Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
crab border
U
حاشیه خرچنگی
[فرش]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rosette border
U
حاشیه گل و بوته
[اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
Zipper selvage
U
حاشیه زیپ شکل
[در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border
U
حاشیه فرعی
[حاشیه کناری]
[این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
malacostracan
U
خرچنگی
lobster claw
U
پنجه خرچنگی
crab nebula
U
سحابی خرچنگی
crab nebula
U
ابری خرچنگی
king crab
U
خرچنگی که ماننداست به نعل
hermit crabs
U
خرچنگی که پاهای عقب ان ناقص است
hermit crab
U
خرچنگی که پاهای عقب ان ناقص است
land crab n
U
خرچنگی که در زمین زندگی میکند ولی در دریا تخم می ریزد
Kufic border
U
حاشیه کوفی
[این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged
U
متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
ragged
U
متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
friezes
U
حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
frieze
U
حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
turtle border
U
حاشیه سماوری
[در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
trilobite
U
بند پایان خرچنگی دارای بدن سه بند
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
reciprocal border
U
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
Herati border
U
طرح حاشیه هراتی
[این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
gadroon
U
اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
rainbow border
U
حاشیه رنگین کمان
[در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
margins
U
حاشیه
fimbriation
U
حاشیه
border line
U
خط حاشیه
apostil
U
حاشیه
marge
U
حاشیه
brim
U
حاشیه
kerb=curb
U
حاشیه
postil
U
حاشیه
margin
U
حاشیه
frilling
U
حاشیه
brimmed
U
حاشیه
brimming
U
حاشیه
verge
U
حاشیه
braid
U
حاشیه
skirts
U
حاشیه
skirted
U
حاشیه
skirt
U
حاشیه
rims
U
حاشیه
rim
U
حاشیه
marginally
U
در حاشیه
brink
U
حاشیه
marginal
U
حاشیه
braids
U
حاشیه
verges
U
حاشیه
brims
U
حاشیه
fringes
U
حاشیه
fringe
U
حاشیه
braided
U
حاشیه
outskirt
U
حاشیه
bordering
U
حاشیه زه
skirter
U
حاشیه رو
border
U
حاشیه
gloss
U
حاشیه
bordered
U
حاشیه زه
bordered
U
حاشیه
border
U
حاشیه زه
selvedge
U
حاشیه
selvage
U
حاشیه
bordering
U
حاشیه
listel
U
حاشیه
margent
U
حاشیه
draft
U
حاشیه
marginal note
U
حاشیه
list
U
حاشیه
rand
U
حاشیه
draught
U
حاشیه
margine
U
حاشیه
marginate
U
حاشیه
annotated
U
حاشیه نوشتن
offset
U
حاشیه صحافی
annotating
U
حاشیه نوشتن
anconis
U
حاشیه تزئین
annotates
U
حاشیه نوشتن
annotate
U
حاشیه نوشتن
braids
U
نوار حاشیه
marginal
U
وابسته به حاشیه
braid
U
نوار حاشیه
rim
U
لبه حاشیه
rims
U
لبه حاشیه
edging
U
حاشیه یابی
edgings
U
حاشیه یابی
marginally
U
بطور حاشیه
braided
U
نوار حاشیه
ancon
U
حاشیه تزئین
impluse margine
U
حاشیه ایمپولز
drawnwork
U
حاشیه دوزی
emarginate
U
برداشتن حاشیه از
fimbriate
U
حاشیه دار
fimbriated
U
حاشیه دار
scholiast
U
حاشیه نویس
fringy
U
حاشیه دار
marginalia
U
یادداشتهای حاشیه
margent
U
حاشیه کتاب
lister
U
حاشیه دوز
limbate
U
حاشیه دار
laciniate
U
حاشیه دار
circumstantiality
U
حاشیه پردازی
buffer distance
U
حاشیه امنیت
to leave a margin
U
حاشیه گذاشتن
unresolved corners
U
حاشیه متقاطع
border
U
حاشیه فرش
marginalizing
U
در حاشیه قراردادن
marginalizes
U
در حاشیه قراردادن
marginalized
U
در حاشیه قراردادن
marginalize
U
در حاشیه قراردادن
marginalising
U
در حاشیه قراردادن
marginalises
U
در حاشیه قراردادن
marginalised
U
در حاشیه قراردادن
annotator
U
حاشیه نویس
bleeding edge
U
حاشیه نقشه
laciniated
U
حاشیه دار
marge
U
حاشیه دارکردن
fixing
U
حاشیه ریشه
sewing
U
حاشیه دوزی
friezes
U
حاشیه ارایشی
bordering
U
حاشیه گذاشتن
kerbs
U
حاشیه پیاده رو
frieze
U
حاشیه ارایشی
bordered
U
حاشیه گذاشتن
border
U
حاشیه گذاشتن
hem
U
حاشیه دارکردن
hemmed
U
حاشیه دارکردن
gloss
U
حاشیه نوشتن بر
hemming
U
حاشیه دارکردن
hems
U
حاشیه دارکردن
kerb
U
حاشیه پیاده رو
frill
U
حاشیه دوختن بر
frills
U
حاشیه دوختن بر
frizzy
U
حاشیه دار
frilled
U
حاشیه دار
frizzly
U
حاشیه دار
annotations
U
حاشیه نویسی
rimmed
U
حاشیه دار
annotation
U
حاشیه نویسی
divagation
U
حاشیه روی
profit margins
U
حاشیه سود
fringed
U
حاشیه دار
profit margin
U
حاشیه سود
offsetting
U
حاشیه صحافی
tot
U
سرجمع حاشیه نویسی
candlewick
U
نخ پنبهای حاشیه دوزی
purfle
U
حاشیه راتزئین کردن
purfle
U
ارایش حاشیه دوزی
chitterlings
U
حاشیه چین دار
chitlins
U
حاشیه چین دار
chitlings
U
حاشیه چین دار
annotation symbol
U
علامت حاشیه نویسی
sheetlines
U
خطوط حاشیه نقشه
frill
U
حاشیه چین دار
frills
U
حاشیه چین دار
binding offset
U
حاشیه جبران شیرازه
tat
U
توری حاشیه بافتن
crisfate
U
دارای حاشیه موجی
solvency margin
U
حاشیه عدم اعسار
purfle
U
حاشیه دوزی کردن
tots
U
سرجمع حاشیه نویسی
tat
U
حاشیه توری گذاشتن
tatting
U
توری حاشیه لباس
to margin the text of a book
U
در حاشیه گذاشتن کتاب
bordered
U
حاشیه دار کردن
bordering
U
حاشیه دار کردن
sinuate
U
دارای حاشیه موجی
border
U
حاشیه دار کردن
furbelow
U
حاشیه چین دار
edge of rug
U
لبه و حاشیه فرش
drawnwork
U
حاشیه توری پارچه
cylinder skirt
U
حاشیه یا دامنه سیلندر
repand
U
دارای حاشیه موجی
fuller
U
حدیده حاشیه دار
fringe
U
حاشیه دار کردن
friezes
U
حاشیه زینتی دادن به
cushion-course
U
[حاشیه تزئینی نازبالش]
frieze
U
حاشیه زینتی دادن به
anathyrosis
U
تراشیدن حاشیه سنگ
fringes
U
حاشیه دار کردن
rims
U
لبه داریا حاشیه دارکردن
margin
U
اندک حاشیه دار کردن
froufrou
U
حاشیه دوزی حشو وزوائد
margin
U
مشخص کردن اندازه و حاشیه
margins
U
اندک حاشیه دار کردن
margins
U
مشخص کردن اندازه و حاشیه
commentate
U
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentated
U
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
notation
U
بخاطر سپاری حاشیه نویسی
panels
U
قاب گذاردن حاشیه زدن به
antepagmentum
U
حاشیه های تزئینی درگاه
fretwork
U
برجسته کاری حاشیه گذاری
purls
U
حاشیه حلقه دود یا بخار
rim
U
لبه داریا حاشیه دارکردن
faggot
U
ریشه کردن حاشیه پارچه
tat
U
دارای حاشیه توری کردن
faggots
U
ریشه کردن حاشیه پارچه
fagot
U
ریشه کردن حاشیه پارچه
notations
U
بخاطر سپاری حاشیه نویسی
fimbria
U
حاشیه ریشه دار شرابه
antepagment
U
حاشیه های تزئینی درگاه
commentates
U
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com