English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
special session U جلسه فوق العاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sederunt U جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
for two weeks U جلسه دوهفته پس افتاد جلسه را به دوهفته بعدموکول کردند
field allowance U فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
sitting U جلسه
meetings U جلسه
sittings U جلسه
seance U جلسه
sessions U جلسه
session U جلسه
meeting U جلسه
meets U : جلسه
meet U : جلسه
reunion U تجدید جلسه
meeting U انجمن جلسه
meetings U انجمن جلسه
agendas U دستور جلسه
reunions U تجدید جلسه
court session U جلسه دادگاه
chairmen U رئیس جلسه
chairman U رئیس جلسه
minutes U صورت جلسه
minute U صورت جلسه
agenda U دستور جلسه
general meeting U جلسه عمومی
chairperson U رئیس جلسه
chairpersons U رئیس جلسه
special session U جلسه مخصوص
order of the day U دستور جلسه
nonresident U غیرحاضر در جلسه
public session U جلسه علنی
in the meeting of d may U در جلسه سوم می
spectators U مستمعین جلسه دادگاه
protocols U صورت جلسه ازمایش
convocation U جلسه عمومی دانشجویان
convocations U جلسه عمومی دانشجویان
the house went into secret session U مجلس جلسه سری
rehearing U جلسه دادرسی مجدد
seance U جلسه احضار روح
seance U جلسه احضارارواح وغیره
sitting in camera U جلسه غیر علنی
private session U جلسه غیر علنی
sitting in camera U جلسه خصوصی دادگاه
The meeting was postponed. U جلسه را عقب انداختند
cabinet council U جلسه هیات وزیران
bull session U جلسه محاوره ومرور
walkout U اعتصاب ,ترک جلسه
protocols U صورت جلسه کنفرانس
protocol U صورت جلسه کنفرانس
protocol U صورت جلسه ازمایش
work out U برنامه یک جلسه تمرین
to hold a session U جلسه منعقد کردن
to hold a meeting U جلسه منعقد کردن
stags U جلسه یا مهمانی مردانه
stag U جلسه یا مهمانی مردانه
convenes U تشکیل جلسه دادن
marathon U جلسه گروهی طولانی
marathons U جلسه گروهی طولانی
convene U تشکیل جلسه دادن
walkouts U اعتصاب ,ترک جلسه
record U صورت جلسه سابقه
convened U تشکیل جلسه دادن
convening U تشکیل جلسه دادن
adjournment U احاله رسیدگی به جلسه بعد
Those who attended the meeting. U کسانیکه در جلسه حاضر بودند
adjournments U احاله رسیدگی به جلسه بعد
critic report U گزارش نتیجه جلسه انتقاد
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
presides U ریاست جلسه را بعهده داشتن
to sit U درباره موضوعی جلسه کردن
preside U ریاست جلسه را بعهده داشتن
critiques U جلسه انتقاد بعد ازعملیات
proces verbal U صورت جلسه نشست نامه
presiding U ریاست جلسه را بعهده داشتن
critique U جلسه انتقاد بعد ازعملیات
presided U ریاست جلسه را بعهده داشتن
the rules of protocol U قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
minute U خلاصه ساختن صورت جلسه نوشتن
call a metting U تعیین وقت و دعوت برای جلسه
committee U هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
committees U هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
masters of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
master of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
The date of the meeting has been advanced. U تاریخ جلسه جلو افتاده است
seminar U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
seminars U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting. U من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
convoke U برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
briefings U جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
agendas U لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
briefing U جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
hansardize U متوجه مذاکرات جلسه پیش خودش کردن
quorum U حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
agenda U لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
To conduct a meeting in an orderly manner. U جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
to call a meeting of the board of directors U برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.> U خارق العاده
marvellous [British] <adj.> U خارق العاده
admirable <adj.> U فوق العاده
astounding <adj.> U خارق العاده
astonishing <adj.> U خارق العاده
wondrous <adj.> U خارق العاده
wonderful <adj.> U خارق العاده
stupendous <adj.> U خارق العاده
prodigious <adj.> U فوق العاده
startling <adj.> U خارق العاده
transnormal U فوق العاده
amazing <adj.> U خارق العاده
admirable <adj.> U خارق العاده
marvelous [American] <adj.> U فوق العاده
marvellous [British] <adj.> U فوق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.> U فوق العاده
marvelous [American] <adj.> U خارق العاده
wondrous <adj.> U فوق العاده
wonderful <adj.> U فوق العاده
stupendous <adj.> U فوق العاده
startling <adj.> U فوق العاده
amazing <adj.> U فوق العاده
prodigious <adj.> U خارق العاده
astounding <adj.> U فوق العاده
nonpar <adj.> U فوق العاده
nonpar <adj.> U خارق العاده
astonishing <adj.> U فوق العاده
fantastic U خارق العاده
precious U فوق العاده
supernatural U فوق العاده
rewards U فوق العاده
rewarded U فوق العاده
reward U فوق العاده
singular U خارق العاده
singular U فوق العاده
weirdest U خارق العاده
terrific U فوق العاده
phenomenally U خارق العاده
phenomenally U فوق العاده
phenomenal U خارق العاده
extraordinary U فوق العاده
fantastical U خارق العاده
out of the ordinary U فوق العاده
remarkably U فوق العاده
weirder U خارق العاده
metaphsical U خارق العاده
allowance U فوق العاده
inestimable U فوق العاده
rewardable U فوق العاده
extra special U فوق العاده
phenomenal U فوق العاده
allowances U فوق العاده
ripsnorting U فوق العاده
strenuous U فوق العاده
weird U خارق العاده
peremptory undertaking U تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
national educational computing conferenc U جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
envoy extraordiinary U فرستاده فوق العاده
envoy extraordiinary U نماینده فوق العاده
rarely U بطور فوق العاده
emergency loading U بارگذاری فوق العاده
aviation pay U فوق العاده پرواز
an outstanding time U مدت فوق العاده
a terrific time U مدت فوق العاده
emergency ration U جیره فوق العاده
combat pay U فوق العاده جنگی
combat pay U فوق العاده رزمی
ambasador extraordinary U سفیر فوق العاده
enormously U فوق العاده زیاد
freezing U فوق العاده سرد
jitters U عصبانیت فوق العاده
breakneck U فوق العاده خطرناک
ice cold U فوق العاده سرد
emergency U فوق العاده اضطراری
emergencies U فوق العاده اضطراری
invaluable U فوق العاده گرانبها
extra U فوق العاده اضافی
extra- U فوق العاده اضافی
extraordinarily U بطور فوق العاده
wonderfully U عجیبانه فوق العاده
unusually U بطور فوق العاده
overrider U حق دلالی فوق العاده
ice-cold U فوق العاده سرد
emolument U حق الزحمه فوق العاده
extras U فوق العاده اضافی
emoluments U حق الزحمه فوق العاده
ripsnorter U چیز فوق العاده
flight pay U فوق العاده پرواز
monstrous cruelly U بیرحمی فوق العاده
supersubtlety U فرافت فوق العاده
overactive U فوق العاده فعال
overhelming U زیاد فوق العاده
wonderfully well U فوق العاده خوب
whizzbang U ممتاز خارق العاده
whizbang U ممتاز خارق العاده
rarely beautiful U استثنائی یافوق العاده
thaumaturgy U کار خارق العاده
thaumaturgic U خارق العاده سحر
supersubtle U فوق العاده فریف
supersensitive U فوق العاده حساس
supernaturally U بطور خارق العاده
fitting allowance U فوق العاده مناسب
special session U نشست فوق العاده
extra charge U هزینه فوق العاده
extreme values U ارزشهای فوق العاده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com