English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
south-eastern U جنوب شرقی
south eastern U جنوب شرقی
southeast U جنوب شرقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
south-east U جنوب شرقی سوی جنوب شرق
colombo plan U طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
joshua tree U درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
Monaco U ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
razorback U خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
seato forces U نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
soputheasternmost U در دورترین نقطه جنوب شرقی
south east U جنوب خاوری جنوب شرقی
southeaster U باد جنوب شرقی
southeaster U توفان جنوب شرقی
southeasterner U ساکن نواحی جنوب شرقی
southeastward U بطرف جنوب شرقی
ASEAN U مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
Other Matches
Oriental rug U فرش شرقی [از آنجا که امروزه فرش های شرقی در همه جا بافته می شوند، این لفظ به فرش دست باف که الهام گرفته از طرح های شرقی است اطلاق می شود.]
rhaeto romanic U زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
south westerly U سوی جنوب غرب یا جنوب باختر
south-west U جنوب غربی سوی جنوب باختر
south west U جنوب باختر جنوب غربی
warsaw treaty U پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
oriental U شرقی
levantine U شرقی
eastward U شرقی
eastern U شرقی
levanter U شرقی
turkey bath U حمام شرقی
turkish closet U مستراح شرقی
eastern hemisphere U نیمکره شرقی
to lie east and west U شرقی غربی
greek church U کلیسای شرقی
orientalizing style U سبک شرقی
mongolian draw U کشیدن شرقی
northeastern U شمال شرقی
northeastward U شمال شرقی
orientally U بسبک شرقی ها
bagnio U زندان شرقی
north-easterly U شمال شرقی
north easterly U شمال شرقی
tussah U کرم ابریشم شرقی
greek catholic U عضو کلیسای شرقی
northeastward U بطرف شمال شرقی
northeaster U نسیم شمال شرقی
eastermost U شرقی ترین نقطه
eastermost U اقصی نقطهء شرقی
laura U صومعه کلیسای شرقی
northeastern U مربوط به شمال شرقی
the old world U نیم کره شرقی
orientalism U عقاید یا سیاست شرقی
easternmost U شرقی ترین نقطه
Hindoo U سبک شرقی [معماری]
tusseh U کرم ابریشم شرقی
byzantine U وابسته بروم شرقی
tussore U کرم ابریشم شرقی
dinghy U قایق هند شرقی
east end U قسمت شرقی لندن
easternmost U اقصی نقطهء شرقی
dinghies U قایق هند شرقی
OCM U شرکت او سی ام تولیدکننده فرش شرقی
breeze U بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezed U بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
archimandrite U رئیس دیر در کلیسای شرقی
breezes U بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezing U بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
euroclidon U بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
ORIA U اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
neo platonism U فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
Eastern design U طرح های شرقی [مربوط به شرق آسیا ]
lascar U نظامی وملوان هند شرقی توپچی هندشرقی
fox grape U انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
south <adj.> U جنوب
south U جنوب
eastern european mutual assisstance trea U پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
south east U در جنوب خاور
southeast U جنوب خاوری
notus U باد جنوب
south easterly U جنوب خاوری
south eastern U جنوب خاوری
south wards U بسوی جنوب
south west U در جنوب باختر
southland U سرزمین جنوب
south western U جنوب غربی
the south pole U قطب جنوب
south western U جنوب باختری
south west U جنوب غرب
south westerly U جنوب باختری
south east U جنوب شرق
southerner U اهل جنوب
southbound U عازم جنوب
lowlander U اهل جنوب
southward U سوی جنوب
Antarctic U قطب جنوب
southern U اهل جنوب
azimuth U نقطه جنوب
South Pole U قطب جنوب
southerners U اهل جنوب
south-west U جنوب غرب
soiuthern cross U صلیب جنوب
south-east U جنوب شرق
soiuth ward U بسوی جنوب
sou'westers U جنوب غربی
south-western U جنوب غربی
southwestward U درجهت جنوب باختری
southwestward U بسوی جنوب غربی
southwestwards U بسوی جنوب غربی
southwesterner U اهل جنوب غربی
southwestwards U درجهت جنوب باختری
Antarctic U مربوط به قطب جنوب
celestial body south pole U قطب جنوب عالم
southern U جنوبا بطرف جنوب
antarctic circle U مدار قطب جنوب
southwestern U واقع در جنوب غربی
south easterly U سوی جنوب خاور
south east U سوی جنوب خاور
south west U سوی جنوب باختر
souithernism U رسوم واداب جنوب
libeccio U باد جنوب غربی
libecchio U باد جنوب غربی
in a south easterly direction U از جهت جنوب خاور
southwester U باد جنوب غربی
southwest U واقع در جنوب غربی
southernmost U در اقصی نقطه جنوب
southeastward U در جهت جنوب خاوری
souithernism U لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
soiuth ward U بطرف جنوب متمایل بجنوب
south U بسوی جنوب نیم روز
south wards U بطرف جنوب متمایل بجنوب
their p was toward the south U چشم اندازانهابسوی جنوب بود
southwester U توفان یا تندباد جنوب غربی
Makri [Fethiye] U شهر بندری فتیه در جنوب ترکیه
bahama islands U جزایرباهاما واقع درهندغربی و جنوب فلوریدا
peafowl U قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
water moccasin U مار سمی ابزی جنوب امریکا
galleta U چمن با دوام جنوب امریکا و مکزیکو
zulu U اهل ناتال در جنوب افریقا ناتالی
royal palm U نخل بلند جنوب فلوریدا و کوبا
aardwolf U کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
judea U یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
golden horde U سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
wilton U نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
platypus U پستاندار ابزی ومنقاردار و صدفخوار جنوب استرالیا
arrdwolf U [حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
shout song U سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
Ivy League U نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
hottentot U یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
Persian rug U [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
orientalize U خاوری شدن شرقی ماب شدن
nautilus U حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
China denies militarizing South China Sea. U چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
north east U شمال شرق شمال شرقی
north by cast U میان شمال و شمال شرقی
northeast U شمال شرقی شمال شرق
north-east U شمال شرقی در شمال شرق
Murghi rugs U فرش های مرغی [این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
to lie east and west U واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
Gabbeh U گبه [با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
khamseh U خمسه [در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
Lori Pambak motif U ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
Khotan rug U فرش ختن [این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com