Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to report oneself
U
حاضر شدن وخود را معرفی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to report for duty
U
برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
prepare for action
U
حاضر به عملیات شدن حاضر به تیر کردن
warm up
U
قبل از بازی حرکت کردن وخود را گرم نمودن
It is your concern and yours alone. It is entirely up to you.
U
خودت می دانی وخودت ( خوددانی وخود )
castor bean
U
دانه سمی کرچک وخود این گیاه
scissoring
U
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
pacts
U
قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
pact
U
قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
introduce
U
معرفی کردن
presents
U
معرفی کردن
presenting
U
معرفی کردن
bring forward
U
معرفی کردن
introducing
U
معرفی کردن
speak well for
U
معرفی کردن
introduces
U
معرفی کردن
introduced
U
معرفی کردن
presented
U
معرفی کردن
present
U
معرفی کردن
insets
U
معرفی کردن
inset
U
معرفی کردن
representation
U
معرفی کردن
nominate
U
معرفی کردن
representations
U
معرفی کردن
nominates
U
معرفی کردن
nominating
U
معرفی کردن
recommend
U
معرفی کردن
recommends
U
معرفی کردن
recommending
U
معرفی کردن
to register
[with a body]
U
اسم نویسی کردن
[خود را معرفی کردن]
[در اداره ای]
[اصطلاح رسمی]
preconize
U
بعموم معرفی کردن
report
U
معرفی کردن خود
reports
U
معرفی کردن خود
reported
U
معرفی کردن خود
to r.someone as a
U
کسی را به سمتی معرفی کردن
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
meets
U
معرفی شدن به ملاقات کردن
meet
U
معرفی شدن به ملاقات کردن
to conjure up
U
با سحر حاضر کردن
roll-call
U
حاضر و غایب کردن
roll-calls
U
حاضر و غایب کردن
To call the roll. Roll-call.
U
حاضر غایب کردن
fitting out
U
حاضر کردن ناو
get ready
U
حاضر کردن یا شدن
march order
U
حاضر براه کردن
To prepare something. To get somethings ready.
U
چیزی را حاضر کردن
call the roll
U
حاضر و غایب کردن
to proclam someone a traitor
U
کسیرا بعموم خائن معرفی کردن
to give publicity to
U
بعموم نشان دادن یا معرفی کردن
set up
U
حاضر به جنگ کردن توپ
embattle
U
حاضر به جنگ کردن یا شدن
make ready
U
اماده شدن حاضر کردن
roll call
U
حاضر و غایب کردن افراد
get ready
U
اماده شدن حاضر کردن
personation
U
خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
to report to the police
U
خود را به پلیس معرفی کردن
[بخاطر خلافی]
to i. any one into abenefice
U
کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
bear arms
U
سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
make the grade
<idiom>
U
منظم کردن، موفق بودن ،حاضر شدن
to call the roll
U
حاضر غایب کردن
[نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
readied
U
مهیا کردن حاضر کردن
readies
U
مهیا کردن حاضر کردن
readying
U
مهیا کردن حاضر کردن
ready
U
مهیا کردن حاضر کردن
boolean algebra
U
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
walkthrough
U
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
declare
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declaring
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
call-up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
representations
U
معرفی
presentation
U
معرفی
representation
U
معرفی
reclame
U
معرفی
presentations
U
معرفی
designation
U
معرفی
designations
U
معرفی
reference
U
معرفی
presentee
U
معرفی شده
introductions
U
معارفه معرفی
letter of introduction
U
معرفی نامه
representer
U
معرفی کننده
nuncupatory
U
معرفی کننده
designative
U
معرفی کننده
letter of reference
U
معرفی نامه
introduction
U
معارفه معرفی
letter
U
معرفی نامه
letters
U
معرفی نامه
presentable
U
شایان معرفی
nominator
U
معرفی کننده
on hand
<idiom>
U
حاضر
agreeable
U
حاضر
stock
U
:حاضر
stocked
U
:حاضر
present
U
حاضر
in the saddle
U
حاضر
presenting
U
حاضر
ubiquitous
U
حاضر
existing
U
حاضر
presents
U
حاضر
presented
U
حاضر
letterman
U
دارنده معرفی نامه
initial campaign
U
معرفی کالا به بازار
presentably
U
بطور قابل معرفی
net authentication
U
معرفی ایستگاههای شبکه
introductions
U
معرفی رسمی اشناسازی
algebra
U
قوانینی که برای معرفی
introduction
U
معرفی رسمی اشناسازی
stand by
U
حاضر بودن
rigged
U
وضع حاضر
rigs
U
وضع حاضر
willing
U
حاضر خواهان
here
U
بدینسو حاضر
make ready
U
حاضر شدن
at the present moment
U
درحال حاضر
ready wit
U
حاضر جوابی
action front
U
حاضر به تیر
rig
U
وضع حاضر
existing
U
در حال حاضر
present
[at]
<adj.>
U
باشنده
[حاضر]
[در]
johnny on the sopt
U
حاضر و اماده
active
حاضر بخدمت
attends
U
حاضر بودن
get ready
U
حاضر شدن
roll call
U
حاضر و غایب
attending
U
حاضر بودن
readiness to report
U
حاضر جوابی
attend
U
حاضر بودن
omnipresent
U
حاضر در همه جا
delicatessens
U
اغذیه حاضر
omnipresent
U
همه جا حاضر
delicatessen
U
اغذیه حاضر
readies
U
قبضه حاضر
readying
U
قبضه حاضر
readying
U
حاضر به کار
ready
U
قبضه حاضر
For the time being. At peresent. presently.
U
درحال حاضر
to e. an appearance
U
حاضر شدن
ready
U
حاضر به کار
at present
U
در حال حاضر
at the moment
U
در حال حاضر
toss off
<idiom>
U
حاضر جواب
readies
U
حاضر به کار
repartee
U
حاضر جوابی
operationally ready
U
حاضر به عملیات
current
U
در حال حاضر
readied
U
قبضه حاضر
currents
U
در حال حاضر
operational
U
حاضر به کار
readied
U
حاضر به کار
operationally ready
U
حاضر به کار
computer generations
U
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
roll out
U
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
reagency
U
امادگی برای واکنش یا معرفی
good wine needs no bush
U
چیزخوب نیازمند به معرفی نیست
social credit
U
تصادی معرفی شده است
id
U
کارتی که ضخص را معرفی میکند
quantification
U
معرفی عناصر یک جسم تعریف
show up
U
سر موقع حاضر شدن
Get ready for the journey(trip)
U
برای مسافرت حاضر شو
inbearing
U
ناخوانده حاضر خدمت
presence of mind
U
حاضر ذهنی هوشیاری
take off (time)
<idiom>
U
سرکار حاضر نشدن
obliging
U
حاضر خدمات مهربان
i agreed to go
U
حاضر شدم بروم
actions
U
فرمان حاضر به تیر
he refused to go
U
حاضر نشد برود
To keep an appointment .
U
سر قرار حاضر شدن
to be present
U
باشنده
[حاضر]
بودن
inbearing
U
فضولانه حاضر خدمت
ready position
U
حالت حاضر به تیر
operational route
U
جاده حاضر به کار
action
U
فرمان حاضر به تیر
attender
U
شخص حاضر در جایی
unready
U
غیراماده حاضر نشده
fair game
U
طعمهی حاضر و آماده
who are your reference?
U
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
Can you recommend a hotel?
U
آیا میتوانید یک هتل به من معرفی کنید؟
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . .
U
از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
Can you recommend a guest house?
U
آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟
tags
U
نوار پشت پوتین کارت معرفی
predefined
U
آنچه قبلا معرفی شده است
tag
U
نوار پشت پوتین کارت معرفی
technologically
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
subscripted variable
U
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
technological
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
I was an eye witness to what happened.
U
من حاضر وناظر وقا یع بودم
readying
U
حاضربه تیر حاضر باشید
ubiquitous
U
همه جا حاضر موجود درهمه جا
Are you prepared to accept my conditions?
U
حاضر ید شرایط مرا بپذیرید؟
When will they be ready?
U
چه وقت آنها حاضر میشود؟
I wI'll get (persuade)him to sign .
U
اورا حاضر بامضاء می کنم
Those who attended the meeting.
U
کسانیکه در جلسه حاضر بودند
senior officer afloat
U
ارشدترین افسر حاضر در ناو
ready
U
حاضربه تیر حاضر باشید
show up
U
حاضر شدن حضور یافتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com