Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
an e. battle
U
جنگی که برای دو طرف یکسان است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
autosync
U
خصوصیت یک مودم برای ارسال سیگنال دادههای یکسان به کامپیوتری که فقط سیگنالهای غیر یکسان را منتقل میکند
graphics
U
استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
it ius all one to me
U
برای من یکسان است
balance
U
برای همه خطاها یکسان است
balances
U
برای همه خطاها یکسان است
differential laser gyro
U
دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
asynchronous
U
ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
baud
U
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud rate
U
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
clock
U
مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
clocks
U
مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
flat rate
U
نرخ یکسان تعرفه یکسان
dual
U
دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا
convoy
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoys
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
departmental LAN
U
شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
escry
U
فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
constant angle arch dam
U
بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
coragne line
U
خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
warship
U
کشتی جنگی ناو جنگی
battle drill
U
مشق جنگی تمرین جنگی
warships
U
کشتی جنگی ناو جنگی
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
live fire
U
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
equal
U
یکسان
equalling
U
یکسان
akin
U
یکسان
equals
U
یکسان
equaling
U
یکسان
invariant
U
یکسان
of kin
U
یکسان
equaled
U
یکسان
equalled
U
یکسان
identic
U
یکسان
uniform
U
یکسان
similar
U
یکسان
uniforms
U
یکسان
similiar
U
یکسان
identical
U
یکسان
same
U
یکسان
uniform movement
U
جنبش یکسان
assimilates
U
یکسان کردن
assimilated
U
یکسان کردن
assimilate
U
یکسان کردن
uniforms
U
یک شکل یکسان
uniform
U
یک شکل یکسان
equably
U
بطور یکسان
spreading
U
پخش یکسان
identically
U
بطور یکسان
assimilating
U
یکسان کردن
uniformly
U
بطور یکسان
solid
U
یکسان فضائی
standards
U
یکسان معیار
solids
U
یکسان فضائی
alike
U
شبیه یکسان
standard
U
یکسان معیار
assimilatc
U
یکسان کردن
equated
U
یکسان فرض کردن
equate
U
یکسان فرض کردن
to make even with the ground
U
با خاک یکسان کردن
without distinction
U
بدون فرق یکسان
The city was razed to the ground.
U
شهر با خاک یکسان شد
isoelectronic
U
دارای الکترونهای یکسان
balanced design
U
طرح با تراز یکسان
rase
U
باخاک یکسان کردن
nuclear parity
U
قدرت اتمی یکسان
coconsciousness
U
ادراک چیزهای یکسان
coconscious
U
ادراک چیزهای یکسان
equates
U
یکسان فرض کردن
to kiss the dust
U
باخاک یکسان شدن
equally appearing difference
U
تفاوتهای یکسان نما
equal appearing intervals
U
فاصلههای یکسان نما
method of equal appearing intervals
U
روش فاصلههای یکسان نما
to raze a city to the ground
U
شهری را با خاک یکسان کردن
to prostrate a city
U
شهری را با خاک یکسان کردن
irregular polygon
U
شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
to lump them all together
<idiom>
U
با همه یکسان رفتار کردن
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
shannon
U
انتخابی بین دو واقعه بااحتمال یکسان
plugs
U
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plug
U
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
It is exact to hair.
U
مو نمی زند ( کاملا"یکسان است )
plugging
U
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
frequency
U
فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
equisignal zone
U
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
frequencies
U
فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
externals
U
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
external
U
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
logical
U
تابع بررسی یکسان بودن دو سیگنال منط قی
Hamming code
U
تعداد ارقامی که در دو کلمه با طول یکسان متفاوتند
democratic network
U
شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
To treat them all alike. (indiscriminately).
U
همه رابا یک چوب راندن ( یکسان رفتار کردن )
isocracy
U
حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
peering
U
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peer
U
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peered
U
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
homograph
U
کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
duplication check
U
بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
homonym
U
کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
isodynamic line
U
خطی در روی نقشه که بوسیله ان جاهایی که زورمغناطیسی درانها یکسان است
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
identity
U
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
identities
U
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
isoclinal line
U
خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
universal time
U
زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
bristly
U
جنگی
fighting
U
جنگی
tactical
U
جنگی
martin
U
جنگی
tactically
U
جنگی
scrapper
U
جنگی
serviced
U
جنگی
battle line
U
خط جنگی
warlike
U
جنگی
martial
U
جنگی
dogfight
U
سگ جنگی
service
U
جنگی
dogfights
U
سگ جنگی
out of step
U
دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
rhumb line
U
خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
isochronous network
U
شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
compartments
U
دهلیز جنگی
field type
U
از نوع جنگی
tactical march
U
حرکت جنگی
paludament
U
ردای جنگی
tactical march
U
انتقال جنگی
tactical missile
U
موشک جنگی
fighting cock
U
خروس جنگی
man of war
U
ناو جنگی
fighting load
U
بار جنگی
field wire
U
سیم جنگی
fighting load
U
بارمهمات جنگی
accredited correspondent
U
خبرنگار جنگی
compartment
U
دهلیز جنگی
hard head
U
شاخ جنگی
war horse
U
اسب جنگی
war horses
U
اسب جنگی
strategic situation
U
وضع جنگی
live round
U
گلوله جنگی
bantams
U
خروس جنگی
bantam
U
خروس جنگی
tactical aircraft
U
هواپیمای جنگی
booty
U
غنیمت جنگی
spoils of war
U
غنائم جنگی
spoiler
U
خریدارغنائم جنگی
tactic
U
تدابیر جنگی
sloop of war
U
کرجی جنگی
sloop
U
قایق جنگی
parlementaire
U
فرستاده جنگی
fighting ram
U
غوچ جنگی
battleships
U
کشتی جنگی
game cock
U
خروس جنگی
munitions of war
U
مهمات جنگی
actions
U
عملیات جنگی
action
U
عملیات جنگی
stratagem
U
حیله جنگی
battleship
U
کشتی جنگی
martel de fer
U
چکش جنگی
tactics
U
تدابیر جنگی
game fowl
U
خروس جنگی
war refugee
U
آواره جنگی
poleax
U
تبرزین جنگی
poleaxe
U
تبرزین جنگی
nom de guerre
U
کنیه جنگی
jetty
U
استحکامات جنگی
jetties
U
استحکامات جنگی
tactical intelligence
U
اطلاعات جنگی
military
U
جنگی ارتش
stratagems
U
حیله جنگی
warpath
U
مسیر جنگی
reparations for war damages
U
غرامات جنگی
cars
U
ارابه جنگی
navy
U
کشتی جنگی
gamecock
U
خروس جنگی
prisoner of war
U
اسیر جنگی
prisoner of war
U
زندانی جنگی
warheads
U
کلاهک جنگی
warhead
U
کلاهک جنگی
service ammunition
U
مهمات جنگی
navies
U
کشتی جنگی
killed in action
U
کشته جنگی
light line
U
خط چراغ جنگی
car
U
ارابه جنگی
man of war
U
مرد جنگی
chariots
U
ارابه جنگی
chariot
U
ارابه جنگی
prisoners of war
U
اسیر جنگی
live round
U
تیر جنگی
prisoners of war
U
زندانی جنگی
live ammunition
U
مهمات جنگی
service mine
U
مین جنگی
battle reserve
U
ذخیره جنگی
combat firing
U
تیراندازی جنگی
war material
U
وسایل جنگی
war material
U
تجهیزات جنگی
booty of war
U
غنیمت جنگی
war indemnity
U
تاوان جنگی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com