Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
convocation
U
جلسه عمومی دانشجویان
convocations
U
جلسه عمومی دانشجویان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
general meeting
U
جلسه عمومی
sederunt
U
جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
for two weeks
U
جلسه دوهفته پس افتاد جلسه را به دوهفته بعدموکول کردند
proctor
U
بازرس دانشجویان
common room
U
تالار دانشجویان
common room
U
باشگاه دانشجویان
common rooms
U
باشگاه دانشجویان
common rooms
U
تالار دانشجویان
tutorials
U
نافر درس دانشجویان
tutorial
U
نافر درس دانشجویان
tutored
U
نافر درس دانشجویان
tutor
U
نافر درس دانشجویان
profound scholars
U
دانشجویان بسیار دان
tutors
U
نافر درس دانشجویان
moot court
U
دادگاه تمرینی دانشجویان حقوق
extra-mural
U
ویژهی دانشجویان پاره وقت
general quarters
U
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduce
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
convocation
U
جشن پایان تحصیل جمعی دانشجویان
common hardware
U
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
reefers
U
لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
reefer
U
لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
general orders
U
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose
U
کارهای عمومی مصارف عمومی
consolidated dining facility
U
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
session
U
جلسه
meetings
U
جلسه
sessions
U
جلسه
sitting
U
جلسه
sittings
U
جلسه
meet
U
: جلسه
meets
U
: جلسه
seance
U
جلسه
meeting
U
جلسه
in the meeting of d may
U
در جلسه سوم می
public session
U
جلسه علنی
chairperson
U
رئیس جلسه
special session
U
جلسه مخصوص
reunion
U
تجدید جلسه
minute
U
صورت جلسه
chairpersons
U
رئیس جلسه
meeting
U
انجمن جلسه
reunions
U
تجدید جلسه
agendas
U
دستور جلسه
minutes
U
صورت جلسه
agenda
U
دستور جلسه
order of the day
U
دستور جلسه
nonresident
U
غیرحاضر در جلسه
meetings
U
انجمن جلسه
court session
U
جلسه دادگاه
chairmen
U
رئیس جلسه
chairman
U
رئیس جلسه
protocols
U
صورت جلسه ازمایش
sitting in camera
U
جلسه خصوصی دادگاه
sitting in camera
U
جلسه غیر علنی
spectators
U
مستمعین جلسه دادگاه
work out
U
برنامه یک جلسه تمرین
special session
U
جلسه فوق العاده
The meeting was postponed.
U
جلسه را عقب انداختند
walkouts
U
اعتصاب ,ترک جلسه
walkout
U
اعتصاب ,ترک جلسه
private session
U
جلسه غیر علنی
to hold a session
U
جلسه منعقد کردن
to hold a meeting
U
جلسه منعقد کردن
record
U
صورت جلسه سابقه
protocols
U
صورت جلسه کنفرانس
marathon
U
جلسه گروهی طولانی
the house went into secret session
U
مجلس جلسه سری
protocol
U
صورت جلسه کنفرانس
seance
U
جلسه احضار روح
cabinet council
U
جلسه هیات وزیران
stag
U
جلسه یا مهمانی مردانه
protocol
U
صورت جلسه ازمایش
convening
U
تشکیل جلسه دادن
convenes
U
تشکیل جلسه دادن
convened
U
تشکیل جلسه دادن
convene
U
تشکیل جلسه دادن
stags
U
جلسه یا مهمانی مردانه
seance
U
جلسه احضارارواح وغیره
bull session
U
جلسه محاوره ومرور
rehearing
U
جلسه دادرسی مجدد
marathons
U
جلسه گروهی طولانی
critique
U
جلسه انتقاد بعد ازعملیات
critiques
U
جلسه انتقاد بعد ازعملیات
open the meeting
U
رسمیت جلسه را اعلام کردن
presided
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
presiding
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
presides
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
critic report
U
گزارش نتیجه جلسه انتقاد
preside
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
proces verbal
U
صورت جلسه نشست نامه
to sit
U
درباره موضوعی جلسه کردن
adjournments
U
احاله رسیدگی به جلسه بعد
Those who attended the meeting.
U
کسانیکه در جلسه حاضر بودند
adjournment
U
احاله رسیدگی به جلسه بعد
the rules of protocol
U
قوانین قرارداد
[صورت جلسه کنفرانس]
committees
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
The date of the meeting has been advanced.
U
تاریخ جلسه جلو افتاده است
masters of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
master of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
call a metting
U
تعیین وقت و دعوت برای جلسه
committee
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
seminars
U
جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
minute
U
خلاصه ساختن صورت جلسه نوشتن
seminar
U
جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
agenda
U
لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
quorum
U
حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
convoke
U
برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
briefings
U
جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
briefing
U
جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting.
U
من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
hansardize
U
متوجه مذاکرات جلسه پیش خودش کردن
agendas
U
لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
to call a meeting of the board of directors
U
برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
To conduct a meeting in an orderly manner.
U
جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
national educational computing conferenc
U
جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
peremptory undertaking
U
تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
walkthrough
U
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
locker
U
قفسه قفل دار قفسه قفل دار مخصوص دانش اموزان و دانشجویان
lockers
U
قفسه قفل دار قفسه قفل دار مخصوص دانش اموزان و دانشجویان
skull practice
U
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
briefing direction
U
دستورالعمل اجرای توجیه دستورالعمل جلسه توجیهی
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
wide
U
عمومی
hackneyed
U
عمومی
rife
U
عمومی
widest
U
عمومی
wider
U
عمومی
ecumenic
U
عمومی
oecumenical
U
عمومی
common user
U
عمومی
general porpose
U
عمومی
generic
U
عمومی
popular
U
عمومی
generals
U
عمومی
commonest
U
عمومی
the public voice
U
عمومی
commonest
U
:عمومی
outline
U
خط عمومی
overt
U
عمومی
universal
U
عمومی
general
U
عمومی
public
U
عمومی
outlining
U
خط عمومی
common
U
عمومی
outlines
U
خط عمومی
common
U
:عمومی
outlined
U
خط عمومی
commoners
U
:عمومی
commoners
U
عمومی
general meeting
U
گردهمایی عمومی
general outpost
U
پاسدار عمومی
general equilibrium
U
تعادل عمومی
general paralysis
U
فلج عمومی
general education
U
اموزش عمومی
general depot
U
امادگاه عمومی
general outpatient clinic
U
درمانگاه عمومی
general factor
U
عامل عمومی
general mobilization
U
بسیج عمومی
common nuisance
U
اضرار عمومی
general intelligence
U
هوش عمومی
general depot
U
انبار عمومی
general damage
U
خسارت عمومی
general paresis
U
فلج عمومی
general grant
U
کمک عمومی
general concepts
U
تدبیر عمومی
general message
U
پیام عمومی
general meeting
U
مجمع عمومی
general cargo
U
بار عمومی
public baths
U
استخر عمومی
common user
U
خدمات عمومی
common user items
U
اقلام عمومی
comulative action
U
اثر عمومی
consolidated annuities
U
دیون عمومی
baths
U
استخر عمومی
counsel for the crown
U
وکیل عمومی
common purse
U
وجوه عمومی
common parts
U
قطعات عمومی
common grid
U
شبکه عمومی
common hardware
U
قطعات عمومی
common items
U
قطعات عمومی
common labour
U
کارگر عمومی
common language
U
زبان عمومی
prosecture
U
وکیل عمومی
g/a
U
خسارت عمومی
general ability
U
توانایی عمومی
bath-house
U
حمام عمومی
general act
U
سند عمومی
general allotment
U
اختصاصات عمومی
general amnesty
U
عفو عمومی
general assembly
U
مجمع عمومی
fourth estate
U
مطبوعات عمومی
encyclic
U
عمومی دوری
folkway
U
طرزفکر عمومی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com