Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stanch
U
جلو خونریزی راگرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acharnement
U
خونریزی
bloodshedding
U
خونریزی
bloodshed
U
خونریزی
sanguinariness
U
مقرونیت به خونریزی
hemostasis
U
توقف خونریزی
hemostasis
U
بندامدگی خونریزی
menorrhagia
U
خونریزی رحم
blood guilt
U
خونریزی ناحق
bloodguilt
U
خونریزی ناحق
bloodlessly
U
بدون خونریزی
bloodless
U
بدون خونریزی
carnage
U
قتل عام خونریزی
purpura
U
لکههای خونریزی زیرپوست
slaughters
U
قتل عام خونریزی
slaughtered
U
قتل عام خونریزی
slaughter
U
قتل عام خونریزی
envelop
U
دورچیزی راگرفتن
enveloped
U
دورچیزی راگرفتن
envelops
U
دورچیزی راگرفتن
enveloping
U
دورچیزی راگرفتن
slaughterous
U
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
sanguinarily
U
چنانکه خونریزی دربرداشته باشد
metrorrhagia
U
خونریزی غیر طبیعی رحم
bestead
U
جای کسی راگرفتن
supplant
U
جای چیزی راگرفتن
supplants
U
جای چیزی راگرفتن
obstructs
U
جلو چیزی راگرفتن
obstructing
U
جلو چیزی راگرفتن
take (someone) under one's wing
<idiom>
U
زیرپروبال شخص راگرفتن
obstructed
U
جلو چیزی راگرفتن
obstruct
U
جلو چیزی راگرفتن
to hold the purse strings
U
جلو پول راگرفتن
exhaust
U
نیروی چیزی راگرفتن
supplanting
U
جای چیزی راگرفتن
exhausts
U
نیروی چیزی راگرفتن
intercepts
U
جلو کسی راگرفتن
sleuth
U
رد پای کسی راگرفتن
intercepting
U
جلو کسی راگرفتن
intercepted
U
جلو کسی راگرفتن
decalcify
U
کلسیم چیزی راگرفتن
sleuths
U
رد پای کسی راگرفتن
supplanted
U
جای چیزی راگرفتن
intercept
U
جلو کسی راگرفتن
To err on the side of caution.
U
جانب احتیاط راگرفتن
top a gap
U
رخنهای راگرفتن درست کردن
scrag
U
گلوی کسی یا چیزی راگرفتن
hemostat
U
اسباب یا دارویی برای بند اوردن خونریزی
perk
U
سینه جلو دادن خود راگرفتن
perks
U
سینه جلو دادن خود راگرفتن
eviscerate
U
خالی کردن نیروی چیزی راگرفتن
bloodguilty
U
مرتکب خونریزی مقصریامسئول ادم کشی جنایت کار
to occlude
U
بستن
[جلو چیزی راگرفتن ]
[مسدود کردن]
hemophilia
U
بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com