English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
canvass U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvasses U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassing U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
to prospect for gold U جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
herborize U جستجوی گیاه کردن
utility U برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
to rummage out U با جستجوی زیاد پیدا کردن
to seek a position U جستجوی کاریامقامی کردن پی کاری گشتن
mustering U احضار کردن جمع اوری کردن
to gather up U جمع اوری کردن اماده کردن
muster U احضار کردن جمع اوری کردن
mustered U احضار کردن جمع اوری کردن
musters U احضار کردن جمع اوری کردن
enjoin U سفارش کردن به
enjoined U سفارش کردن به
enjoining U سفارش کردن به
enjoins U سفارش کردن به
indent U سفارش درخواست کردن
indenting U سفارش درخواست کردن
indents U سفارش درخواست کردن
tout U مشتری جلب کردن
touted U مشتری جلب کردن
touting U مشتری جلب کردن
accosts U مشتری جلب کردن
touts U مشتری جلب کردن
accosted U مشتری جلب کردن
accost U مشتری جلب کردن
accosting U مشتری جلب کردن
order U سفارش دادن تنظیم کردن
patronize U نگهداری کردن مشتری شدن
patronised U نگهداری کردن مشتری شدن
patronises U نگهداری کردن مشتری شدن
patronized U نگهداری کردن مشتری شدن
patronizes U نگهداری کردن مشتری شدن
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. U سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
innovate U نو اوری کردن
innovates U نو اوری کردن
innovated U نو اوری کردن
innovating U نو اوری کردن
job to job transition U فرایند جستجوی یک برنامه وفایلهای مربوط به ان واماده کردن کامپیوتر جهت اجرای یک کار خاص
recover U جمع اوری کردن
to get in U جمع اوری کردن
compile U جمع اوری کردن
culls U جمع اوری کردن
culling U جمع اوری کردن
culled U جمع اوری کردن
cull U جمع اوری کردن
to put in mind U یاد اوری کردن
get in U جمع اوری کردن
rakes U جمع اوری کردن
to round up U جمع اوری کردن
compiling U جمع اوری کردن
recovering U جمع اوری کردن
compiled U جمع اوری کردن
collects U جمع اوری کردن
recovers U جمع اوری کردن
collecting U جمع اوری کردن
rake U جمع اوری کردن
mustering U جمع اوری کردن
collect U جمع اوری کردن
compiles U جمع اوری کردن
round on U جمع اوری کردن
masses U جمع اوری کردن
mustered U جمع اوری کردن
marshalling U جمع اوری کردن
collection U جمع اوری کردن
to beat up for U جمع اوری کردن
collections U جمع اوری کردن
mass U جمع اوری کردن
muster U جمع اوری کردن
marshall U جمع اوری کردن
musters U جمع اوری کردن
raking U جمع اوری کردن
massing U جمع اوری کردن
scrounged U علیق جمع اوری کردن
scrounging U علیق جمع اوری کردن
raise money U جمع اوری کردن پول
deposit collection U جمع اوری کردن زباله ها
rally U دوباره جمع اوری کردن
roll up U جمع اوری کردن تاسیسات
rallied U دوباره جمع اوری کردن
scrounge U علیق جمع اوری کردن
convocate U احضارکردن جمع اوری کردن
vernalize U میوه اوری را تسریع کردن
scrounges U علیق جمع اوری کردن
rallies U دوباره جمع اوری کردن
stacked U جمع اوری و منظم کردن وسایل
stacks U جمع اوری و منظم کردن وسایل
reintegrate U دوباره جمع اوری ومتحد کردن
levy U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levies U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
reaps U جمع اوری کردن بدست اوردن
levied U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
reaping U جمع اوری کردن بدست اوردن
reaped U جمع اوری کردن بدست اوردن
stack U جمع اوری و منظم کردن وسایل
ingross U جمع اوری کردن نیروی خودی
reap U جمع اوری کردن بدست اوردن
ingross U تحریر کردن جمع اوری نیروها
levying U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
grabble U پهن نشستن جمع اوری کردن
to give U پولی برای پیشکشی جمع اوری کردن
canvass U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvassing U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvasses U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
interviewed U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewing U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviews U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
canvassed U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
interview U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
knocked down U کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
caveatemptor U اصطلاحی است که متضمن بیان حق مشتری درامتحان کردن و بررسی مبیع میباشد
recommend U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommending U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommends U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
surf U جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات
to t. a cusomer for goods U کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
caveatemptor U به معنی " بگذار مشتری حذرکند یا بگذار مشتری موافب باشد "
collecting U جمع اوری کردن جمع کردن
collect U جمع اوری کردن جمع کردن
collects U جمع اوری کردن جمع کردن
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
stockpiling U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
proteranthy U گل اوری قبل از برگ اوری
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
regrouped U جمع شدن جمع اوری کردن
regroup U جمع شدن جمع اوری کردن
regroups U جمع شدن جمع اوری کردن
regrouping U جمع شدن جمع اوری کردن
antirecovery device U ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
ordering costs U هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
client side U داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
in search of U در جستجوی
after U در جستجوی
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
linear search U جستجوی خطی
area search U جستجوی ناحیه
area search U جستجوی دامنهای
pervestigation U جستجوی کامل
sequential search U جستجوی ترتیبی
the search of U جستجوی چیزی
chaining search U جستجوی زنجیرهای
fibonacci search U جستجوی فیبوناچی
dichotomizing search U جستجوی دو حالته
area search U جستجوی ناحیهای
global search U جستجوی سراسری
dichotomizing search U جستجوی دوقسمتی
binary search U جستجوی دوتایی
table look up U جستجوی جدول
backward search U جستجوی پسرو
binary search U جستجوی دودوئی
dichotomizing search U جستجوی دورستهای
binary chop U جستجوی دودویی
head seek time U زمان جستجوی هد
perquisition U جستجوی کامل
rummage out U با جستجوی زیاد در اوردن
multifile search U جستجوی چند پروندهای
rummage up U با جستجوی زیاد در اوردن
parallel search storage U انباره جستجوی موازی
full text searching U جستجوی تمام متن
optimum tree search U جستجوی بهینه درخت
hitting U جستجوی موفق در پایگاه داده
hits U جستجوی موفق در پایگاه داده
hit U جستجوی موفق در پایگاه داده
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
free WAIS U گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
hunting U فرآیند جستجوی رکورد داده در یک فایل
searches U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searchingly U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
searchingly U جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
search U جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
searches U جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
retrospective search U جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
searched U جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
chaining U جستجوی یک عنصر فایل که در لیست زنجیره مرتب شده است
binary look up U روش جستجوی سریع برای استفاده از لیست مرتب داده
indent U سفارش
indents U سفارش
indenting U سفارش
reference U سفارش
enjoinment U سفارش
order U سفارش
search and replace U جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
fullest U انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com