English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cardinal headings U جهات اصلی
cardinal points U جهات اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quadrantal points U جهات فرعی
in somewise U از پارهای جهات
central strip U جداکننده جهات
intercardinal headings U جهات فرعی
intercardinal points U جهات فرعی
intermediate points U جهات میانی
the four cardinal points U جهات اربعه
scundine quid U از برخی جهات
cutting direction of a saw U جهات برش اره
reference line U خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
to orient oneself U جهات چهار گانه خود راتعیین کردن
self supporting country U کشوری که از جهات مختلف به خودمتکی و از خارج بی نیازباشد
goat antelope نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
to box the compass U جهات سی ودوگانه قطب نمارابه ترتیب گفتن
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
pascal U فشار وارد بریک نقطه صرف نظر از شتاب ناشی از گرانش در همه جهات یکسان میباشد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
rosettes U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosette U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
Kasim Ushag design U طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
authentic document U اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
body U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
bodies U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass U قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
radical U اصلی
organic U اصلی
firsthand U اصلی
head U اصلی
main stem U خط اصلی
mastered U اصلی
main door U در اصلی
arches U اصلی
primordial U اصلی
arch- U اصلی
first-hand U اصلی
arch U اصلی
native code U کد اصلی
quintessential U اصلی
seminal U اصلی
elementarily U اصلی
radicals U اصلی
masters U اصلی
main line U خط اصلی
fundametal U اصلی
primarily U اصلی
genuine U اصلی
aboriginal U اصلی
aboriginals U اصلی
ingrown U اصلی
germinal U اصلی
isogeny U هم اصلی
line link U خط اصلی
main attack U تک اصلی
parent U اصلی
primary U اصلی
main deck U پل اصلی
principle U اصلی
cardinals U اصلی
master U اصلی
inherent U اصلی
major U اصلی
main lines U خط اصلی
majored U اصلی
majoring U اصلی
immanent U اصلی
cardinal U اصلی
rudimental U اصلی
principals U اصلی
main U خط اصلی
initialing U اصلی
initialed U اصلی
mainline U خط اصلی
mainline U اصلی
basic U اصلی
original U اصلی
main <adj.> U اصلی
basics U اصلی
mainlined U خط اصلی
mainlined U اصلی
mainlines U خط اصلی
principal U اصلی
essential <adj.> U اصلی
major <adj.> U اصلی
quintessential <adj.> U اصلی
substantive [essential] <adj.> U اصلی
vital <adj.> U اصلی
mainlines U اصلی
mainlining U خط اصلی
mainlining U اصلی
initial U اصلی
trunks U خط اصلی
trunk U خط اصلی
originals U اصلی
primes U اصلی
initialled U اصلی
initialling U اصلی
normative U اصلی
primal U اصلی
initials U اصلی
primitive U اصلی
fundamental U اصلی
elementary U اصلی
elemental U اصلی
prime U اصلی
primed U اصلی
essential U اصلی
proto U اصلی
functional U اصلی
intrinsic U اصلی
essentials U اصلی
text U اصلی
texts U اصلی
inessential U غیر اصلی
basic size U اندازه اصلی
busbar U شین اصلی
bottom hole U سوراخ اصلی
motif U مایه اصلی
innate U لاینفک اصلی
trunks U سیم اصلی
initial U اصلی اغازی
initialing U پاراف اصلی
basic variable U متغیر اصلی
basic shaft U محور اصلی
motifs U مایه اصلی
basic ration U جیره اصلی
mother country U کشور اصلی
text move U حرکت اصلی
trunk U سیم اصلی
collector drain U زهکش اصلی
doctorine U قوانین اصلی
essentials U بسیارلازم اصلی
derm U جلد اصلی
decompilation U به زبان اصلی
principal U مجرم اصلی
cardinal number U عدد اصلی
cutting time U زمان اصلی
essential U بسیارلازم اصلی
current coil U پیچک اصلی
principal U شرکت اصلی
cardinal numbers U عدد اصلی
main road U جاده اصلی
principals U مجرم اصلی
master switch U کلید اصلی
principals U شرکت اصلی
master switches U کلید اصلی
hardware U دستگاههای اصلی
avenue U خیابان اصلی
initialling U پاراف اصلی
initial U پاراف اصلی
initials U اصلی اغازی
initials U پاراف اصلی
main lines U کانال اصلی
headquarters U شعبه اصلی
main lines U نهر اصلی
main line U کانال اصلی
habitat U جای اصلی
initialling U اصلی اغازی
main roads U راه اصلی
initialled U پاراف اصلی
avenues U خیابان اصلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com