English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sitting in camera U جلسه خصوصی دادگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
committees U هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
committee U هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
court session U جلسه دادگاه
spectators U مستمعین جلسه دادگاه
peremptory undertaking U تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
private automatic branch exchange U رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
sederunt U جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
for two weeks U جلسه دوهفته پس افتاد جلسه را به دوهفته بعدموکول کردند
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
discharges U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance U تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
prize courts U دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause U احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
parquet U محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
purging a contempt of court U جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
remanet U احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
manadamus U حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
writ U دستور دادگاه حکم دادگاه
summary court U دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
writs U دستور دادگاه حکم دادگاه
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
meetings U جلسه
sitting U جلسه
sittings U جلسه
seance U جلسه
meet U : جلسه
meets U : جلسه
sessions U جلسه
session U جلسه
meeting U جلسه
chairman U رئیس جلسه
agenda U دستور جلسه
meeting U انجمن جلسه
meetings U انجمن جلسه
minute U صورت جلسه
minutes U صورت جلسه
reunion U تجدید جلسه
reunions U تجدید جلسه
agendas U دستور جلسه
chairmen U رئیس جلسه
chairpersons U رئیس جلسه
general meeting U جلسه عمومی
public session U جلسه علنی
in the meeting of d may U در جلسه سوم می
nonresident U غیرحاضر در جلسه
order of the day U دستور جلسه
special session U جلسه مخصوص
chairperson U رئیس جلسه
convening U تشکیل جلسه دادن
rehearing U جلسه دادرسی مجدد
special session U جلسه فوق العاده
convenes U تشکیل جلسه دادن
sitting in camera U جلسه غیر علنی
seance U جلسه احضار روح
seance U جلسه احضارارواح وغیره
record U صورت جلسه سابقه
convene U تشکیل جلسه دادن
stag U جلسه یا مهمانی مردانه
stags U جلسه یا مهمانی مردانه
convocation U جلسه عمومی دانشجویان
convened U تشکیل جلسه دادن
convocations U جلسه عمومی دانشجویان
marathons U جلسه گروهی طولانی
protocols U صورت جلسه ازمایش
marathon U جلسه گروهی طولانی
cabinet council U جلسه هیات وزیران
The meeting was postponed. U جلسه را عقب انداختند
walkouts U اعتصاب ,ترک جلسه
walkout U اعتصاب ,ترک جلسه
protocol U صورت جلسه ازمایش
protocol U صورت جلسه کنفرانس
protocols U صورت جلسه کنفرانس
work out U برنامه یک جلسه تمرین
bull session U جلسه محاوره ومرور
private session U جلسه غیر علنی
to hold a meeting U جلسه منعقد کردن
to hold a session U جلسه منعقد کردن
the house went into secret session U مجلس جلسه سری
critiques U جلسه انتقاد بعد ازعملیات
adjournment U احاله رسیدگی به جلسه بعد
adjournments U احاله رسیدگی به جلسه بعد
presiding U ریاست جلسه را بعهده داشتن
Those who attended the meeting. U کسانیکه در جلسه حاضر بودند
presides U ریاست جلسه را بعهده داشتن
presided U ریاست جلسه را بعهده داشتن
preside U ریاست جلسه را بعهده داشتن
critique U جلسه انتقاد بعد ازعملیات
proces verbal U صورت جلسه نشست نامه
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
critic report U گزارش نتیجه جلسه انتقاد
to sit U درباره موضوعی جلسه کردن
private U خصوصی
personal U خصوصی
privates U خصوصی
subrosa U خصوصی
off the record <idiom> U خصوصی
jackes U خصوصی
private line U خط خصوصی
necessary house U خصوصی
informal U خصوصی
minute U خلاصه ساختن صورت جلسه نوشتن
call a metting U تعیین وقت و دعوت برای جلسه
The date of the meeting has been advanced. U تاریخ جلسه جلو افتاده است
seminar U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
seminars U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
masters of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
the rules of protocol U قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
master of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
private enterprise U عمل خصوصی
private school U اموزشگاه خصوصی
private schools U اموزشگاه خصوصی
private detective U کاراگاه خصوصی
private detectives U کاراگاه خصوصی
private investigator U کاراگاه خصوصی
quasi private U شبه خصوصی
privately leased line U خط اجارهای خصوصی
privatizing U خصوصی کردن
privatizes U خصوصی کردن
privatized U خصوصی کردن
privately U بطور خصوصی
praivate ownership U مالکیت خصوصی
proprietary company U شرکت خصوصی
party line U خط خصوصی تلفن
party lines U خط خصوصی تلفن
paticular U خصوصی بابت
passkey U کلید خصوصی
private sector U بخش خصوصی
privy U خصوصی محرمانه
quasi private U نیمه خصوصی
subjective U فاعلی خصوصی
private tuition U تدریس خصوصی
private tutoring [American E] U تدریس خصوصی
off the record U محرمانه و خصوصی
off-the-record U محرمانه و خصوصی
backstage U محرمانه خصوصی
semiprivate U نیمه خصوصی
Citizens' Band U باند خصوصی
caskets U نامه خصوصی
casket U نامه خصوصی
in petto U بطور خصوصی
special relativity U نسبیت خصوصی
private enterprise U شرکت خصوصی
extra tuition U تدریس خصوصی
private lessons U تدریس خصوصی
privatize U خصوصی کردن
privatization U خصوصی کردن
privatising U خصوصی کردن
privatises U خصوصی کردن
privatised U خصوصی کردن
private eyes U کارآگاه خصوصی
private eye U کارآگاه خصوصی
pillow talk U حرفهای خصوصی
relator U مدعی خصوصی
relator U شاکی خصوصی
very own <adj.> U خصوصی [شخصی]
private treaty U معامله خصوصی
personal U منقول خصوصی
private debt U بدهی خصوصی
tutors U معلم خصوصی
private corporation U شرکت خصوصی
camarin U نیایشگاه خصوصی
apsidiole U نیایشگاه خصوصی
private property U دارائیهای خصوصی
private consumption U مصرف خصوصی
private saving U پس انداز خصوصی
private borrowing U استقراض خصوصی
closet U گنجه خصوصی
closeting U گنجه خصوصی
private talk U صحبت خصوصی
closeted U گنجه خصوصی
private benefits U منافع خصوصی
private institutions U موسسات خصوصی
private company U شرکت خصوصی
private property U مالکیت خصوصی
private ownership U مالکیت خصوصی
private enterprises U موسسات خصوصی
private agreement U قرارداد خصوصی
private employees U کارکنان خصوصی
privates U اختصاصی خصوصی
private finance U مالیه خصوصی
private law U حقوق خصوصی
private U اختصاصی خصوصی
closets U گنجه خصوصی
tutored U معلم خصوصی
private cost U هزینه خصوصی
private deed U سند خصوصی
tutor U معلم خصوصی
agenda U لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
briefings U جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
briefing U جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting. U من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
hansardize U متوجه مذاکرات جلسه پیش خودش کردن
agendas U لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
quorum U حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
convoke U برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
to call a meeting of the board of directors U برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
To conduct a meeting in an orderly manner. U جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com