Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
change of pace
U
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change up
U
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lie-down
U
استراحت کوتاه
lie down
U
استراحت کوتاه
flip pass
U
پاس کوتاه از زیر بازو پاس سریع با استفاده از مچ
fins
U
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fin
U
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
printwheel
U
چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود
thrusts
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusting
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrust
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
swing bell
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
swing bar
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
dwelling
U
پیاده شدن برای استراحت
bucket step
U
فیکس کردن پا برای استراحت
dwellings
U
پیاده شدن برای استراحت
truces
U
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
truce
U
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
rest and recuperation
U
عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
coffee breaks
U
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break
U
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
lounged
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounge
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
paced
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
half area
U
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
pace
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
signal
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
position
U
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
positioned
U
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
in the short term
<adv.>
U
برای دوره کوتاه مدت
lanyard
U
طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
lanyards
U
طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
fastest
U
حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
fasts
U
حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
fasted
U
حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
fast
U
حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
short ski
U
اسکی کوتاه پهن برای مبتدیان و سالمندان
short iron
U
چوبهای شماره 7 و 8 و 9گلف برای ضربههای کوتاه
painters
U
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painter
U
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
balestra
U
پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
hachures
U
خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
paragraphist
U
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
flu flu
U
تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
floo floo
U
تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
clicked
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
click
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicks
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
mooring penant
U
طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
key signature
U
گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
chopped
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
typhoon
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoons
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover.
U
برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
pre fetch
U
دستورات CPU ذخیره شده در صف کوتاه موقت پیش از پردازش برای افزایش سرعت اجرا
warm standby
U
وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
straddle trench
U
خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
trick ski
U
اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
tapes
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
stubs
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
spats
U
زنگار کوتاه برای کفش زنگار
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
the humeral bone
U
بازو
arm
U
بازو
grain
U
بازو
forearms
U
بازو
forearm
U
بازو
humeeerus
U
بازو
upper arm
U
بازو
brachium
U
بازو
humeeerus
U
استخوان بازو
the humeral bone
U
استخوان بازو
armband
U
بازو بند
patent anchor
U
لنگر بی بازو
muscular strength
U
زور بازو
brassart
U
زره بازو
humeri
U
استخوان بازو
humerus
U
استخوان بازو
armbands
U
بازو بند
humeruses
U
استخوان بازو
cubitus
U
ساعد پیش بازو
shovel pass
U
پاس از زیر بازو
wrist wrestling
U
مسابقه نیروی بازو
arm wrestling
U
مسابقه نیروی بازو
chevrons
U
دستکش ارم بازو
brachium
U
هر عضوی شبیه بازو
chevron
U
دستکش ارم بازو
hen hawk
U
ضربه از زیر بازو
shovel pass
U
پاس اززیر بازو
brachio
<prefix>
U
وابسته به بازو
[پزشکی]
stop and go
U
پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
arm hand steadiness test
U
ازمون استواری دست و بازو
chevrons
U
درجه نظامی روی بازو
more power to your elbow
U
خدازور بازو بشما بدهد
open faced
U
دارای سیمای بازو بی تزویر
chevron
U
درجه نظامی روی بازو
armless
<adj.>
U
بی بازو
[در آخر جمله می آید]
pre-
U
دستورات خوانده شده و ذخیره شده در یک صف کوتاه موقت در CPU که حاوی دستورات بعدی برای پردازش است و سرعت اجرا را افزایش میدهد
pre
U
دستورات خوانده شده و ذخیره شده در یک صف کوتاه موقت در CPU که حاوی دستورات بعدی برای پردازش است و سرعت اجرا را افزایش میدهد
jackknife
U
بازو بسته شونده شیرجه رفتن
overarm
U
بالا اوردن بازو تا بالای شانه
axle stub
U
اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
lunge
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
extends
U
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extend
U
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extending
U
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
lunged
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunging
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
dog paddle
U
شنای به پشت با حرکت پا وبدون بیرون امدن بازو از اب
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
front raise
U
تمرین با دنبل از ناحیه ران تاشانه و ساعد روی بازو
scooping
U
شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scooped
U
شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scoops
U
شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scoop
U
شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
recumbency
U
استراحت
vacations
U
استراحت
relaxation
U
استراحت
rests
U
استراحت
bye
U
استراحت
breather
U
استراحت
rehabilitation
U
استراحت
breathers
U
استراحت
vacation
U
استراحت
idles
U
استراحت
rest
U
استراحت
idle
U
استراحت
yasme
U
استراحت
idled
U
استراحت
idlest
U
استراحت
byes
U
استراحت
bar printer
U
چاپگری که در آن حروفی که روی بازو هستند به کاغذ می چسبند یا چاپ می شوند
master slave manipulator
U
بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
quiescent current
U
جریان استراحت
quiescent point
U
نقطه استراحت
lie off
U
استراحت کردن
to rest oneself
U
استراحت کردن
lie up
U
استراحت کردن
to rest on one's oars
U
استراحت کردن
to retire to bed
U
استراحت کردن
to take one's rest
U
استراحت کردن
go to rest
U
استراحت کردن
to repose oneself
U
استراحت کردن
relief interval
U
استراحت متناوب
to go to roost
U
استراحت کردن
binnacle
U
استراحت پزشکی
relief time
U
زمان استراحت
outstretch
U
استراحت کردن
lie by
U
استراحت کردن
sick leave
U
استراحت بیماری
unbuckling
U
استراحت کردن
unbuckles
U
استراحت کردن
resting potential
U
پتانسیل استراحت
unbuckle
U
استراحت کردن
rest
U
محل استراحت
rest
U
استراحت کردن
calm down
<idiom>
U
استراحت کردن
respite _
U
فاصله استراحت
rests
U
محل استراحت
idle period
U
دوره استراحت
rest cure
U
معالجه با استراحت
rest period
U
دوره استراحت
lie-down
U
استراحت کردن
to pause
U
استراحت کردن
repose
U
اسودگی استراحت
meal break
U
استراحت ناهار
nooning
U
استراحت نیمروز
rests
U
استراحت کردن
lie down
U
استراحت کردن
surcease
U
پایان استراحت
electrode bias
U
ولتاژ استراحت
unbuckled
U
استراحت کردن
lair
U
محل استراحت جانور
lairs
U
محل استراحت جانور
zazen
U
پایان استراحت نشسته
retires
U
استراحتگاه استراحت کردن
work relief
U
استراحت توام با کار
work ratio
U
نسبت کار به استراحت
lodgment area
U
منطقه استراحت یا فرود در سر پل
retire
U
استراحتگاه استراحت کردن
kick back
<idiom>
U
تنها استراحت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com