Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
acne
U
جوش صورت و پوست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
endermic
U
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma
U
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological
U
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skin
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skins
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
slough
U
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
tegumnentum
U
پوست طبیعی پوست
peels
U
پوست انداختن پوست
peel
U
پوست انداختن پوست
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
xanthochroid
U
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
basic
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
hull
U
پوست
hulls
U
پوست
flayer
U
پوست کن
shale
U
پوست
hide
U
پوست
goat
U
پوست بز
hides
U
پوست
tunc
U
پوست
goats
U
پوست بز
glume
U
پوست
goatskins
U
پوست بز
goatskin
U
پوست بز
shell
U
پوست
skinner
U
پوست کن
stripper
U
پوست کن
skinless
U
بی پوست
shelling
U
پوست
peeling
U
پوست
crustal
U
پوست
husks
U
پوست
husk
U
پوست
parer
U
پوست کن
dermatalgia
U
پوست
peltry
U
پوست
tegmentum
U
پوست
strippers
U
پوست کن
tegmen
U
پوست
cuticle
U
پوست
swanskin
U
پوست قو
scalp
U
پوست سر
cortices
U
پوست
cortex
U
پوست
skins
U
پوست
integument
U
پوست
rind
U
پوست
peel
پوست
neurilemma or lema
U
پوست پی
shells
U
پوست
encrustation
U
پوست
encrustations
U
پوست
dermis
U
پوست
peels
U
پوست
barked
U
پوست
barking
U
پوست
bark
U
پوست
skin
U
پوست
barks
U
پوست
rinds
U
پوست
skinned
U
پوست
skinning
U
پوست
pelted
U
پوست خام
pelts
U
پوست کندن
rinds
U
پوست کندن
pelts
U
پوست خام
barking
U
پوست کندن
pelted
U
پوست کندن
barks
U
پوست درخت
skiver
U
پوست تراش
pelt
U
پوست کندن
exuviate
U
پوست انداختن
skin effect
U
اثر پوست
slough
U
پوست سبوس
bark
U
پوست درخت
bark
U
پوست کندن
slipe
U
پوست کندن از
barked
U
پوست درخت
desquamate
U
پوست ریختن
skinner
U
پوست فروش
pelt
U
پوست خام
impassive
U
پوست کلفت
barks
U
پوست کندن
thick skinned
U
پوست کلفت
thin skinned
U
پوست نازک
flays
U
پوست کندن از
Afrikaners
U
سفید پوست
flay
U
پوست کندن از
transcutaneal
U
عبورکننده از پوست
fret
U
پوست را بردن
frets
U
پوست را بردن
membranes
U
پرده پوست
Afrikaner
U
سفید پوست
membrane
U
پرده پوست
flaying
U
پوست کندن از
whitey
U
سفید پوست
flayed
U
پوست کندن از
whity
U
سفید پوست
encrustation
U
پوست زخم
thick-skinned
U
پوست کلفت
rind
U
پوست کندن
pods
U
پوست برونی
pod
U
پوست برونی
taxidermist
U
پوست ارا
drum head
U
پوست طبل
drumhead
U
پوست طبل
tegmentum
U
پوست طبیعی
dry bones
U
پوست واستخوان
egg shell
U
پوست تخم
ectorderm
U
برون پوست
ecdysis
U
پوست اندازی
ecdysis
U
پوست ریختن
encrustations
U
پوست زخم
chafe
U
پوست رفتگی
buckskin
U
پوست اهو
skin and bone
U
پوست واستخوان
oxhide
U
پوست گاو
hypodermis
U
پوست زیرین
rawhides
U
پوست خام
rawhide
U
پوست خام
negress
U
زن سیاه پوست
molt
U
پوست اندازی
moleskin
U
پوست کورموش
peels
U
پوست کندن
mesoderm
U
میان پوست
hulled
U
پوست کنده
bran
U
پوست گندم
shedding
U
پوست ریختن
flench
U
پوست کندن
crocodile
U
پوست سوسمار
crocodiles
U
پوست سوسمار
flense
U
پوست کندن
onionskin
U
پوست پیاز
glumaceous
U
پوست دار
hard shell
U
سخت پوست
webbed
U
پوست دار
shelled
U
پوست دار
hardshell
U
سخت پوست
peels
U
پوست انداختن
melanotic
U
سیاه پوست
astrachan
U
پوست بخارا
pigskin
U
پوست گراز
impassiveness
U
پوست کلفتی
in plain english
U
پوست کنده
kipskin
U
دسته پوست
kid skin
U
پوست بزغاله
sheds
U
پوست ریختن
sheds
U
پوست انداختن
shed
U
پوست انداختن
shed
U
پوست ریختن
astrachan
U
پوست قره کل
astrakhan
U
پوست بخارا
astrakhan
U
پوست قره کل
peel
U
پوست کندن
melanic
U
سیاه پوست
peel to
O
پوست کندن
peel
پوست انداختن
husky
U
پوست دار
malicorium
U
پوست انار
malacodermous
U
نرم پوست
huskiest
U
پوست دار
huskies
U
پوست دار
huskier
U
پوست دار
shedding
U
پوست انداختن
fellmonger
U
دلال پوست
slough
U
پوست مار
slouched
U
پوست انداختن
mace
U
پوست جوز
maces
U
پوست جوز
scscalable
U
پوست کندنی
scarf skin
U
پوست برونی
scalable
U
پوست کندنی
slouch
U
پوست انداختن
peeling
U
پوست انداختن
ross
U
پوست کندن
bearskin
U
پوست خرس
sheepskin
U
پوست گوسفند
slouches
U
پوست انداختن
slouching
U
پوست انداختن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com