English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
briefing U جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
briefings U جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
briefing direction U دستورالعمل اجرای توجیه دستورالعمل جلسه توجیهی
minute U خلاصه ساختن صورت جلسه نوشتن
digests U خلاصه کردن و شدن خلاصه
digested U خلاصه کردن و شدن خلاصه
digest U خلاصه کردن و شدن خلاصه
digesting U خلاصه کردن و شدن خلاصه
refersher course U دوره توجیهی
cisc U مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
outlining U خلاصه خلاصه کردن
outlined U خلاصه خلاصه کردن
outline U خلاصه خلاصه کردن
outlines U خلاصه خلاصه کردن
report program generator U زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
feeder report U گزارشات بعدی
yearbook U گزارشات سالانه
yearbooks U گزارشات سالانه
feeder report U گزارشات تکمیلی
sederunt U جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
predictive reports U گزارشات پیش گویانه
epitomist U شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
for two weeks U جلسه دوهفته پس افتاد جلسه را به دوهفته بعدموکول کردند
cycles U تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycled U تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle U تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
open U دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
opened U دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
opens U دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
AT command set U حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
macro U نوشتن برنامه با استفاده از دستورات ماکرو با بیان دستورات آن
dotting U روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
dot U روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
to hold a session U جلسه منعقد کردن
to hold a meeting U جلسه منعقد کردن
plotters U نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
plotter U نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
to sit U درباره موضوعی جلسه کردن
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
RISC U طراحی CPU که مجموعه دستورات آن حاوی دستورات سریع الاجرا وساده است که نوشتن برنامه را مشکلتر ولی سریعتر میکند
writable instruction set computer U طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
WISC U طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
convoke U برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
hansardize U متوجه مذاکرات جلسه پیش خودش کردن
to call a meeting of the board of directors U برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
To conduct a meeting in an orderly manner. U جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
menu U برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menus U برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
out lawry U طراحی کردن بطور مختصر شرح دادن خلاصه کردن
abstract U خلاصه کردن
summarized U خلاصه کردن
summarize U خلاصه کردن
synopsize U خلاصه کردن
summarizes U خلاصه کردن
abstracting U خلاصه کردن
summarizing U خلاصه کردن
abstracts U خلاصه کردن
condense U خلاصه کردن
epitomising U خلاصه کردن
epitomized U خلاصه کردن
epitomises U خلاصه کردن
condensing U خلاصه کردن
condenses U خلاصه کردن
epitomised U خلاصه کردن
foreshortens U خلاصه کردن
foreshortened U خلاصه کردن
foreshorten U خلاصه کردن
epitomizes U خلاصه کردن
epitomizing U خلاصه کردن
summarised U خلاصه کردن
epitomize U خلاصه کردن
summarises U خلاصه کردن
summarising U خلاصه کردن
pre U دستورات خوانده شده و ذخیره شده در یک صف کوتاه موقت در CPU که حاوی دستورات بعدی برای پردازش است و سرعت اجرا را افزایش میدهد
pre- U دستورات خوانده شده و ذخیره شده در یک صف کوتاه موقت در CPU که حاوی دستورات بعدی برای پردازش است و سرعت اجرا را افزایش میدهد
briefer U دستور خلاصه کردن
to take notes of U خلاصه نویسی کردن از
condensible U قابل خلاصه کردن
briefest U دستور خلاصه کردن
abbreviating U مختصرکردن خلاصه کردن
briefed U دستور خلاصه کردن
abbreviates U مختصرکردن خلاصه کردن
brief U دستور خلاصه کردن
abbreviate U مختصرکردن خلاصه کردن
to make a long story short <idiom> خلاصه کردن قصه
run-throughs U بسرعت خرج و تلف کردن خلاصه کردن
run-through U بسرعت خرج و تلف کردن خلاصه کردن
run through U بسرعت خرج و تلف کردن خلاصه کردن
abstract a deed U قباله ایی را خلاصه کردن
cut down U خلاصه کردن تقلیل دادن
reconditioning training U اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
briefed U خلاصه کردن چیزی توجیه کردن
briefer U خلاصه کردن چیزی توجیه کردن
condense U منقبض کردن مختصرومفیدکردن خلاصه کردن
condenses U منقبض کردن مختصرومفیدکردن خلاصه کردن
brief U خلاصه کردن چیزی توجیه کردن
briefest U خلاصه کردن چیزی توجیه کردن
condensing U منقبض کردن مختصرومفیدکردن خلاصه کردن
outline U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlines U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlining U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlined U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
walkthrough U جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
sketches U پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
sketched U پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
sketch U پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
command.com U در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
backtell U رله کردن دستورات تکرار فرامین
compresses U خلاصه کردن متراکم کردن
compressing U خلاصه کردن متراکم کردن
compress U خلاصه کردن متراکم کردن
key وارد کردن متن یا دستورات از طریق صفحه کلید
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
hangs U وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
sort U مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
sorts U مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
sorted U مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
hang U وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
job U استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
jobs U استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
kernel U تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
kernels U تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
AT command set U مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
meets U : جلسه
meet U : جلسه
sitting U جلسه
sessions U جلسه
meeting U جلسه
sittings U جلسه
seance U جلسه
meetings U جلسه
session U جلسه
nonresident U غیرحاضر در جلسه
agendas U دستور جلسه
in the meeting of d may U در جلسه سوم می
meeting U انجمن جلسه
agenda U دستور جلسه
order of the day U دستور جلسه
chairman U رئیس جلسه
meetings U انجمن جلسه
chairmen U رئیس جلسه
reunion U تجدید جلسه
minutes U صورت جلسه
reunions U تجدید جلسه
general meeting U جلسه عمومی
court session U جلسه دادگاه
minute U صورت جلسه
public session U جلسه علنی
special session U جلسه مخصوص
chairperson U رئیس جلسه
chairpersons U رئیس جلسه
private session U جلسه غیر علنی
spectators U مستمعین جلسه دادگاه
protocols U صورت جلسه ازمایش
record U صورت جلسه سابقه
sitting in camera U جلسه غیر علنی
marathons U جلسه گروهی طولانی
seance U جلسه احضار روح
sitting in camera U جلسه خصوصی دادگاه
seance U جلسه احضارارواح وغیره
cabinet council U جلسه هیات وزیران
protocol U صورت جلسه ازمایش
work out U برنامه یک جلسه تمرین
protocol U صورت جلسه کنفرانس
protocols U صورت جلسه کنفرانس
special session U جلسه فوق العاده
marathon U جلسه گروهی طولانی
rehearing U جلسه دادرسی مجدد
walkout U اعتصاب ,ترک جلسه
walkouts U اعتصاب ,ترک جلسه
The meeting was postponed. U جلسه را عقب انداختند
stags U جلسه یا مهمانی مردانه
stag U جلسه یا مهمانی مردانه
convocations U جلسه عمومی دانشجویان
the house went into secret session U مجلس جلسه سری
convocation U جلسه عمومی دانشجویان
bull session U جلسه محاوره ومرور
convenes U تشکیل جلسه دادن
convened U تشکیل جلسه دادن
convene U تشکیل جلسه دادن
convening U تشکیل جلسه دادن
proces verbal U صورت جلسه نشست نامه
Those who attended the meeting. U کسانیکه در جلسه حاضر بودند
adjournment U احاله رسیدگی به جلسه بعد
critiques U جلسه انتقاد بعد ازعملیات
critique U جلسه انتقاد بعد ازعملیات
critic report U گزارش نتیجه جلسه انتقاد
presiding U ریاست جلسه را بعهده داشتن
adjournments U احاله رسیدگی به جلسه بعد
presides U ریاست جلسه را بعهده داشتن
preside U ریاست جلسه را بعهده داشتن
presided U ریاست جلسه را بعهده داشتن
brief U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
the rules of protocol U قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
committee U هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
committees U هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
seminars U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
seminar U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com