English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bearing direction U جهت قرار گرفتن یاطاقان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
connecting rod bearing U یاطاقان دسته پیستون یاطاقان شاطون
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
stymies U قرار گرفتن
stymied U قرار گرفتن
stand U قرار گرفتن
stymie U قرار گرفتن
lied U قرار گرفتن
stymieing U قرار گرفتن
lies U قرار گرفتن
lie U قرار گرفتن
grade U در پایهای قرار گرفتن
heel در پاشنه قرار گرفتن
colocate U کنار هم قرار گرفتن
pews U درنیمکت قرار گرفتن
pew U درنیمکت قرار گرفتن
grades U در پایهای قرار گرفتن
surmounted U بالا قرار گرفتن
surmounts U بالا قرار گرفتن
surmount U بالا قرار گرفتن
surmounting U بالا قرار گرفتن
aligns U دریک ردیف قرار گرفتن
target pattern U شکل قرار گرفتن هدف
to receive attantion U مورد توجه قرار گرفتن
overlie U قرار گرفتن خفه کردن
snug U بطور دنج قرار گرفتن
thermal exposure U در معرض حرارت قرار گرفتن
emotionalize U تحت تاثیراحساسات قرار گرفتن
in one's good books (graces) <idiom> U موردعلاقه شخص قرار گرفتن
equitant U رویهم قرار گرفتن برگها
bears U درسمت قرار گرفتن در سمت
poise of head U وضع قرار گرفتن سر روی تن
aligning U دریک ردیف قرار گرفتن
feel the pinch <idiom> U در تنگنای مالی قرار گرفتن
attitude U حالت قرار گرفتن رفتار
align U دریک ردیف قرار گرفتن
attitudes U حالت قرار گرفتن رفتار
bear U درسمت قرار گرفتن در سمت
alignments U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
alignments U قرار گرفتن مناسب در صفحه
alignment U قرار گرفتن مناسب در صفحه
alignment U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
aligned U دریک ردیف قرار گرفتن
in situ U [قرار گرفتن در جای طبیعی خود]
averaged U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
average U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
haul defilade U تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
averaging U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
format U قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
formats U قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
luggage compartment U محل قرار گرفتن جامه دان
trifles U بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
overlap U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
trifle U بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
overlaps U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
take cover U پشت جان پناه قرار گرفتن
overlapped U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
averages U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
venation U ترتیب قرار گرفتن دستگاه عروقی
battery groung pattern U وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
pillow U بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
appose U موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
succeeded U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
disposure U درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
pillows U بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
unwarned exposed U به طور غیر منتظره در معرض تک قرار گرفتن
succeeds U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
chop U زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
grain orientation U طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
chopped U زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
succeed U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
superimpose U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
superimposes U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
trails U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trailing U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trail U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trailed U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
superimposing U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
quivering U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
quivered U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
quiver U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
exposure U در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exposures U در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
lionize U مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
texture U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
textures U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
finish crossover U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
finish style U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
quivers U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
interferes U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interfered U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interfere U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
cardinal points effect U اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
preorbital U واقع درجلو کاسه چشم وابسته به قبل از قرار گرفتن در مدار
superinduce U تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
hang U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
align U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligns U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligned U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
extensions U کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
extension U کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
aligning U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
skims U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
format U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
caban U طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
formats U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
sprocket holes U مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
cover off U پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
bearing U یاطاقان
lool U لول [تارهای نامتقارن] [این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
bearing angle U زاویه یاطاقان
aluminum bearing U یاطاقان الومینیومی
ball and parallel roller bearings U یاطاقان غلطکی
cylinderical roller bearing U یاطاقان غلطکی
arbor support U یاطاقان بیرونی
bracket bearing U یاطاقان سگدست
big end bearing U یاطاقان شاطون
bearing surface U سطح یاطاقان
bearing pressure U فشار یاطاقان
bearing pedastal U پایه یاطاقان
anti friction bearing U یاطاقان غلطکی
bearing length U طول یاطاقان
journal bearing U یاطاقان گرد
double row bearing U یاطاقان دو ردیفه
journals U یاطاقان گرد
journal U یاطاقان گرد
ball bearing U یاطاقان ساچمهای
needle bearing U یاطاقان سوزنی
thrust bearing U یاطاقان طولی
ball bearings U یاطاقان ساچمهای
front bearing U یاطاقان جلو
pivot bearing U یاطاقان محور
radial bearing U یاطاقان شعاعی
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
defective U خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
deep groove ball bearing U یاطاقان بلبرینگی شیاردار
cylinder roller thrust bearing U یاطاقان غلطکی محوری
adapter bearing U یاطاقان تطبیق دهنده
oilness bearing U یاطاقان روغن سرخود
ball thrust bearing U یاطاقان طولی ساچمهای
pivot journal U یاطاقان گرد محوری
angular contact bearing U یاطاقان زاویه دار
front axle bearing U یاطاقان اکسل جلو
axle journal U یاطاقان گرد اکسل
floating bearing U یاطاقان نوسان دار
flange mounted bearing U یاطاقان لبه دار
insulated bearing U یاطاقان عایق شده
big end bearing U یاطاقان میل لنگ
timken bearing U یاطاقان غلطکی مخروطی
roller bearing U یاطاقان غلطک دار
cutter spindle bearing U یاطاقان هرزگرد کاتر
white bearing metals U فلزات سفید یاطاقان
drop worm bearing U یاطاقان حلزونی سقوطی
interchangeable bearing shells U پوسته قابل تعویض یاطاقان
babbitt metal U فیز یاطاقان هم بستهای از قلع
insulated bearing housing U پوسته یاطاقان عایق شده
double thrust bearing U یاطاقان با فشار محوری دوبل
bearing U یاطاقان سکوی اتصال سرسره ریل
raceway U ساچمه رو مسیر گردش ساجمههای یاطاقان
babbitt U فلز یاطاقان با 5 تا 08 درصدقلع و باقی انتیموان مس وسرب
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
surface mount technology U روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error U قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
classifies U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
gripping U طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripped U طرز گرفتن وسیله گرفتن
grip U طرز گرفتن وسیله گرفتن
calebrate U جشن گرفتن عید گرفتن
to seal up U درز گرفتن کاغذ گرفتن
slag U کفه گرفتن تفاله گرفتن
clams U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clam U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
take in <idiom> U زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
grips U طرز گرفتن وسیله گرفتن
at U از قرار
decision U قرار
decisions U قرار
swage U قرار
writs U قرار
restless U بی قرار
at the rate of U از قرار
equanimity U قرار
moonish U بی قرار
stipulation U قرار
rate U قرار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com