English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
weld U جوشکاری کردن
welded U جوشکاری کردن
welds U جوشکاری کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
metalize U جوشکاری برقی کردن
metallize U جوشکاری برقی کردن
Other Matches
constant temperature pressure U welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
double row spot welding U جوشکاری نقطهای زنجیرهای جوشکاری نقطهای دوردیفه
concave fillet weld U جوشکاری مغزی مقعر جوشکاری مغزی
flash butt welding U جوشکاری لب به لب
double bevel butt weld U جوشکاری لب به لب
welding U جوشکاری
weldbonding U جوشکاری
welding generator U مولد جوشکاری
welding rod U میله جوشکاری
welding flux U روانساز جوشکاری
welding current U جریان جوشکاری
longitudinal welding U جوشکاری طولی
welding circuit U مدار جوشکاری
welding arc U قوس جوشکاری
weldability U قابلیت جوشکاری
welding shop U کارگاه جوشکاری
weldor U ماشین جوشکاری
corner weld U جوشکاری گوشه
gas welding U جوشکاری گازی
gas welding U جوشکاری با گاز
pulsation welding U جوشکاری نوسانی
fusion welding U جوشکاری ذوبی
explosive welding U جوشکاری انفجاری
friction welding U جوشکاری مالشی
thermit welding U جوشکاری الومینوترمیتی
thermit welding U جوشکاری ترمیت
ultrasonic welding U جوشکاری التراسونیک
all position welding U جوشکاری دو طرفه
molten metal welding U جوشکاری ریختگی
joint weld U جوشکاری اتصالی
arc welding U جوشکاری قوسی
deposition welding U جوشکاری رسوبی
stored energy welding U جوشکاری خازنی
spot welding U جوشکاری نقطهای
lap welding U جوشکاری رویهمی
braze welding U جوشکاری برنجی
bridge spot weld U جوشکاری نقطهای
burning glass U عینک جوشکاری
butt seam weld U جوشکاری شکافی
butt seam weld U جوشکاری درزی
butt welding U جوشکاری شکافی
edge welding U جوشکاری دورهای
leftward welding U جوشکاری رو به پشت
electric welding U جوشکاری برقی
resistance butt welding U جوشکاری لب به لب مقاومتی
resistance welding U جوشکاری مقاومتی
strength weld U جوشکاری مقاومتی
miter weld U جوشکاری فارسی
butt strap U بخیه جوشکاری
atomic hydrogen welding U جوشکاری هیدروژنی
autogenous welding U جوشکاری خودکار
automatic welding U جوشکاری اتوماتیک
electrode holder U انبر جوشکاری
electric welding U جوشکاری الکتریکی
electric welding U جوشکاری با برق
butt welding U جوشکاری درزی
percussion welding U جوشکاری ضربهای
tube welding U جوشکاری لوله
welder U ماشین جوشکاری
contact bar U الکترود جوشکاری
blowtorches U چراغ جوشکاری
pressure butt welding U جوشکاری لب به لب فشاری
plug welding U جوشکاری مسدود
slot welding U جوشکاری شیاری
machine welding U جوشکاری ماشینی
pressure welding U جوشکاری فشاری
mechanical welding U جوشکاری ماشینی
blowtorch U چراغ جوشکاری
welders U ماشین جوشکاری
welding electrode U الکترود جوشکاری
cold pressure welding U جوشکاری فشاری سرد
thermit fusion welding U جوشکاری ذوبی حرارتی
oxyacetylene welding U جوشکاری اکسی استیلن
high frequency welding U جوشکاری فرکانس بالا
down hand welding U جوشکاری پایین دستی
helium arc welding U جوشکاری قوسی هلیومی
single row spot welding U جوشکاری نقطهای سری
multi layer weld U جوشکاری چند لایه
woodpecker welding U جوشکاری نقطه سیاه
pressure weldable U قابل جوشکاری فشاری
carbon arc welding U جوشکاری با جرقه کربن
circular seam welding U جوشکاری درزی کمانهای
surface fusion welding U جوشکاری ذوبی سطحی
shielded arc welding U جوشکاری قوسی الکتریکی
automatic welding machine U دستگاه جوشکاری خودکار
resistance seam welding U جوشکاری درزی مقاومتی
resistance pressure welding U جوشکاری فشاری مقاومتی
resistance fusion welding U جوشکاری ذوبی مقاومتی
arc machining U جوشکاری قوس نوری
backhand welding U جوشکاری به سمت عقب
welding by electron beam U جوشکاری با اشعه الکترونی
electron beam welding U جوشکاری با اشعه الکترونی
oxy hydrogen welding U جوشکاری اکسی ئیدروژن
induction resistance welding U جوشکاری مقاومت القائی
spot welding electrode U الکترود جوشکاری نقطهای
protective gas welding U جوشکاری با گاز محافظ
lapped seam welding U جوشکاری درزی رویهم
projection welding U جوشکاری نقطه سیاه
protective gas arc welding U جوشکاری قوسی با گازمحافظ
pulsed resistance welding U جوشکاری مقاومتی ضربهای
handshield U سپر محافظ جوشکاری
fusion welding by thermochemical U جوشکاری ذوبی با انرژی ترموشیمیایی
welding transformer U ترانسفورماتور جوشکاری ترانس جوش
alumino thermit pressure welding U جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
welding arc voltage U ولتاژ قوس نوری جوشکاری
crater U زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
blow torch U بوری زرگری یا جوشکاری نیچه
craters U زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
open arc welding U جوشکاری قوس نوری باز
d.c. arc welding converter U مبدل جوشکاری جریان دائم
thermit pressure welding U روش جوشکاری فشاری حرارتی
d.c. arc welding generator U مولد جوشکاری جریان دائم
thermit pressure welding U روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
molten metal pressure welding U روش جوشکاری ذوبی-فشاری
gas mixture shielded metal arc welding U جوشکاری قوسی با ماسک محافظ- مخلوط گاز
void U فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصال توسط جوشکاری
inertia welding U جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
braze welding U جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
step by step seam welding U جوشکاری بخیهای قدم به قدم
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
checks U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
married under a contract unlimited perio U زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
withstood U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
sterilised U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
withstands U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
crosses U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
wooed U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
woos U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
preaches U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preach U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
to wipe out U پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
support U حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
cross U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
withstanding U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstand U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
woo U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
infringed U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
check U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
sterilized U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringes U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
sterilizes U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crossest U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilizing U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringing U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
crosser U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
infringe U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
sterilising U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
to use effort U کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
corrects U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
sterilises U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
correcting U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correct U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com