی
drafts U برات سفته
sight draft U برات دیداری
sight draft U برات به رویت
sight bill U برات دیداری
short bill U برات کم مدت
drafted U حواله برات
dishonored U نکول برات
dishonoring U نکول برات
dishonours U نکول برات
dishonouring U نکول برات
dishonoured U نکول برات
honor U پذیرفتن برات
indorsee U برات گیر
dishonour U نکول برات
premium U صرف برات
premiums U صرف برات
draft U حواله برات
draft U برات کشی
dishonors U نکول برات
make a draft for U برات کردن
re draft U برات رجوعی
bill pay able at sight U برات دیداری
drawer U کشنده برات یا چک
bank draft U برات بانکی
bankbill U برات بانک
bill broker U دلال برات
bill exchange U برات بازرگانی
drawer U برات گیر
on sight bill of exchange U برات عندالمطالبه
draws U برات کشیدن
bill of exchange U برات ارزی
holders U دارنده برات
draw U برات کشیدن
holder U دارنده برات
bill pay able at sight U برات رویت
accommodation acceptance U برات دوستانه
drawers U برات دهنده
cambist U دلال برات
accommodation bill U برات دوستانه
clean bill U برات ساده
bill of exchange U برات مبادلهای
agiotage U دلالی برات
drawers U کشنده برات یا چک
drawers U برات گیر
bank bill U برات بانک
drawer U برات دهنده
time draft U برات مدت دار
blank endorsement U برات سفید مهر
first of exchange U نسخه اصلی برات
usance U برات وعده دار
draft at tenor U برات مدت دار
overdue draft U برات سررسید گذشته
bill payable U برات قابل پرداخت
drawers U برات دهنده محیل
sight draft U برات یا حواله دیداری
drawer U برات دهنده محیل
discount U برات را نزول کردن
on sight bill of exchange U برات برویت یا دیداری
discounted U برات را نزول کردن
days sight draft U برات دیداری 06 روزه
discounting U برات را نزول کردن
bill time draft U برات وسفته موجل
discount with U تنزیل کردن برات
discounts U برات را نزول کردن
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. U من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
The party is over! <idiom> U خوشگذرانی تمام شد و حالا وقت کار است [باید جدی بشویم] [اصطلاح]
enface U در روی برات نوشتن یامهرزدن
payment against a draft U پیش پرداخت در مقابل برات
draw on U عهده کسی برات کشیدن
the bill is undue U وعده برات نرسیده است
bills payable برات های پرداخت کردنی
when does the bill fall due ? U سررسید برات چه موقعی است
short bills U سفته یا برات کوتاه مدت
date on which a bill falls due U موعد پرداخت برات یا سفته
when will that bill fall due ? U سررسید پرداخت ان برات کی است
I felt it it in my bones. I had a hunch. U بدلم برات شده بود
bill of exchange U حواله یا برات کتبی غیرمشروط
definiens U تعریف
portrayals U تعریف
portrayal U تعریف
qualities U تعریف
definition U تعریف
compliment U تعریف
definitions U تعریف
extolment U تعریف
quality U تعریف
explanations U تعریف
comkplimentarily U با تعریف
compliments U تعریف
explanation U تعریف
cell definition U تعریف سل
complimenting U تعریف
descriptions U تعریف
circumscription U تعریف
description U تعریف
complimented U تعریف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com