English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
e r p U جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
european monetary agreement U موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
developed market economy countries U کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
marshall plan U طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
advanced countries U کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
developed countries U کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
characteristics of underdeveloping U مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
european essembly U مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
developments U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] U حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
Common Market U جامعه اقتصادی اروپا
developing countries U کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
EEC U مخفف جامعهی اقتصادی اروپا
organization for european economic coopr U سازمان همکاری اقتصادی اروپا
developing countries U کشورهای در حال توسعه
development countries U کشورهای قابل توسعه
underdeveloped countries U کشورهای توسعه نیافته
less developed countries U کشورهای کمتر توسعه یافته
unicef (= united nations international U یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
least developed countries U پائین ترین کشورهای در حال توسعه
e f t a (european free trade association U اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
first world U کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
economic development U توسعه اقتصادی
organization for economic co opration U سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
take off U خیز . یکی از مراحل توسعه اقتصادی در نظریه روستو
inward looking development policies U سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی
world bank U بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
colombo plan U طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
second world U جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
reciprocal agreement U قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
protectionism U دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
point four U چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
innovation theory U ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
new deal U برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
rio treaty U اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
enhanced U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhancing U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
economic liberalism U مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic aggregates U مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic imperialism U جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
quarterly journal of economics U مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
outreach U توسعه یافتن توسعه
europa U اروپا
occident U اروپا
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
he was ordered to europe U او مامور اروپا شد
European Union [EU] U اتحادیه اروپا
european essembly U مجلس اروپا
Europe U قاره اروپا
autarky U خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
I have visited Europe time and again. بارها اروپا را دیده ام.
All of a sudden , he turned up in Europe . U یکدفعه سر از اروپا درآورد
Nordic U وابسته به شمال اروپا
the concert of europe U دول متوافق اروپا
european monetary fund U صندوق پولی اروپا
Flemish Mannerism U انقلاب شمال اروپا
missel U یکجور باسترک در اروپا
e r p U برنامه ترمیم اروپا
to e. carpets to the europe U فرش به اروپا فرستادن
European Currency Unit U سبد ارزی اروپا
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
europian championship U وزنه برداری قهرمانی اروپا
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
u.f.a cup U جام اتحادیه باشگاههای اروپا
sabot U کفش چوبی روستاییان اروپا
european academic research network U شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
e c s c (european coal & steel commissio U جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
How long wI'll you stay in Europe ? U چند وقت اروپا می مانید ؟
The rise in prices in the European markets. U ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
tench U ماهی گول اب شیرین اروپا واسیا
a ban from flying in the EU U قدغن پرواز در [منطقه] اتحادیه اروپا
golden shoe U بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
hallstatt U وابسته به دوران قبل از عصراهن اروپا
less developed contries U کشورهای کم رشد
poor countries U کشورهای فقیر
uncomitted countries U کشورهای غیرمتعهد
developed market economy countries U کشورهای مرفه
overseas U کشورهای بیگانه
industrial nations U کشورهای صنعتی
free world U کشورهای غیرکمونیست
allied U کشورهای هم پیمان
Of this amount Europe's share is 20 percent. U از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
shad U شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
estonian U اهل جمهوری سابق استونی درشمال اروپا
retarded countries U کشورهای عقب مانده
capitalist countries U کشورهای سرمایه داری
allied headquarters U قرارگاه کشورهای هم پیمان
the united states of america U ایالات یا کشورهای متحدامریکا
federalization U تشکیل کشورهای متحد
backward countries U کشورهای عقب مانده
third world countries U کشورهای جهان سوم
Underdeveloped ( backward) countries . U کشورهای عقب افتاده
internationals U مربوط به کشورهای مختلف
international U مربوط به کشورهای مختلف
The English speaking-countries. U کشورهای انگلیسی زبان
gadwall U اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
concert of europe U اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
Expressionism U [جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
bengal cottage U [باغچه ای با دیوارهای کاهگلی در اواسط قرن نوزده اروپا]
reindeer U گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
overseas income U درامد از کشور یا کشورهای خارجی
OAS U مخفف سازمان کشورهای امریکایی
federating U تشکیل کشورهای متحد دادن
pan americanism U طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
federated U تشکیل کشورهای متحد دادن
orients U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
federates U تشکیل کشورهای متحد دادن
orienting U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orient U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
third world economies U اقتصاد کشورهای جهان سوم
OPEC U سازمان کشورهای صادرکننده نفت
commonwealth games U جام کشورهای مشترک المنافع
commonwealths U کشورهای مشترک المنافع جمهور
federate U تشکیل کشورهای متحد دادن
commonwealth U کشورهای مشترک المنافع جمهور
organization of petroleum exporting cont U سازمان کشورهای صادرکننده نفت
federative U مبنی بر سازمان کشورهای متحد
reactions from abroad U واکنش مردم در کشورهای خارجی
Ditterling U [تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
isolationist U طرفدارعدم مداخله در سیاست کشورهای دیگر
oil rich countries U کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
country file U را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
trade follows the flag U تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
seato forces U نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
pax britannica U اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
satellite U ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
Comparison with other countries is extremely interesting. U مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
satellites U ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
the big four U درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
e r p U اجرا کرد وکمکهایی که در چهارچوب این برنامه به اروپا شدبیشتر کمکهای مارشال نامیده می شوند
christian era U مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
dumping U فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
enclaves U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
rio treaty U پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
enclave U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence. U در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
nordic council U فنلاند و نروژ که هدف ان بسط همکاریهای کشورهای اسکاندیناوی درشئون مختلف است
Roman law U مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
baltic U دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
promotions U توسعه
delelopment U توسعه
enlargements U توسعه
outspread U توسعه
promotion U توسعه
enlargement U توسعه
increments U توسعه
spreads U توسعه
spread U توسعه
stop go policy U توسعه
extension U توسعه
developments U توسعه
increment U توسعه
upgrowth U توسعه
enlarging U توسعه
development U توسعه
amplification U توسعه
enlarged U توسعه
expansion U توسعه
enlarges U توسعه
extensions U توسعه
enlarge U توسعه
economies U اقتصادی
economic U اقتصادی
economical U اقتصادی
economy U اقتصادی
socio economic U اقتصادی
expandsionism U توسعه طلبی
development plan U برنامه توسعه
development tools U ابزار توسعه
development time U زمان توسعه
combat development U توسعه رزمی
developement U توسعه دادن
cultural development U توسعه فرهنگی
development policy U سیاست توسعه
development bank U بانک توسعه
extensible U توسعه پذیر
social development U توسعه اجتماعی
self development U توسعه نفس
to open out U توسعه دادن
historical development U توسعه تاریخی
increscent U زیادی توسعه
internal development U توسعه داخلی
rural development U توسعه روستائی
research and development U تحقیق و توسعه
regional development U توسعه منطقهای
progation U توسعه تکثیر
pole of development U قطب توسعه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com