Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bulk petroleum conversion kit
U
جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
container
U
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
containers
U
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
six by four
U
خودرو شش در چهار خودروی شش چرخ
six by six
U
خودروی شش در شش نوعی خودرو شش چرخ
kits
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
modification kit
U
جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
oil pan
U
جعبه کارتر خودرو
automotive
U
مربوط به وسایل نقلیه خودرو
scout car
U
خودروی دیده وری خودروی شناسایی زرهی
demolition kit
U
جعبه وسایل تخریب
black box
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
speedograph
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
tachograph
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
adaptation kit
U
جعبه وسایل تطبیق دهنده
stages
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
workbag
U
کیف مخصوص وسایل کار جعبه خیاطی
transmission ratio
U
نسبت تبدیل جعبه دنده
reduction gear
U
جعبه دنده تبدیل سرعت
anchor line extension kits
U
جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
packing
U
روکش یاغلاف جعبه بندی و جا دادن وسایل در یک فرف
sound box
U
جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
soapboxes
U
جعبه یا سکوب چوبی مخصوص نطق در کنارخیابانها ومیدانهای عمومی
soapbox
U
جعبه یا سکوب چوبی مخصوص نطق در کنارخیابانها ومیدانهای عمومی
embarking
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
consolidation container
U
کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
denationalization
U
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
clamper
U
مداری که سطح سیگنال را از نوک اسکن کردن یا سایر وسایل ورودی به بیشترین حد محدود میکند زودتر از وقتی که به یک مقدار عددی تبدیل شود
four by two
U
خودرو چهارچرخی که فقط دوچرخ ان نیرو داشته باشد خودرو چهار در دو
phantom order
U
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
interface
U
مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
interfaces
U
مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
magazine
U
مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazines
U
مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest
U
جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
general quarters
U
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
introduce
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
common hardware
U
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
box pass
U
جعبه کالیبر جعبه پاس
market socialism
U
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
combat vehicle
U
خودروی رزمی
taxied
U
تاکسی یا خودروی
taxies
U
تاکسی یا خودروی
amphibious vehicle
U
خودروی اب خاکی
taxies
U
تاکسی خودروی
taxiing
U
تاکسی یا خودروی
armored vehicle
U
خودروی زرهی
taxied
U
تاکسی خودروی
taxi
U
تاکسی یا خودروی
taxi
U
تاکسی خودروی
armored vehicle
U
خودروی زرهدار
taxiing
U
تاکسی خودروی
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
armored reconnaissance vehicle
U
خودروی شناسایی زرهی
his own car
[car of his own]
U
خودروی خودش
[مرد]
commercial type vehicle
U
خودروی تجارتی خودروهای شخصی
to hitch a lift
[ride]
from somebody
U
سواری شدن
[در خودروی کسی]
novatio non presumiter
U
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
general porpose
U
کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders
U
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
Just check out the new sports car model!
U
نگاه بکن به مدل تازه خودروی کورسی !
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
to jump-start someone's car
U
کمک برای روشن کردن
[خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
transiguration
U
تبدیل صورت تبدیل هیئت
conversion scale
U
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
oil gear
U
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
restitution
U
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
mats
U
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
mat
U
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
consolidated dining facility
U
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
assembler
U
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to hexadecimal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
combination vehicle
U
خودروی بکسل کننده و بکسل شونده
administrative wheeled vehicle fleet
U
کاروان خودروهای اداری خودروی اداری
conversion
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
automobile
U
خودرو
vehicle
U
خودرو
vehicles
U
خودرو
motor vehicle
U
خودرو
locomobile
U
خودرو
self propelling
U
خودرو
auto
U
:خودرو
self driven
U
خودرو
self grown
U
خودرو
self propelled
U
خودرو
automobiles
U
خودرو
four by four
U
خودرو 4 در 4
automotive
U
خودرو
autos
U
:خودرو
adventive
U
خودرو
caterpillar truck
U
خودرو هزارپا
tank transporter
U
خودرو مازتانک بر
tank vehicle
U
خودرو تانکر
tank vehicle
U
خودرو تانکرسوخت
automobiles
U
ماشین خودرو
to turn
[to turn off]
[to make a turn]
U
پیچیدن
[با خودرو]
ammunition carrier
U
خودرو مهمات کش
motor car
U
گردونه خودرو
automobile
U
ماشین خودرو
wildwood
U
جنگل خودرو
truck vehicle
U
خودرو نظامی
motor cars
U
گردونه خودرو
moving stairway
U
پلکان خودرو
deep jeep
U
خودرو زیرابی
personnel carrier
U
خودرو نفربر
motor vehicle
U
خودرو موتوری
chasis
U
شاسی خودرو
motorcar
U
خودرو سواری
weedy
U
هرز خودرو
locomobile
U
گردونه خودرو
moving staircase
U
پلکان خودرو
escalator
U
پلکان خودرو
vehicular
U
مربوط به خودرو
escalator
U
پلکان خودرو
escalators
U
پلکان خودرو
drive screw
U
پیچ خودرو
propeller shaft
U
گاردان خودرو
bumper bar
U
سپر خودرو
to ride in the car
U
با خودرو رفتن
to use the car
U
با خودرو رفتن
liftruck
U
خودرو بالابر
scout car
U
خودرو دیده ور
propeller
U
گاردان خودرو
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
technical inspection
U
معاینه فنی
[خودرو]
propeller joint
U
چهارشاخه گاردان خودرو
full tracked
U
خودرو تمام شنی
loading list
U
لیست بارگیری خودرو
loading plan
U
طرح بارگیری خودرو
boot
[British E]
U
صندوق چمدان
[خودرو]
trunk
[American E]
U
صندوق چمدان
[خودرو]
lift truck
U
خودرو دارای جرثقیل
unladen weight
U
وزن کامل خودرو
unladen weight
U
وزن ناخالص خودرو
payloads
U
بازده خودرو یا دستگاه
high gear
U
دنده قوی خودرو
moving stairs
{pl}
U
پلکان های خودرو
moving stairways
U
پلکان های خودرو
[spider-type]
lug wrench
[American E]
U
آچار چرخ خودرو
wheel brace
U
آچار چرخ خودرو
high beam
[American English]
U
نور بالا
[در خودرو]
suspension wheel
U
چرخ تعلیق خودرو
wheel wrench
U
آچار چرخ خودرو
payload
U
بازده خودرو یا دستگاه
rollover
U
چپ شدن خودرو یاوسیله
dipped headlights
[lights]
[British English]
U
نور پایین
[خودرو]
windshield
U
شیشه جلو خودرو
short wheel
U
خودرو شاسی کوتاه
full beam
U
نور بالا
[در خودرو]
dimmed headlights
[lights]
[American English]
U
نور پایین
[خودرو]
cross bar wrench
U
آچار چرخ خودرو
combat tire
U
تایر جنگی خودرو
moving staircases
U
پلکان های خودرو
escalators
U
پلکان های خودرو
upper beam headlights
U
نور بالا
[در خودرو]
windshields
U
شیشه جلو خودرو
signal
U
علامت راهنمای خودرو
signaled
U
علامت راهنمای خودرو
signalled
U
علامت راهنمای خودرو
dipped beams
[beam light]
[British English]
U
نور پایین
[خودرو]
low beams
[beam light]
[American English]
U
نور پایین
[خودرو]
travelling crane
U
جرثقیل رونده بارانگیز خودرو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com