English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rondelle U جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rondel U سنگهای قیمتی مدورزینتی
lapidary U وابسته به سنگهای قیمتی
lapidarian U وابسته به سنگهای قیمتی
cylinderical U مدور
circulars U مدور
circular U مدور
rotundate U مدور
roundest U مدور
roundish U مدور
round U مدور
terete U مدور
facet U سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facets U سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
curvature lines U خطوط مدور
circular milling U فرز مدور
circumferences U مسیر مدور
compass U گرد مدور
acyclic U غیر مدور
circularly U بطور مدور
circularity U مدور بودن
circular weir U سرریز مدور
circular shift U شبفت مدور
circular scanning U تقطیع مدور
circular mil foot U پا- میل مدور
circular mil U میل مدور
endless chain U زنجیر مدور
induction disk U صفحه مدور
circumference U مسیر مدور
rotating table press U پرس مدور
pie graph U نمودار مدور
rondel U جسم مدور
medallion U قاب مدور
medallions U قاب مدور
swivel piece U مدور دو راه
swivel piece U مدور لنگر
orbicular muscle U ماهیجه مدور
orbicular U مدور کامل
mooring swivel U مدور مهار
discus U صفحه مدور
discuses U صفحه مدور
mooring swivel U مدور چهار راه
cylinderical lapping U صیقل کاری مدور
cylinderical grinding U دستگاه سنگ مدور
round U دور زدن مدور
joinery sawbench U اره مدور نجاری
Di xue U [درگاه ورودی مدور]
roundest U دور زدن مدور
plain grinder U دستگاه چرخ سمباده مدور
manholes U مسیر مدور داخل ناو
theater in the round U تماشاخانه دارای صحنه مدور
atoll U صخرههای مدور داخل دریا
dextral stair U [پله های مدور در راست و چپ]
manhole U مسیر مدور داخل ناو
cylinderical grinder U دستگاه چاقو تیزکنی مدور
cyclostyle U [ایوان ستون دار مدور]
atolls U صخرههای مدور داخل دریا
fraise U گشادتر کردن سوراخ اره مدور
disc U [تزئینات به شکل ستون صاف، مدور و برجسته]
gingang U [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-case U [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-rink U [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-house U [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
disk U صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
disks U صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
clochan U [ساختمان مدور ایرلندی که شبیه کندوی زنبور عسل بود.]
dialled U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
circular carpet U قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
acrostolium U [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
rotundas U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotunda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
circular list U لیست مدور لیست حلقوی
rotonda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
pneumatolysis U تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
decorative U زینتی
plumage U پرهای زینتی
fagot U بخیه زینتی
pieplant U روبارب زینتی
top-knot U گره زینتی
top-knots U گره زینتی
faggots U بخیه زینتی
decorated tile U کاشی زینتی
faggot U بخیه زینتی
frieze U حاشیه زینتی دادن به
beading U گویچه یا دانهی زینتی
dressed U سنگ های زینتی
beadings U گویچه یا دانهی زینتی
friezes U حاشیه زینتی دادن به
picot U حلقه زینتی توری بافی
topknot U گره زینتی روبان گیسو
flambeau U مشعل چند فتیلهای شمعدان زینتی
shoulder knot U روبان یاحمایل زینتی روی شانه
etui U جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
scrimshaw U اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
acroter U انتهای پایهء مجسمه کنگرههای زینتی عمارات
neutral rocks U سنگهای خنثی
moraine U سنگهای یخچالی
volcanic U سنگهای اتشفشانی
pervious rocks U سنگهای نفوذپذیر
precious stones U سنگهای گرانبها
precipitated rocks U سنگهای رسوبی
sedimentary rocks U سنگهای ته نشستی
precipitated rocks U سنگهای ته نشست
meteorite U سنگهای اسمانی
extrusive rocks U سنگهای خروجی
uncomsolidated rocks U سنگهای ناهمجوش
hypabyssal rocks U سنگهای برمغاکی
impermeable rocks U سنگهای نفوذناپذیر
intrusive rocks U سنگهای نفوذی
effusive rocks U سنگهای خروجی
metamorphic rocks U سنگهای دگرگونه
metamorphic rocks U سنگهای دگرگون
meteorites U سنگهای اسمانی
interusive rocks U سنگهای بیرون زده
cut stone masonry U ساختمان با سنگهای تراشیده
zone of rock flowage U منطقه سنگهای روان
precious U : قیمتی
worthlessness U بی قیمتی
high dollar value U قیمتی
high value U قیمتی
igneous magma U سنگهای اذرین را بوجوداورده اند
to set no great store by U قیمتی ندانستن
Without ( beyond , above ) price . U بی نهایت قیمتی
for all the world <idiom> U بهر قیمتی
At all costs . At any price . U به هر قیمتی که شده
worthful U گرانبها قیمتی
precious stone U سنگ قیمتی
stoning U سنگ قیمتی
precious metal U فلز قیمتی
agate U سنگ قیمتی
high grade steel U فولاد قیمتی
agates U سنگ قیمتی
noble metal U فلز قیمتی
stones U سنگ قیمتی
stone U سنگ قیمتی
ingot U فلز قیمتی
valuable U گرانبها قیمتی
price support U حمایت قیمتی
price system U نظام قیمتی
dual price system U نظام دو قیمتی
crystallite U مواد بلورین سنگهای محترقه واتشفشانی
tessellate U بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن
knockstone U کندهای که روی ان سنگهای معدنی راخردمیکنند
meteoritics U مبحث سنگهای سماوی شهاب شناسی
asteria U نوعی سنگ قیمتی
average revenue U قیمتی که خریدارمی پردازد
nonprice competition U رقابت غیر قیمتی
carpet value U ارزش قیمتی فرش
price elasticity of supply U کشش قیمتی عرضه
priceable things U اموال یا اشیا قیمتی
price elasticity of demand U کشش قیمتی تقاضا
glyptics U کنده کاری در روی سنگهای گران بها
cromlech U ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
gabbro U نوعی صخره از دسته سنگهای محترقه و اتشفشانی
copper smelting U استخراج مس از سنگهای معدن توسط حرارت ذوب وگداز مس
zone of rock fracture U ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
cupellation U گرفتن فلزات قیمتی از سرب
He is a priceless nice fellow . U آدم نازنین و قیمتی یی است
cameo U برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
cameos U برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
coated chippings U خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
blasting machine U دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
gopher U موش کیسه دار کارگر حفار واستخراج کننده سنگهای معدنی
I must get hold of her at all costs. U بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
factories U قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
factory U قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
demand price U حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
Every man has his price . U هر کسی یک قیمتی دارد ( قابل تطمیع وپذیرفتن رشوه )
dumping U فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
break up value U قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
value added U اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
dumping U فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
pearl U مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com