English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
junction box U جعبه تقسیم
junction boxes U جعبه تقسیم
battery bus U جعبه تقسیم
busbar U جعبه تقسیم
distributing box U جعبه تقسیم
splice box U جعبه تقسیم
distribution box U جعبه تقسیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
receptacle U فیش برق جعبه تقسیم سیمها
receptacles U فیش برق جعبه تقسیم سیمها
jack box U جعبه تقسیم تلفن
Other Matches
container U جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
containers U جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
magazines U مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine U مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest U جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
divisor U عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
fissiparous U تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
vernier U درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
box pass U جعبه کالیبر جعبه پاس
modification kit U جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
subdividing U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
sector U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sectors U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
kits U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
hutch U جعبه
box pass U جعبه رخ ده
drawer U جعبه
air box U جعبه دم
drawers U جعبه
hutches U جعبه
boxes U جعبه
kit U جعبه
cases U جعبه
kits U جعبه
chest U جعبه
chests U جعبه
cage U جعبه
cages U جعبه
hot bus bar U جعبه
box U جعبه
case U جعبه
cist U جعبه
chest set U جعبه
incasement U جعبه
transmission U جعبه دنده
skinner box U جعبه اسکینر
shuttle box U جعبه دو سره
soapbox U جعبه صابون
discrimination box U جعبه افتراق
distribution box U جعبه انشعاب
mail box U جعبه پستی
terminal box U جعبه کلم
terminal box U جعبه ترمینال
switching kit U جعبه اتصال
steering gear U جعبه فرمان
demolition kit U جعبه تخریب
transmissions U جعبه دنده
mirror frame U جعبه اینه
decision box U جعبه تصمیم
gearing U جعبه دنده
smoke pot U جعبه دودانگیز
holdalls U جعبه هزارپیشه
holdall U جعبه هزارپیشه
drive mechanism U جعبه دنده
echo box U جعبه بازاوا
toolbox U جعبه ابزار
crates U جعبه بندی
goal box U جعبه هدف
gun bag U جعبه توپ
trays U جعبه دو خانه
tray U جعبه دو خانه
junction boxes U جعبه ترمینال
junction boxes U جعبه اتصال
junction box U جعبه ترمینال
inductance box U جعبه اندوکتانس
gear case U جعبه دنده
gear box U جعبه دنده
transmission case U جعبه دنده
showcasing U جعبه اینه
showcases U جعبه اینه
showcased U جعبه اینه
showcase U جعبه اینه
phantom target U جعبه بازاوا
jewel box U جعبه جواهر
jardiniere U جعبه گلدان
jack box U جعبه اتصال
junction box U جعبه اتصال
soapboxes U جعبه صابون
box suitmeats U جعبه شیرینی
problem box U جعبه مساله
ammunition chest U جعبه مهمات
puzzle box U جعبه معما
alarm box U جعبه الارم
chain case U جعبه زنجیر
air box U جعبه هوا
ab power pack U جعبه تغذیه ا.ب
hatboxes U جعبه کلاه
hatbox U جعبه کلاه
output box U جعبه فیوز
outlet box U جعبه خروجی
gearboxes U جعبه دنده
power pack U جعبه تغذیه
cartridge box U جعبه فشنگ
box stall U جعبه اخور
incase etc U در جعبه گذاشتن
boxy U جعبه مانند
breakout box U جعبه قطع
box maker U جعبه ساز
box connector U رابط جعبه
bernoulli box U جعبه برنولی
battery case U جعبه باتری
panel box U جعبه تابلو
battery box U جعبه باطری
battery box U جعبه باتری
carter U جعبه کارتر
coil box U جعبه پیچک
gears U جعبه دنده
carton U جعبه مقوایی
sandtable U جعبه شنی
boxes U جعبه مقوایی
gearbox U جعبه دنده
incase U در جعبه گذاردن
completed case U جعبه پر شده
box U جعبه مقوایی
conduit box U جعبه انشعاب
connection box U جعبه اتصال
cotainer U جعبه باطری
pouch kit U جعبه دارو
cartons U جعبه مقوایی
repair kit U جعبه تعمیر
geared U جعبه دنده
gear U جعبه دنده
colour box U جعبه رنگ
black boxes U جعبه سیاه
outlet box U جعبه دیواری
black box U جعبه سیاه
crankcase U جعبه کارتر
crate U جعبه بندی
receiver U جعبه خزانه
caskets U جعبه جواهرات
fuse boxes U جعبه فیوز
fuse box U جعبه فیوز
panel U جعبه کلیدبرق
panels U جعبه کلیدبرق
receivers U جعبه خزانه
caskets U جعبه کوچک
sandboxes U جعبه یا گودال شن
block U جعبه قرقره
workbox U جعبه ابزار
cases U صندوق جعبه
blocks U جعبه قرقره
casket U جعبه جواهرات
musical box U جعبه ساز
case U صندوق جعبه
casket U جعبه کوچک
cabinets U جعبه کشودار
musical boxes U جعبه ساز
cabinet U جعبه کشودار
watchcase U جعبه ساعت
zoom box U جعبه درشتنمایی
tool kits U جعبه ابزار
blocked U جعبه قرقره
tool box U جعبه ابزار
tool boxes U جعبه ابزار
socket box U جعبه پریز
tool kit U جعبه ابزار
receivers U جعبه خوراک دهنده
boxed U قرار دادن در یک جعبه
pyx U جعبه قطب نما
planetary gear U جعبه دنده خورشیدی
switching kit U جعبه کلید تلفن
adaptation kit U جعبه ابزار تطبیق
cameras U دوربین یا جعبه عکاسی
camera دوربین یا جعبه عکاسی
shell U جعبه حاوی باروت
shells U جعبه حاوی باروت
alert box U پنجره یا جعبه هشدار
shelling U جعبه حاوی باروت
receiver U جعبه خوراک دهنده
reliquaries U جعبه اشیاء متبرکه
accessory gear box جعبه چرخدنده فرعی
accessory box جعبه لوازم یدکی
glove compartment U جعبه داش بورد
cold spell or cold snap <idiom> U یک جعبه هوای سرد
reliquary U جعبه اشیاء متبرکه
quick change gearbox U جعبه دنده نورتون
show case U ویترین جعبه اینه
pyx U جعبه کوچک صندوقچه
kettle U جعبه قطب نما
kettles U جعبه قطب نما
steering gear housing U بدنه جعبه فرمان
steering gear U جعبه دنده فرمان
holdall U جعبه اسبابهای مختلف
holdalls U جعبه اسبابهای مختلف
gear box U جعبه دنده گیرباکس
bevel gear drive U جعبه دنده مخروطی
head stock U جعبه هرزگردماشین تراش
gear change box U جعبه تعویض دنده
dialog box U جعبه تبادل دوطرفه
demolition kit U جعبه وسایل تخریب
molding box U جعبه قالب گیری
palette U جعبه رنگ نقاشی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com