English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
live box U جعبه یا قلمی که در اب اویزان میکنند تا موجودات ابزی را زنده نگاهدارند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aquatic organism U زیوسته ابزی موجود زنده ابزی
benthos U موجودات دریایی ابزی
living organisms U موجودات زنده
biogenic U محصول فعالیت موجودات زنده
deme U دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
biogenetic U مربوط بمنشاء پیدایش موجودات زنده
biosynthesis U تهیه مواد شیمیایی بوسیله موجودات زنده
pharmacodynamics U مبحث اثر دارو بر ساختمان موجودات زنده
biologism U اشتغال بمطالعه حیات وتجزیه وتحلیل موجودات زنده
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
controlled environment U محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
karyosystematice U بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
containers U جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container U جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
vivisection U زنده شکافی تشریح جانور زنده
vivisectional U زنده شکافی تشریح جانور زنده
magazines U مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine U مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest U جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
slender U قلمی
crystallized U قلمی
pen pals U دوست قلمی
pen pal U دوست قلمی
brimstone U گوگرد قلمی
dry pile U باطری قلمی
brimstones U گوگرد قلمی
magnetic bar U اهنربای قلمی
bar magent U اهنربای قلمی
salt peter U شوره قلمی
airy-fairy U لفظ قلمی
lapsus calami U لغزش قلمی
torch battery باطری قلمی
infernal stone U سنگ جهنم قلمی
pencil of silver nitrate U سنگ جهنم قلمی
aquatic U ابزی
lentic U ابزی
magnetized bar U میله مغناطیس شده اهنربای قلمی
waterweed U گیاه ابزی
aquaculture U ابزی پروری
hydrophyte U گیاه ابزی
underwater U زیر ابزی
waterfowl U مرغ ابزی
semiaquatic U نیمه ابزی
aquatic organism U زیسمند ابزی
subaquatic U نسبتا ابزی ا
aquiculture U ابزی پروری
box pass U جعبه کالیبر جعبه پاس
cape chisel U قلمی برای کندن شکاف یاکنجهای چهارگوش
aquatic U جانور یا گیاه ابزی
hydr U پیشوندهایی بمعنی ابدار و ابزی
aquariums U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
hydro U پیشوندهایی بمعنی ابدار و ابزی
aquaria U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquarium U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
subaquatic U نیمه ابزی واقع در زیر اب
modification kit U جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
snapping turtle U لاک پشت بزرگ خوراکی ابزی
water moccasin U مار سمی ابزی جنوب امریکا
gallinule U نوعی پرنده ابزی از خانواه ابچلیک ها
jabiru U لک لک ابزی نقاط گرم و معتدل امریکا
beings U موجودات
platypus U پستاندار ابزی ومنقاردار و صدفخوار جنوب استرالیا
elodea U جنس گیاهان کوچک و ابزی و تک هستهای درامریکا
aerobic organisms U موجودات هوازی
ontology U علم موجودات
symbiotic U موجودات همزی
vivisect U موجود زنده را تشریح کردن تشریح زنده
electronic U قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
life U موجودات حبس ابد
lives U موجودات حبس ابد
pneumatology U مبحث موجودات روحانی
The prehistoric creatures . U موجودات ماقبل تاریخ
allometry U اندازه گیری رشد موجودات
organology U مبحث ساختمان موجودات الی
karyotype U مجموعه خصوصیات کروموزمی موجودات
cultivar U موجودات ذره بینی خاکهای زراعتی
anthropopathism U اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
plankter U موجودات ریز و شناور ازادبر سطح دریا
autecology U مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
spermatium U نطفه یایاخته نر غیر متحرک موجودات پست
check plot U یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
limnology U بخشی از زیست شناسی که درباره موجودات اب شیرین بحث میکند
oecology U علم عادات طرز زندگی موجودات الی و نسبت انهابامحیط
ecology U علم عادت وطرز زندگی موجودات ونسبت انها با محیط
biosystematic U مربوط به رده بندی موجودات از روی ساختمان یاختههای انان
anthropocentric U معتقد باینکه انسان اشرف مخلوقات و مرکز ثقل موجودات است
biocenology U رشتهای از زیست شناسی که از اجتماعی موجودات و تاثیرانها بریکدیگر بحث میکند
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
genetics U واختلاف موجودات و مکانیسم انان در اثر توارث بحث میکند نسل شناسی
clinch U اویزان
dangling U اویزان
overhanging U اویزان
pensile U اویزان
penduline U اویزان
pendent U اویزان
clinched U اویزان
dangles U اویزان
clinches U اویزان
suspension bridge U پل اویزان
dangler U اویزان
suspension bridges U پل اویزان
clinching U اویزان
dangle U اویزان
dangled U اویزان
lippy U پر رو دارای لب اویزان
suspensions U اویزان کردن
suspensions U اویزان اویزانی
suspension U اویزان کردن
dangle U اویزان بودن
suspension U اویزان اویزانی
dangled U اویزان بودن
hook on U اویزان کردن
hitch tie U گره اویزان
overhang U اویزان بودن
overhangs U اویزان بودن
monorail U ترن اویزان
monorails U ترن اویزان
flappy U اویزان وگشاد
dangling U اویزان بودن
hangs U اویزان کردن
suspension ladder U نردبان اویزان
hook-up U نقشه اویزان
stage U نیمکت اویزان
pendant switch U کلید اویزان
hook up U نقشه اویزان
suspension bucket U سطل اویزان
suspension cable U کابل اویزان
suspension insulator U مقره اویزان
dangles U اویزان بودن
stages U نیمکت اویزان
hook-ups U نقشه اویزان
overhead rial U ریل اویزان
suspending U اویزان کردن
basket tie U گره اویزان
hang U اویزان کردن
suspension bow U رکاب اویزان
suspends U اویزان کردن
suspend U اویزان کردن
antibiotic U مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotics U مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
hanging scaffold U چوب بست اویزان
dangled U اویزان کردن اویختن
acrochordon U دارای زگیل اویزان
dangles U اویزان کردن اویختن
sling load U بار اویزان از هواپیما
hanging pawns U پیادههای اویزان شطرنج
earlobes U قسمت اویزان گوش
overhang U اویزان کردن یا شدن
basket hitch tie U گره اویزان دو خفتی
hanging U اویزان درحال تعلیق
to hand out U از پنجره اویزان کردن
dangle U اویزان کردن اویختن
dangling U اویزان کردن اویختن
chapfallen U دارای چانه اویزان
overhangs U اویزان کردن یا شدن
kiting U اویزان شدن از گلایدر
earlobe U قسمت اویزان گوش
impendent U تهدید کننده اویزان
lamplighter U با ان چراغ را روشن میکنند
betting shop U جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
monkey hang U اویزان شدن ژیمناست با یک دست
watch pocket U جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
hanging arrow U تیر اویزان شده به هدف
suspension ribbon U لنت اویزان کردن نشان
machanic U کمربند ایمنی اویزان از سقف
suspends U اویزان شدن یا کردن اندروابودن
suspending U اویزان شدن یا کردن اندروابودن
suspend U اویزان شدن یا کردن اندروابودن
parasol wing U بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
drainpipe U لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
bisk U ماهی وغیره درست میکنند
drainpipes U لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
barbette U سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
trampoline U توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
airbed U تشکی که آنرا با باد پر میکنند
Havana U سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
trampolines U توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
aeroscope U اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
kits U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
shags U پارچه مویی زبر اویزان بودن
takle U به قلاب اویزان کردن با چنگک گرفتن
rosulate U روی هم خوابیده دارای گلهای اویزان
shagging U پارچه مویی زبر اویزان بودن
shag U پارچه مویی زبر اویزان بودن
upper arm hang U اویزان شدن ژیمناست روی کتفها
grab rope U طناب مخصوص اویزان شدن از ناو
drag line U طنای اویزان از بالن هنگام فرود
impend U اویزان کردن در شرف وقوع بودن
Plants store up the sun's energy. U گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
needleful U نخی که یکبار درته سوزن میکنند
collarette U یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
skipjack U بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
endoparasite U انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
coffee mills U دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
bedbugs U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
they are under serveillance U انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
they overtax our strength U بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
bedbug U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
moulding board U تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com